۱۳۹۲ خرداد ۲۵, شنبه

مبارک باشد این تصمیم. آیا مردم درست انتخاب کردند!



1- اینک در هنگامۀ این هنگامه ای که نتیجۀ انتخابات بغیر از واژۀ "شگفتی" و تمام، هیچ تحلیل و تفسیری را تاب نمی آورد؛ من هم نه قصد و نه ادعای تحلیل متفاوتی از هر آنچه همۀ عقول داخلی و بین المللی بیان میکنند و در تارک آن همان واژۀ "شگفتی" قرار دارد دارم. اما می خواهم از فرصت استفاده کنم و با خوشحالی زاید الوصفی تصمیم مردم ایران را ارج بگذارم و تبریک بگویم. و از آیت الله خامنه ای هم تشکر بکنم که - بهر دلیل - تسلیم شکلی (منحصر در پذیرش رأی مردم و نه هیچ چیز بیشتر تاکنون) رفتار و خواست مردم شد.

2- نکتۀ دوم این را مهم می دانم که بگویم بر خلاف پیشنهاد من که می گفتم بیایید دعوا را از سطح استراتژی (سیاست) بحوزۀ تاکتیک (سیاست زدایی از جامعه) تغییر بدهیم و فروبکاهیم. اکثریت قاطعی از مردم حمله به حوزۀ سیاست و استراتژی را انتخاب کردند. و بین راه حلی که من تازه مبلغش شده بودم (بهبود وضع مدیریت و کارآمدی در حوزه های غیر سیاسی با پتانسیل لاجرم صعود به تغییرات سیاسی) و راه حل خودشان (حمله به حوزۀ سیاست با هدف قطعی بهبود شرایط اجتماعی و اقتصادی و کارآمدی) راه حل دوم را انتخاب کردند.

3- هنوز هم اعتقاد دارم که مردم این بار هم فریب خوردند و اشتباه انتخاب کردند. آنان مفتون شعار شدند بجای دلبستگی به عمل؛ و مظروف (خواسته های بهبود زیست) خود را در ظرفی (حسن روحانی) ریختند که این ظرف نه گنجایش آن مظروف را دارد و نه توان آن را و همینطور نه صداقتش در شعارهای پوپولیستی سیاسی را. در حقیقت مردم به اشتباه خواست بهبود خواهی خود را به خواست سیاسی نخبگان تندروشان ترجمه کردند. و بخطا خواست سیاسی آنان را به بهبود شرایط زیست خود ترجیح دادند. لذا با شناخت من از ساختارها و مناسبات قدرت در جمهوری اسلامی واقعاً موجود مردم بازنده خواهند شد یکبار دیگر. مگر اینکه سه اتفاق همزمان و بموازات یکدیگر روی بدهد:

الف- روحانی بعنوان رییس جمهور و هاشمی و خاتمی بعنوان اسپانسر سیاسی او بتوانند اولاً خواسته های سیاسی اردوی خودشان را - با اولویت اصلاح طلبان مذهبی نزدیک به خاتمی - بشدت از زیاده خواهی بر حذر و کنترل بکنند. و ثانیاً بتوانند با نشان دادن (در ادبیات سیاسی بخوان برخ کشیدن) پایگاه اجتماعی و سازمان رأی بالای خود به آیت الله خامنه ای و جناح اصولگرا آنان را به دادن حداقل امتیازات سیاسی وادار بکنند.

ب- آیت الله خامنه ای به احترام مردم و به خواست داوطلبانۀ خود در یک بازاندیشی اساسی در نوع استراتژی شکست خورده اش حاضر باشد که روحانی و پشتیبانانش را در قدرت بلامنازع خود شریک بکند.

پ- این هر دو شرطی که گفتم فقط هنگامی می تواند از قوه به فعل در بیاید که جناح اصولگرا - بویژه بخش ایدئولوژیک و سخت آن - چنان در هم فشرده نشوند و وحدت پیدا نکنند که اولاً به دولت اجازۀ خودنمایی بدهند و مهمتر اینکه حاضر بشوند دست آیت الله خامنه ای را باز بگذارند که عقب نشینی و سازش با غرب را با اصلاح طلبان - نگو اعتدال گرا. روحانی انگ اصلاح طلبان را بر پیشانی دارد چه بخواهد یانه -  سازمان بدهد و امتیازش را به آنان هبه کند. زیرا هم گروه های فشار راست و هم خود جناح راست تقریباً همۀ قدرت سیاسی و نظامی آیت الله خامنه ای را چه در مجلس و چه در قوۀ قضائیه و چه سپاه و ارتش و نیروی انتظامی و ... و چه در سطح و کف خیابان اعم از بسیج و گروه های حزب اللهی در کنترل و هدایت خویش دارند و براحتی این نیروی مخوف را به حریف - حالا دیگر تحقیر کننده شان هم - واگذار نخواهند کرد.

4- البته در کوتاه مدت یک بهار زودگذری خواهد وزید و دلهایی شاد خواهند شد اما اینکه این بهار به تابستان هم برسد محل تردید جدی من است. بهار که تمام بشود و اصولگرایان از گیجی شوک جدید در بیایند و چون فنری تحت فشار در خود جمع شده و بوحدت برسند؛ جنگ های سیاسی حیدری نعمتی دوباره آغاز خواهد شد و تنازع در سطوح بالای قدرت همۀ فرصت ها و انرژی های خدمت  به خلق را خواهد بلعید. امیدوارم که عرایضم اشتباه باشد و مردم درست انتخاب کرده باشند و حکومت ایران به حداقلی از عقلانیت حکومت های مدرن ارتقاء یابد و مرهمی بر ریش دلهای مردم بنهد. یا...هو

۵۴ نظر:

ناشناس گفت...

محمود را چه کنیم؟

وحید گفت...

تو خوبی!!!
مردم نمی فهمن تو می فهمی....

دوره گرد گفت...

ما پیروز شدیم دلقک

1. بعد از بیش از یک قرن از مشروطه بالاخره دانستیم که راه مسالمت و تغییر از تحریم نمی گذرد و یاد گرفته ایم که علی رغم همه مسائل باز هم باید از ابزار مدنی خود برای غلبه بر دشواری ها استفاده کنیم

2. ما پیروز شدیم دلقک چون این رای، خوانده شدن آن و تقلب نشدن نشان می دهد که راس نظام هم در پی تغییر است و تندرو ها را به حاشیه رانده و می خواهد فضا بدهد به میانه روها تا اوضاع را سامان بدهند البته بدون آبروریزی وسیع

3. ما پیروز شدیم دلقک چون جلیلی و تمام دار و دسته ی مصباح و اعوان و انصارش از سوم رفتند به چهارم و امیدوارم همانجا بمانند و دستکم چند سالی دهانشان را بسته نگاه دارند

4. ما پیروز شدیم چون شکاف در راس ادامه پیدا می کند و این مساله باعث می شود حداقل قدرت چانه زنی با حکومت باقی بماند و کانال ها قطع نشود و فضای برای تنفس باقی بگذارد

5. ما پیروز شدیم دلقک چون مردم و توان مدنی ایران آنقدر پیشرفت کرده اند که علی رغم همه ی فشارها رنگارنگ رسانه ای رای دادند و

6. ما پیروز شدیم دلقک چون مردم درست انتخاب کردند و اصولگرایان هم بی میل نیستند که با روحانی همکاری کنند تا اوضاع را به هزینه ی خودش جمع کند و ایم مصیبت را بر سر او هوار کنند

راستی پیشتر قول دادی که رای مردم را روی چشم بگذاری، پس از ابتدا آیه یاس نخوان و به سنت استبداد تاریخی مان عمل نکن و رای شخصی ات را بر رای میلیون ها ترجیح نده و عقل فردی ات را بر عقل جمعی میلیونی ترجیح نده - که اگر بدهی همان استبداد است - بدان که مردم آنقدر آبدیده شده اند که فریب نخورند و برخلاف آنچه تو می گویی به درستی راه مقابله با عامل اصلی مصیبت را برگزیندند پس به رای آنها تمکین کن و به ما بپیوند تا راههایی را پیدا کنیم برای فشار آوردن به روحانی تا خطی را که قول داده ادامه دهد و عقب نشینی نکند

و ممنون از نوشته هایت که به هر حال مردم را تشوییق به رای و ایستادگی کرد

ناشناس گفت...

خوب دیگه ضر نزن
حالا که روحانی تا الان بالای 50درصد رای داره بهتره خفه خون بگیری نکبت با اون تحلیلای سیکیم خیاریت

ناشناس گفت...

با همه احترام، از ته دل امیدوارم این تحلیلتون مثل پست قبلی غلط از آب دربیاد.

Dalghak.Irani گفت...

همینطور است دوره گرد و خوشحالم. انشاءالله که همانطور که شما هم فرمودی من هم مخالف نیستم اما شدیداً مارگزیدۀ ایدئولوژیست ها هستم و دعا می کنم که رهبر هم این بار پیروزی ما را بحساب بیاورد. یا...هو

شلاق گفت...

فکر نمیکنی برای این تحلیل خیلی دیر شده باشه؟ تاریخ مصرف این مطلب گذشته چون دیگه انتخاب صورت گرفته و ما فریب خوردیم و کار ما هم با اما و اگر جلو نمیره!!
کاش اون روزا به جای دفاع از سوژه ی مورد نظر کمی در مورد روحانی و چیزایی که باید به ما وعده بده میگفتی ... بگذریم

ولی میخوام بگم ما مردم فریب خورده دقیقا به دلایل بند الف و ب و پ و اینکه این قابلیت هارو در روحانی دیدیم بش رای دادیم توانایی هاش در رایزنی-مصالحه بین جناح ها -رفتار دور از افراط-تحصیلات مرتبط -نزدیکی به رهبر- کاریزما جذبه و غرور مورد نیاز یک مقام ارشد سیاسی- رندی و زیرکی -وجهه بین المللی شناخته شده- تجربه و کارنامه سیاسی.
این توانایی ها به همه ما کمک میکنه تا به سمت ثبات سیاسی حرکت کنیم ثباتی که منجر به رونق و ثبات اقتصادی میشه و اون موقع شخصیت هایی مثل قالیباف معنا پیدا میکنن.
دفاع تو از قالیباف برای ریاست جمهوری غیر منطقی و بدون در نظر گرفتن پیش شرطهای لازم برای موفقیت اقتصادیه پیش شرط اقتصاد موفق سیاست بین المللی و بعد داخلی موفقه تا نتونی نفتتو بفروشی هر وعده ی اقتصادی یک دروغ محضه چه این وعده رو احمدی نژاد بده چه قالیباف!
تمام برنامه های قالیباف به پول نیاز داره و این منبع برای ما فعلا نفته و بخش مختصری از صادرات غیر نفتی
من از جنبه دیگه ام خوشحالم از این انتخاب چون این انتخاب به سپاهی ها میگه که دیگه دخالت تو کاری که به شما مربوط نیست بسه بر خلاف تو من معتقدم اگه قالیباف رییس جمهور میشد(یا بشه چون تا این لحطه قطعی نیست)ما به یه نوع دیگه درگیر جنگ قدرت و از طرفی خفقان سیاسی و فرهنگی میشدیم و این قابل تحمل نبود خصوصا اینکه به شرایط پایدار سیاسی هم نمیرسیدیم و من هم با تو موافقم که باید از خامنه ای تشکر کرد که ایندفه عاقل بود و بهترین کارو انجام داد برای آزاد گذاشتن مردم در دادن این پیام و این تصمیم من مطمپنم دولت بعدی منسجم تر و بهتر از دولت اصلاحات در گذشته و دولت احتمالی قالیبافه
ما اشتباه نکردیم شک نکن!

یک کلام ختم کلام گفت...

حالا اینارو بخون حالشو ببری تا بعد به حسابت! برسم...

گلچین لطیفه های شب اعلام نتایج

--طرفداران جلیلی: اگر تقلب نشه، ایران قیامت می‌شه!

--درسته که اصلا دوست نداشتم جلیلی رأی بیاره، اما خداییش اصلا دلم نمی‌خواست رابطه‌ش با کاترین اشتون هم به هم بخوره :(

-- رای ما رو دزدیدن، قسطی دارن پس میدن

-- ما بی‌شماریم! برای همین نمیتونن رای‌هامون رو بشمرن :))

-- الان هاشمی با لباس ورزشی می‌ره تو شورای نگهبان می‌گه بچه‌ها کی پایه است بریم شیرپلا؟ خامه عسل صبحونه هم مهمون من!! :)

-- بابا فهمیدیم تقلب نکردین. باشه! بیاین نتایجو اعلام کنید می‌خوایم بخوابیم.

-- خدا رو شکر تو کشوری زندگی می‌کنیم که انتخابات برامون صد برابر ال کلاسیکو هیجان داره

-- الان ما شبکه خبر رو گرفتیم یا شبکه خبر ما رو گرفته؟

-- پیامک اشتون به جلیلی: عسیسَم!! غصه‌ نخوریا! چهار سال دیگه هم به پات می‌شینم

Dalghak.Irani گفت...

سلام شلاق درست می فرمائید اما روحانی چنان شلاقی آمد و چنان شلاقی موج راه افتاد که نه تنها من حتی دشمنان قسم خورده اش در جناح رقیب هم فرصت کمترین واکنشی پیدا نکردند.
با همۀ وجودم خوشحال می شوم که هر آنچه در حسن روحانی تشخیص داده اید درست باشد و توی پوز من بخورد که جز گشایش کار وطنم آرزویی ندارم. تنها اختلاف من و شما در اعتماد شما به انتخاب مردم است اما من نمی خواهم تسلیم احساسی تشخیص مردم رنجدیده ام بشوم اولاً و از همین ابتدا تذگر بدهم که اگر اولین خواسته ها سیاسی بشود مثل آزادی زندانیان 88 بویژه بخش حزبی آن و از این قبیل ثانیاً کار سخت تر هم خواهد شد از ابتدا. و البته من خودم هم به روحانی در پشت تلویزیون انتخابات اعتماد ندارم. تا در آینده چه پیش آید. بازهم مثل متن نوشته ام این نهایت آرزوی من است که روحانی موفق بشود. انشاءالله

آرسین گفت...

امیر عزیز
نمیخواهم نمکی باشم بر زخمت، اما نمی دونم چرا نمیخوای واقعیت رو باور کنی؟!
برخلاف نظرت که فکر میکنی "شگفتی" بوده! اصلا اینطور نیست، هیچ کجا هم بجز این سیرک از "شگفتی" اسم نبرده!
اگر شما در آن آینه کهنسالی که قبلتر گفتم واقعیت رو نمیدیدید اصلا ارتباطی به شگفتی و حماسه و این موضوعات نداره. حوادث منطق ساده ای دارد.
(به عنوان شاهد میتوانید نگاهی به وبلاگ حقیر کنید. قطعا پیشگو نیستم!)

به عنوان یک دوست حداقل 2 ساله از شما خواهش میکنم که یکبار دیگه بیشتر دقت کنید و دوباره گرای اجتماع رو تنظیم کنید. چرا که حیف تجربه و پروسس قوی شماست که با اطلاعات ورودی /تصورات غلط از بین برود.
بهترین آغاز هم یک عذرخواهی غرا از تمامی خوانندگان و سعی در بازگشت از تریبون به بطن سکوی های سیرک است.

شلاق گفت...

حرف پوز زنی نیست و جسارت نباشه خدای نکرده!
سیاست منظور ما هم بخش کوچیکیش آزادی میر حسین و بقیه اس منظور ما اعتماد سازی بین المللیه برای خفه نشدنه
همین!
از حسن معجزه نمیخواییم احساسی هم نشدیم معذوریت ها و موانع داخلی هم میدونیم ولی میگیم حسن میتونه قدمای اولیه رو برداره تا گشایش های بزرگ فردا در سازندگی به دست سرداران رشید
همه ی حرف همینه

ناشناس گفت...

سلام
من براي شما و تحليلهايتان احترام زيادي قائل بوده وهستم و پس از دنبال كردن مقالات شما بين راي ندادن يا راي به روحاني وقاليباف مردد بودم ولي ساعت هفت عصر ديروز تصميم خودم را گرفتم با اين منطق كه اصلاحات بايد از بالا صورت بگيرد و بايد حاكميت را مجبور به ديدن جمهور مردم كرد.والان پس از راي به روحاني هر چند به نتيجه خوشبين نيستم ولي مطمئنم كه حاكميت متوجه شده كه مردم در نظر خود پايمرد و پيگير هستند...
شرط بلاغ گفته شد و حال نظام ميتواند پند بگيرد يا ملول شود...

ناشناس گفت...

تحلیلگر محترم
آقای دکتر قالیباف فاقد تکلیف روشن
در قبال مهندس موسوی و آقای کروبی بودواین در حالی است که داغ انتخابات قبلدر سینه طبقه ی متوسط زنده بودو در هنگامه ی تبلیغات رفتارانتخاباتی
ایشان بیشتر در جهت همسونشان داده شدن با نظراتد رهبری با فرض اعمال نظر ایشان بود و از مردم دردمند هیچگونه دلجویی در قبال حوادث انتخابات 88 نکرد
من نظر شما را در قبال عقلانی تر بودن
انتخاب قالیباف درست میدانم ولی
مردم درمند و سوگوار دلیل رای دادنشان داغی بود که میتواند بعد از چهلم سرد شود
به هر حال آقای قالیباف بایستی بین
مردم و نظام از بندبازی پرهیز میکرد
کما اینکه بند باز ترین چهره ی جمهوری اسلامی و آقای هاشمی در شرایطی
مجبور به تعیین تکلیف با خودش شد

بی عملی در بسیاری از موارد لزوما به نفع آدمی نیست
این همان عملی بود که روحانی انجام داد از سر شیادی یا باور ولود آن چیزی نبود جز اندکی دلجویی از مردم رنج دیده چیزی شبیه آخرین نماز جمعه
هاشمی
پیر مرد ناشناس


ناشناس گفت...

دلقک جان سعی کن که خبر خوشحال کننده را به جایش به مردم بدهی. هنوز نتیجه نیامده و برادران شما در وزارت کشور در حال عدد سازی هستند که دروغی دیگر به مردم بخورانند. سعی در ساکت کردن طوفان احتمالی نداشته باش.

یک دوست قدیمی‌ گفت...

سلام دلقک، من از خواننده‌های قدیمی‌ سیرک تو هستم، برایم هم فرقی‌ نمیکند روحانی یا جلیلی یا حتی غرضی،همه سروته یک کرباسند، فقط یک حرف دارم با تو که همیشه میگفتی‌ که به حس توده‌ها ایمان و اعتقاد داری که توده اشتباه نمیکند و روشنفکران بروند کشک خود را بسابند اگر در تحلیل‌های خود توده را محاسبه نکرده اند ، من همان قدیم‌ها با تو حرف داشتم که میزان آگاهی‌ توده است که به رویکرد توده ارزش میدهد و تو فقط میگفتی‌ که هر چه میخواهی‌ بگو ولی‌ توده را زیر سوال نبر.میخواهم بدانم که این چرخش فکریت استراتژیک است به واسطه انتخابات یا اینکه در بنیان تغییر کرده ای، چون این تغییر یک تحول بنیادین فکریست برای فرد.

Dalghak.Irani گفت...

با احترام به نظرات بسیار خوب و واقع بین همه دوستان و تأیید تمام قد ناشناس پیرمرد ناشناس باید یک مطلب را به آرسین بگویم. چون جلو ارو اگر ... می گویند ... ندارد.
من زخمی ندارم که نمک رویش بپاشید یا نه. البته نمی خواهم شما را با ضرب المثل و در تقابل و میان کشیدن پای هم کافر و هم مسلمان پاسخ بگویم. اما من چه معذرتی دارم که از خوانندگان بخواهم. من بر مبنای تحلیل بشدت درست از نظر خودم از شرایط کشورم فعالیتی را شروع کرده ام و در عرض 20 روز گذشته بیش از100 صفحه آ4 بحث و تبادل نظر و آموزش و تمرین فهم مفاهیم کلیدی را کرده ام و زندگی خودم را تعطیل کرده ام که وظیفۀ آگاهی بخشی ام را انجام بدهم باید از چه چیزی عذرخواهی کنم. از چیزهایی که بخود شما یاد داده ام یا از وقت زیادی که صرف کرده ام. مگر انتخاب مردم احمدی نژاد نبود و مگر نمی گویید اشتباه بوده. چرا باید این بار درست باشد قبل از راستی آزمایی. و من مگر چیزی غیر از راحتی برای ملتم و سرفرازی برای وطنم آرزوی دیگری دارم. و حالا هم که نوشته های من مسیری را تغییر نداده که بگویم تحلیل های من باعث بدبختی مردم شده و اخلاقاً باید عواقبش را بپذیرم و پوزش بخواهم. آرسین جان درد تو هم مثل همۀ انسان ها و بویژه از نوع کمی نوشابه بازکن برای خود است و نگاه از بالا و "من گفتم ولی تو احمق بودی و گوش نکردی حالا بکش و اگر نمی خواهی حقیر تر از این بشوی اعتراف کن که من درست می گفتم تا بزرگوارانه ببخشمت " است. آیا حال بهم زن نیست انسانی از نوع شما! یا...هو

ناشناس گفت...

دلقک جان

زود میدان را خالی میکنی.

آقا به این زودی ها تسلیم نمیشود.اگر توجه کرده باشید تا این لحظه میزان رای روحانی را روی 50%نگه داشته اند بعید نیست آقا در دقیقه نود به مردم گل بزند.با توجه به تعلل در اعلام نتایج قطعا کاسه ای زیر نیم کاسه است.
جوجه را آخر پاییز تقلب میکنند.هدف از اعلام تدریجی نتایچ ایچاد آمادگی برای مردم جهت پذیرش نتیجه مثلا رای 49.5درصدی روحانی و موکول کردن انتخابات به دور دوم است.
شما فکر میکنید کسی که دفعه پیش بیست درصد رای ها را دستکاری کردحاضر است بخاطر یه دو در صد ناقابل صحنه راترک کند؟
امیدوارم پیشبینی ام درست نباشد.
بهر حال هنوز امبد به رییس جمهور شدن قالیباف هست زود جاخالی نده.
هر چند در دور دوم حضور مردم کوبنده تر خواهد بود و ممکن است بیشتر مفتضح
شوند. فکر میکنم فعلا جدال بین طرفداران تقلب یا تسلیم شدن درجریان است .ساعات آینده تعیین کننده خواهند بود.
یا حق

Dalghak.Irani گفت...

دوست عزیز و قدیمی بسیار خوش آمد می گویم بشما و چقدر از آمدنت می ترسیدم. درست می فرمائید من نسبت شما راجع به دفاع از حس توده بخودم را صد در صد درست می دانم. و این یکی از بهترین و درست ترین مچ گیری هایی بوده که از من شده است. اما چه بخواهم توجیه کنم و چه بخواهم اعتراف کنم نیاز به تمرکز بیشتر و کمی دورتر از فضای شب بیداری خسته کننده دارم. می روم کمی استراحت کنم. و قول می دهم که در اولین حضور بعدیم پشت کیبورد پاسخ حضرت عالی را بنویسم. عاشقتم بخاطر انتقاد درستت. یا...هو

ارد گفت...

جناب تیمسار ارادت
با توجه به اینکه دو مرحله ای شدن انتخابات با اختلاف حدود صدهزار رای امکانپذیره فکر میکنم حضرات در مرحله دوم با این استدلال که رای بقیه اصولگراها به سبد قالیباف ریخته شده، بر خلاف واقعیت صندوق ها، قالیباف را به عنوان رئیس جمهور اعلام خواهند کرد و من بسیار ناراحت و احتمالا شما بسیار خوشحال خواهید شد

Dalghak.Irani گفت...

یا حق ناشناس جان
سلام.
این احتمال را من هم منفی نمی دانم. اما ذائقه ام این نیست که رژیم روحانی را متوقف کند و من خوشحالی کنم. دوست داشتم مردم روحانی را ترجیح ندهند که این اتفاق نیافتاد و من باختم. حالا دیگر انتخاب مردم روحانی است و هر اتفاق دیگری مرا خوشحال نمی کند. و دوست دارم مردم برنده باشند تا خودم. هرچند مطمئن باشم که اشتباه کرده اند. که البته چنین اطمینانی هم ندارم. یا...هو

ناشناس گفت...

dalghak jan natunesti bitaraf wa bi gharaz bashi wali az irani onham nasle ghadim entezari joz in nist be har surat tasliyat wali in niz bogzarad shad bashhamin behtar ke yek nezami nayamad

مستانه گفت...

با سلام...
برای افرادی که به دلقک توهین میکنن واقعا متاسفم..
این اشخاص در درجه اول روح بلند و ازاده خواه خودشون رو در لفافی از سخنان زشت و دشنامهای پست،زیر رادیکال میبرن..
و بعد امال و ارزوهاشون رو در داشتن لیاقت برای حکومتی ازاد با سرزمینی اباد و مردمانی نجیب..
ما جای خدا ننشستیم که...
در دنیای به این بزرگی هفت ملیارد انسان با بینش های متفاوت هست..
هر کسی که ساختار فکری ش با ذهن و اندیشه ما نخونه که نباید مورد سرزنش و شماتت ما قرار بگیره!!
ایا ما همون مردمی هستیم که ارزوی داشتن جامعه ای مدنی رو در سر میپرورونیم؟!
به کجا رسیدیم که اینگونه حتی با کسانی که قلبشون برای این مردم و سرزمین میتپه اینطور ناعادلانه برخورد میکنیم..؟؟؟
من خودم شخصا تو انتخابات شرکت نکردم چون اصلا نظام و استراتژی ش رو به رسمیت نمیشناسم و شیوه بهبود اوضاع رو تنها در داشتن یک حکومت سکولار خلاصه میبینم(با اینکه الان باز هم جای شکرش رو باقی میدونم که این اقا انتخاب شدن از طرف مردم)اما جدا انصاف هم چیز خوبیه...
دلقک مدتهاست که مثل من و شما برای ایران دل میسوزونن و تلاش در جهت اگاهی افکار دارن.
به جای تشکر و سپاسگذاری از زحماتشون،ما دقیقا همون برخوردی رو باهاش انجام میدیم که باید با مخالفین ازادی و اگاهی داشته باشیم!!
در عجبم از مردم این زمانه............

تبریزی گفت...

سلام بر دلقک عزیز واقعا خسته نباشید شنیده ها حاکی است که به دلیل حمایت سایت های ظاله از جمله دلقک ایرانی از سردار دکتر قالیباف احتمال دارد ایشان را از شهرداری نیز اخراج کنند!
تیمسار علم سیرک را بردار وموضوعات را عوض کن ودر سنگلاخ کشور پیشبرو موفق باشید راستی دیروز برات در مورد خوابی که دیدم که انتخابات درست برگذارشد نظری ندادی

ناشناس گفت...

سلام دلقک جان
ناراحت نباش و از دست خوانندگانت که به الفاظ بد دق دلی این چند وقت طرفداری از قالیباف را خالی میکنند دلگیر نباش، من هم از قالیباف خوشم نمی آید و از روحانی بیشتر. اما خوشحالم که پیروزی روحانی باعث انرژی دوباره توده ها و انسجام بیشتر باور به قدرت خود و عبور از دوران یاس و سردرگمی بعد از سرکوبها میشود. همه ما که اینجاییم دوستت داریم وگرنه تشنه خواندن تحلیلهایت نبودیم هر چند درست از آب در نیاید که این ربطی به تو ندارد. باز هم بنویس و بگو با روحانی به کجاها ممکن است برسیم. حالا که وزیرت را از دست دادی بازیهای ممکن با رخ را برایمان بگو هدف مات کردن شاه است چه با وزیر چه با پیاده
پسر حاجی اصلی

سه چرخه گفت...

سلام دلقک عزیز

برای اولین بار یک ساعت پیش چشممان به جمال دوست مورد علاقه شما فرهاد جعفری روشن شد در تلویزیون بی بی سی فارسی در برنامه عنایت فانی. به نظرم اعجوبه ای هست برای خودش، و دید خیلی نو و جالب و جدیدی داره فقط حیف که به نظرم زیاد تند میره، اما الان که فقط دو ساعت هست میشناسمش زیاد نظر ندم بهتره.

دلقک عزیز تمام پیش بینی های شما با تمام پیش فرض های شما اگر اتفاق بیافته که فاجعه هست، اما و به قول شما این اما مهمه، یکی از پیش فرضهای شما این هست که:
1- جامعه خیلی تندرو و آرمانگرا هستند، در حالی که همین رای حداقلی به حسن روحانی که خودش رو اعتدال گرا میدونست-البته حمایت دقیقه نودی هاشمی و مخصوصا خاتمی تا حدودی این دلیل من رو نقض میکنه- و مخصوصاً بعد از انتخابات 88 به اون شکل تا حدودی نشون میده که توده مردم به خوبی فضای سیاست ایران رو درک کردند، حالا به چه شکل دقیق نمیدونم، حالا عده ای به این شکل که نباید تندروی کرد، عده ای به این شکل که رای بدیم که حداقل تندروها سر کار نیایند.

2- طیف پیروز باید خیلی نادون باشند که دوباره تو چرخ باطل بعد از سال 76 بیافتند- در عین حالی که من اعتقاد دارم زیاده طلبی های ما چرخش اون چرخ رو خیلی برای ما سیاه نمایی میکرد- و یکی از راه حل های اون هم این هست از نیروهای اصولگرای چیز فهم در دولت استفاده کرد. و این پختگی به نظرم در سطح نخبگان حالا چه اصلاح طلب و چه میانه رو دیده میشه. حداقل هاشمی به عنوان مغز متفکری که روحانی به اون رجوع میکنه برای تمام مشورتها میتونه مایه دلگرمی باشه برای "اوضاع فعلی ایران" . یادمون نره که هاشمی زخم خورده اصلی تندروی طیف رادیکال اصلاح طلبان هست. حتی به نظرم واقف به این موضوع هستند که جامعه و طیف های تندرو اصلاح طلب ممکن است اونها رو به رادیکالیزم بکشانند. و برای اون هم برنامه دارند به نظرم.
حتی شاید بی بی سی هم تلاشی در این جهت داره که از تیتر اخبارش معلومه، که زیاد اصولگرایان رو تحریک نکنه، همش از روحانی به نام "نامزد میانه روها" یاد میکنن.

3-اصولگرایان رو نیمدونم، ولی به نظرم خود آقای خامنه ای در شوک نتایج فرو نرفته، چون به نظرم تا حدودی انتظار این نتیجه رو داشت، و بر خلاف سال 76 دیگه جزو جمعی نخواهند شد که تا چند ماه آینده مشغول اتحاد و تجمیع نیروهاشون در فنر انتقام هستند. حرف های ولایتی در مناظره آخر به عنوان مشاور اصلی رهبر در سیاست خارجی خیلی نباید سرسری گرفته بشه.(نیمدونم چرا آقای خامنه ای به درست یا غلط اینقدر وجه خوبی پیدا کرده در نظرم تو این دو هفته اخیر، انگار عوض شده).

من که امیدوارم نه تحلیل شما که پیش فرض های شما درست نباشند دلقک عزیز. در هر صورت فکر میکنم همه ما خوشحالیم، و اینکه قالیباف دوم هست خودش جای خوسحالی هست با اون سبک تبلیغات گنگش برای مخاطب عام. و خب خیلی سخت هست به تحلیل شما رسیدن در مورد قالیباف و تکیه کردن به اون تحلیل و رای دادن بر مبنای اون، خیلی مرد عمل بود قالیباف و کم حرف!!! در مورد آرمانهاش، همون طور که خودش گفته بود. یک بار هم که اومد سبقت بگیره، جلوی پلیس این کار رو کرد، که افتضاح "گاز انبر" پیش اومد.

ناشناس گفت...

انتخاب روحانى بر تمام سبزها ، بنفش ها و بدون رنگها را صميمانه تبريك ميگم، اميدوارم كه ايشون بتواند خواسته هاى حداقلى همه كسانى را كه با انگيزه هاى مختلف به ايشون راى دادن تامين كند، اما مهمتر از همه تنها رييس جمهور ٥١٪ كه به او راى دادند نباشد و بتواند خواسته ها و نيازهاى ٤٩٪ كه به او راى ندادند و ١٢ مليونى كه اصلا راى ندادند رو درك كنه و به سمتى قدم برداره كه رييس جمهور همه مردم باشد .
تنها راه اون هم فرا جناحى عمل كردن و به سمت غير سياسى بردن دولت و تمركز بر نقاط مشترك همه مردم و جناحها است و شايد پر رنگترين نقطه مشترك همگانى سر وسامان دادن به اوضاع اقتصادى و معيشت مردم باشد.
از شادمانى همه دوستان در سيرك هم من هم شادمان هستم و اميدوارم كه شادمانى طولانى و پا برجايى باشد و شما در ايران از نتايج اين انتخابات بهره مند باشيد و من و امثال دلقك عزيز خارج از ايران هم بتوانيم دوباره با افتخار بگوييم كه زاده ايرانيم و هر روز مشغول توجيه ودفاع از ايرانى بودنمان نباشيم. دوباره مباركتان باشد.
ارادتمند. افشين قديم

ناشناس گفت...

یکبار دیگر خامنه ای به دست خود مردم، کاندیدای مورد نظرش را از صندوق بیرون آورد تا مردم هشت سال دیگر تاوان نان به نرخ روز خوریشان را بدهند.
کاندیدایی که تا دیروز زیر علم خامنه ای سینه میزد به یکباره شد اپوزیسیون مورد اعتماد مردم! شگفتا!! از این سیاست بی پدر ومادر که می گوید بذار من دستم توی جیبت بماند ولی هر چقدر خواستی به من فحش ناموسی بده!
مردم به خیال خودشان دهن کجی دیگری به خامنه ای کردند، پس باشد که صبح دولتشان بدمد

روباه صحرا گفت...

تبریکات قائقه خدمت ملت همیشه در صحنه از بابت پیروزی نامزد چراغ خاموش مقام معظم رهبری
دست مریزاد، انصافاً این بار می توان عنوان "مهندسی شده" را برای آنچه که بر روند انتخابات گذشت اطلاق نمود (و نه مانند انتخابات 88 که به گل درشت ترین وجه ممکن "عمله سازی" شده بود)
لولویی به نام جلیلی به عنوان "کیسه بوکس" و "سیبل" آماج قرار گرفت تا نامزد "راستین" بی صدا و چراغ خاموش و با تحریک و تهییج مصنوعی توده ها در پوستینی از مشروعیت و یک خیمه شب بازی زبردستانه راهی پاستور شود
در پایان سه نکته برجسته و قابل توجه در رابطه با این حکایت را عنوان می نمایم:
یکم:
حتی در جانبدارانه ترین نظرسنجی های "اینترنتی" که از سوی وب سایت های منتسب به اصلاح طلبان صورت پذیرفته بود (تا 24 ساعت قبل از برگزاری انتخابات) چنین اختلاف فاحشی در بین آرای قالیباف و روحانی مشاهده نمی گردید و شخصاً نظرسنجی در خاطر ندارم که آرای روحانی را بالای 50% ذکر نموده باشد
اما از نظرسنجی های گل درشت اینترنتی که فاصله بگیریم و به نظرسنجی های میدانی و تلفنی که صد البته از اعتبار به مراتب بالاتری برخوردار هستند، (حداقل در کمتر از 24 ساعت تا موعد رای گیری) هرگز و هرگز اختلافی بیش از 10% در بین قالباف و روحانی درکار نبود (به عنوان نمونه می توان به نظرسنجی های مدون حسین قاضیان اشاره کرد و فراموش نکنیم که حسین قاضیان فردیست که در زمان زیستن در خاک میهن، سرش از بابت برگزاری نظرسنجی و کنشهای افکارسنجی، تا آستانه بر باد دادن رفته بود) و به خاطر داشته باشیم که قاضیان اعلان داشته بود که نظرسنجی وی با ضریب دقتی نزدیک به 97% انجام پذیرفته (در ارتباط با آرای نسبتاً بالای "پاسخ ندهندگان" یا به اصطلاح "تصمیم نگرفتگان" نیز عارضم که هر عقل سلیمی یحتمل می بایست قاطبه ایشان را به حساب تحریم کنندگانی که با چاشنی "هراس" ملزم به اهراز چنین پاسخی گشته اند، گذارد)
دوم:
هر شخصی به شرط دارایی عقلی سلیم و شعوری مقبول، با اندک پرس و جویی از دوستان و آشنایان ساکن در تهران و شهرستان خویش، می تواند به نمونه آماری کوچکی (نه چندان مکفی اما یحتمل به عنوان مشتی از نمونه خروار) از تعداد رای دهندگان در این دوره از انتخابات و قیاس عدد مذکور با تعداد رای دهندگان انتخابات دهم در سال 1388 بپردازد و اختلاف فاحش آماری دو عدد مذکور را دریابد و متعاقباً با آمار حکومتی مشارکت کنندگان در دو انتخابات مقایسه نماید
سوم:
بنا بر اعلام وزارت کشور، "0.7 درصد" آرای ماخوذه یا به عبارت دیگر تنها و تنها "دویست هزار رای"، مانع از انتقال سیرک انتخابات به مرحله دوم بوده است!
سوم:
خفقان دار و دسته "شبه اپوزسیون نما" در قبال تناقضات برشمرده در مورد "یکم" و "دوم" (و تا حدودی "سوم") شدیداً یادآور رفتار مشمئز کننده هواداران احمدی نژاد در قبال آمارسازی مضحک خیمه شب بازی 88 می باشد
پی نوشت:
و درنهایت خطاب من به سینه چاکان این ملای نخاله و کلهم هوادارن اصلاح طلبان (بخوانید فاحشگان قدرت) این است که تا فرصت باقیست و هنوز نقاب از رخ منحوس این عجوزه شوم برنکشیده شده، بزنید و بکوبید و برقصید در بزم پیروزی جهالت خویش چراکه یاسی عظیم، فریب خوردگان و جاهلان را در انتظار نشسته
(حسن فریدون (ملقب به روحانی) اگر در طی 4 یا 8 سال آینده، "اقدام" یا "تلاش" به آزادسازی حتی "یک" زندانی سیاسی نمود (مقصود زندانیان سیاسی "عادی" است و نه دانه درشت هایی همچون رهبران اسمی جنبش سبز) خاک بریز روی شصتم)

ناشناس گفت...

آقای عزیز به نظرم بهتره حداقل یه مدت شما صحبت نکنی و بری فکر کنی...شاید به جای تحلیل سیاسی رمان بنویسید موفق تر باشید...

ناشناس گفت...

http://www.empowernetwork.com/diosahamilton/files/2013/04/ChoiceChanceChange.jpg

ناشناس گفت...

روباه عزیز!
فعلا شصت مارو 8 سال مک بزن تا نوبت شصت شما هم بشود.

خ.آ گفت...

استاد سلام
خسته نباشیدستانتان را میبوسم
شرافتمندانه پای عقیده تان ایستادید و آگاهی رسانی کردید مایوس نباشید مردم به خیابان ریخته و به جشن و پایکوبی مشغولند دلم بدجور شور میزنه میترسم دست خامنه ای از زیر عبای روحانی بیرون بیاید یعنی به همین راحتی اینها کنار میروند؟ لباس شخصی ها و موتورسوارها کجان؟ دارن چه خوابی میبینن؟ خدایا چقدر این مردم گناه دارند چفدر حسرت یک شادی یک بوق بوق ماشین به دلشان مانده بود 4 سال است که حسرت میکشند چه میشد چهار سال پیش بود و مردم بردن موسوی را به شادی مینشستند چرا حکومت 4 سال پیش به ابنکار تن نداد؟چرا به این سادگی میدان را واگذار کرد؟ خیلی میترسم

بهزاد گفت...

درود
دلقک جان نظرات و تحلیلهای شما درست!
اما مردم به نداهای لنگ کردن شما و امثال شما بی توجه بوده و با توجه به درک واقعیشون از شرایط تصمیم میگیرن.

ناشناس گفت...

دلقک، انقدر سخت نگیر، تا تو از شوک دربیای موسوی هم آزاد شده !

ناشناس گفت...

شهر را بنفش کرده ایم!
شهری که ریشه هایش سبز بود گلهای ارغوانی داده است.....

ناشناس گفت...

ذوب در ولایت قالیباف
جون به جونتون کنن نظامی جماعت عشقشون نظامیگریه
ما دغدغه معیشت و اقتصاد داریم ولی نشون دادیم نه به هر قیمت

ناشناس گفت...

یعنی میخوای بگی روحانی انگلیسیه؟
پس خودت چی؟

آرسین گفت...

امیر عزیز، دلقک گرامی
واقعا نمیدانم با چه عنوانی خطابت کنم؟
من اگر حرفی داشته باشم می زنم حداکثر ناراحت هم بشوم، در نهایت سیرک را ترک میکنم. ممکن است که کنایه وار بگویم اما از دروازه ادب خارج نمی شوم که بخواهم از سه نقطه استفاده کنم. این وصله ها نه به من می چسبد نه شما نگران قلمم باش! گرچه که اگر سخن من را تیز حس میکنی بخاطر شکل فکر خودتان است.

بارها هم تشکر و سپاس گفته ام از وقتی که می گزاری و می نویسی. که البته نتیجه اش را هم گرفته ای و ارتباط خوبی با خوانندگان داشته ای.

اگر انتقادی به جنابعالی کرده ام از جهت دلسوزی بوده همانطور که گفتم و البته نه نظر خودم که توجهت را به نظر قاطبه خوانندگان جلب کرده ام.

این روزها اینقدر سیرک شلوغ شده که شاید حرف هایم را با کسان دیگر قاطی کرده ای اما من منظورم شخص روحانی یا کس دیگر نبوده و اتفاقا انتقاد کردم که طرفداری تمام قد شما هم از قالیباف غلط است به همان دلیل خودتان در مورد نتیجه انتخای روحانی. (این درسی بود که حتی خامنه ای هم گرفت!)
قرار نبوده و نیست که وبلاگ شما هم خط سیاسی کشور را عوض کند و حتی اندک تصور شما از این تصور/توهم هم زیر سبیلی از طرف خوانندگان رد می شود اما من اگر صحبتی داشتم با خود شما و به عنوان تماشاچی دلسوز بود. نه بیشتر.
اینکه قبلتر توصیه هایی کردم و امروز هم می گویم برای جلوگیری از همین نیش و کنایه های امروز بود. هرچه هست به عنوان خواننده قدیمی احساس دینی می کنم به قلمت و وقتی که صرف میکنی، که چنین روزی هرکسی نیاید در سیرک و لگدی به دلقک بپراند و برود.

قطعا اگر صحبتی -بهتر از شما- هم داشته باشم در وبلاگ خودم منتشر میکنم و نیازی به تحقیر شما یا نوشابه باز کردن نیست.
رفرنس دادنم هم به صحبت های قبلی ام بوده. چرا که من حداقل"شوک" امروز شما را میدیدم و اگر بجای استشمام صحبت هایم به آن فکر کرده بودید، یک ماه گذشته را بجای سینه زدن زیر بیرق قالیباف همانطور که گفتم استفاده بهتری از پردازشگر عالی شما در مسایل سیاسی-اجتماعی داشتیم.
بگذریم...
شاید هم اساسا به قول خودتان دوست دارید که موضعی مخالف عموم بگیرید و از توصیه ها و کنایه ها و کامنت ها درس بگیرید/لذت ببرید؟! که حداقل اگر اینطور است به ما خوانندگان ساده و قدیمی هم چشمکی بزنید که اینطور اسکول نشویم!

ناشناس گفت...

روباه صحرا زندانی ها ازاد میشوند خواهی دید.جالب است تیمسار میگوید نباید دنبال این مسائل وقت تلف کند(درست هم همینه)ازراه امده ای بزنی توی ذوق ملت که چه ؟حتا طرفداران روحانی هم هزار سوال پیش خودشان دارند دراین وبلاگ .این زدن ورقصیدن .....فقط نیاز به شادی را اثبات میکند مردم دنبال بهانه اند که بزنند برقصند وهیچی هم یادشان نرفته .
لکلک

Dalghak.Irani گفت...

یاسین محترم.

من اینجا تحلیل می نویسم نه برای تأیید کسی و نه برای تکذیب کسی. من تحلیل می نویسم برای نقد و آگاهی. اگر کسی تأییدش کند خوشحال می شوم و تشکر می کنم. و اگر کسی تکذیبش کند ناراحت نمی شوم و نظرش را منعکس می کنم. بیشرین توجه و خواسته ام هم نقد و انتقاد عالمانه است بر تحلیل هایی که می نویسم.

تحلیل های من که منجر به انتخاب و تبلیغ قالیباف شد یکی از عمیق ترین و درست ترین و بهترین تحلیل های ممکن است که حاضرم از درستی آنان در برابر غول های درست اندیشه ای در این حوزه مثل دکتر امیر طاهری سردبیر کیهان قبل از انقلاب، دکتر نامور حقیقی، دکتر حاتم قادری، دکتر حسین قاضیان و امثالهم دفاع کنم و سربلند بیرون بیایم.

بارها گفته ام و حداقل شما یکی یا متوجه نشده ای و یا اعتنایی نکرده ای که من خودم بعنوان شخصیت حقیقی نیازی به پند و نصیحت و چکار کنم ندارم و از این کار پرهیز کنید. حرفی اگر دارید در حوزۀ نقد متونی که می نویسم طرح کنید و اگر چرت نباشد و من هم وقت داشته باشم وارد دیالوگ می شوم تا بحث عمیق تر شود.

من بارها گفته ام که انسان مدرنی هستم و ادبیات لخت و کلمات تک منظوره و مستقیم را دوست دارم و از واژه هایی که بیشتر مربوط به حوزۀ سنت است گریزان و گاهی متنفرم. بعنوان مثال از این آخرین کامنت شما به کلمۀ "دلسوزی" اشاره می کنم. دلسوزی آن هم در هنگام بکار رفتن بین دو شخص حقیقی واژه ای بغایت مزخرف و تنفر انگیز است چون شفاف نیست و منم زدن ها و ریاکاری های گوینده اش را لباس می پوشاند. گفتن دلم برای تو می سوزد یا حرف من از راه دلسوزی است. به این معنای بدیهی است که اولاً من تو را درجایگاه ترحم برانگیز و گرفتاری می دانم و هم خودم را در جایگاه فهمنده و ناجی مهربان دلقک های گرفتار. در حالیکه من گرفتار نیستم و اگر هم باشم از تو کمک و راه حل نخواسته ام تو بچه اجازه ای بخودت این گستاخی را می دهی که مرا پند و اندرز بدهی که چه بکنم یا نکنم. در حالیکه من معلوم است که از شما هم بهتر میفهمم در مجموع و هم بهتر تحلیل می نویسم و هم ادبیات بهتری دارم. شاهد مثالش هم تعداد آدم هایی است که نوشته هایم را می خوانند و از جمله خود شما. در حالیکه من یکبار هم به وبلاگ شما نیامده ام. این است که بی جا و بیهوده تقلا نکن خودت را از شخصیت منم زدنت پنهان کنی. اما بدان که من خودم منی هستم که بندرت منی را هموزن خودم در ترازو می بینم. بنابراین یادت باشد. سیرک محل فروتنان است و نه گردنکشان و منم زنان. و دلقک برآستانۀ دروازۀ سیرک خاکسار همۀ بزرگان. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

به آن دوست بسیار قدیمی و عزیز که راجع به تناقض حرف سه سال پیش من راجع به توده که گفته بودم "توده اشتباه نمی کند و درست تصمیم می گیرد" و مقایسه اش با داوری ام در مورد تودۀ مردم که گفته ام "بنظر من توده اشتباه کرد"اشاره داشت و تناقضی که قطعاً در این دو حرف است. بدون اینکه بخواهم توجیه کنم و با اعتراف به اینکه بهتر بود بجای اشتباه توده در این پست "مغبون شدن توده" را استفاده می کردم. اما چند کد را تیتروار می نویسم. نه برای تبرئۀ خودم و نه برای اعتراف به تغییر نگاهم.

1- سه سال پیش من موضوعات اندیشگی سیاسی را می نوشتم برای مخاطب روشنفکر. در حالیکه از دوسال پیش جهت گیری های نوشته هایم تحلیل سیاسی مخاطب عام و توده بوده است.

2- در سه سال پیش من تحت تأثیر تحقیر توده از سوی روشنفکران بودم وبسیار آزرده بودم از این جهت زیرا ابزار کار روشنفکر توده است و هیج انسان عاقلی به ابزار نهایی تغییر توهین نمی کند.

3- من چه آنموقع و چه الان خودم را عضوی از توده می دانستم و می دانم و چون نه تیتر و نه مدرک و نه اسم معروفی داشتم و دارم دفاع از توده ام دلیل صیانت نفس هم داشت و دارد.

4- من حیوان بودن انسان را خیلی دوست می دارم. زیرا معتقدم که انسان اولیه و حیوان چون با حس غریزی حرکت می کرد مثل سایر حیوانات اشتباه نمی کرد.

5- هم خودم تجربه کرده ام و هم در سایر اطرافیان تودۀ ساده و دهاتی اطرافم دیده ام که انسان های کمتر قرار گرفته در برابر تجدد مخرب؛ عقل شهودی یا حس عقلانی خوبی دارند در تشخیص غریزی سره از ناسره. در مقابل انسان های نیم بند معلق بین دانایی دانش محور و فطرت طبیعی جز منم زدن و ادعا و مدرک حرف حسابی ندارند در تشخیص دردها.

6- این همه که گفتم و می توانم چندین قرینه را هم اضافه کنم تمام آن فاکتورهایی است که در ضمیر ناخودآگاه انسان ها جای دارد. و اگر عوامل بیرونی و سازندۀ ضمیر خودآکاه آنان اجازه بدهد در هنگام بروز خطر آن را درک و واکنش صحیح بروز می دهند. بویژه هنگامی که بصورت دسته جمعی (بخوان گله وار و رمه ای) حرکت و کنش سیاسی یا اجتماعی می کنند.

7- اینک اما پذیرفته ام که رسانه و تبلیغات و ابزار دخل و تصرف در بهم زدن ضمیر خودآگاه توده ها چنان فراوان و همه گیر و چیره شده اند که فرصت و قدرتی برای بروز و ظهور عقل شهودی و حس عقلانی موجود در ناخودآکاه توده ها را نمی دهد.

8- و بالاخره اینکه اعتراف می کنم که احتمالاً داوری ام در این پست راجع به اشتباه توده خودخواهانه و احتمالاً تحت تأثیر نفع شخصی (تبرئۀ خودم) هم قرار داشته است. زیرا اینبار فقط توده نبوده که به نتیجه ای جز اندیشۀ من رسیده است بلکه اکثر نخبگان هم در مقابل من صف آرایی کرده اند. البته این ربطی به تحلیل همسان و مشترکمان از اوضاع فعلی کشور ندارد. بلکه در اولویت ها و مصداق ها دچار دو انتخاب محافظه کار صف و اجرا در راست و محافظه کار ستاد و تدبیر در چپ شده ایم و چون انتخاب توده انتخاب اغلب روشنفکران هم بوده است بر آنان حرجی نیست و من باید کمی بیشتر بیندیشم و منتظر بروز و ظهور عملکرد انتخاب توده دندان فروتنی بر دهان برویانم.

9-اگر قانع کننده نبود بخاطر تناقض عذر خواهی می کنم. گویا توده ای دیگر نیست و باید راهنمایی شوند انسان ها همواره. با تشکر. یا...هو

ناشناس گفت...

منم منم زدنات آسمون و زمین رو پاره کرده بعد نوشتی سیرک محل فروتنان است و نه گردنکشان و منم زنان.
دلم برات میسوزه
کمک نمیخوای؟

روباه صحرا گفت...

ناشناس گرامی که خطاب بر من از "نیاز مردم به شادی" سخن رانده ای
امثال من، اغمای ناشی از یاس و سرخوردگی توده در پایان هشت سال صدارت سید خندانی که آمدنش با پایکوبی ملی توامان بود را بر چشم دیده ایم که امروز این گونه هشدار می دهیم
از صمیم قلب امیدوارم که در تحلیل خویش دچار اشتباه و نقصان گشته باشم و بنا بر زعم دست افشانان و پایکوبان این بزم کذایی، انتخاب منتخبشان همان "منجی" موعود این سرزمین سوخته باشد
آینده بر ما حکم خواهد راند...

روباه صحرا گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
ناشناس گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
روباه صحرا گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
دوست قدیمی‌ گفت...

دلقک عزیز ، سیرک مال شماست ،ولی‌ به نظر من هر کامنتی ارزش نمایاندن ندارد، ادبیات این کامنت‌ها با چارچوب سیرک همخوانی ندارد لذا یک فکری بکن که رجز خانی‌های چاله میدانی جای کامنتهای پر محتوا را نگیرد، ضمناً جوابت را پسندیدم چون جز آن که گفتی‌ نمیتوانست چیزی باشد و الحق روراست هستی‌ با خودت. مرسی‌

ناشناس گفت...

دلفک خیلی با آرسین بد حرف زدی
خیلی مغروری و خودبینی
این همه منم منم نکن
این که میگی
"" من خودم منی هستم که بندرت منی را هموزن خودم در ترازو می بینم ""
بعد میگی
"" سیرک محل فروتنان است ""
ما انتظار داریم صاحب سیرک هم فروتن باشه

روباه صحرا گفت...

تلخک متعفن
حذف یک سویه "پاسخ به توهین"، بدون زدودن دو کامنت هتاکانه ای که مرا به پاسخ واداشت از یک ولدد حلال دور می نماید

حمید - قم گفت...

روباه صحرای عزیز سلام
اسم جالبی داری و از اون جالبتر تحلیلت است.انتظار زیادی از این مردم ساده نداشته باش.واقعیت تلخ این است که مردم ما از نظر فکری بسیار عقب افتاده هستند و احساسی.کاش وبلاگی داشتی و نظراتت را مبسوط می نوشتی.از دلقک عزیز هم که کامنت شما را منتشر کرد ممنونم.هر گلی بوی خود را دارد

آرسین گفت...

امیر عزیز
دلقک گرامی
به مورد میگویم که فراموش نشود:
1 سهوا یا عمدا اسم من آرسین است و دریایی متفاوت با یاسین!

2 متاسفانه مثل شما وقت زیادی ندارم که سربزنم به دنیای مجازی و بنویسم...
تعدادی کامنت حذف شده -بدون متن- دیدم که نشان می دهد حتی رویین تنی مثل شما هم تاب همان نیش و کنایه کذا را ندارد!

3 در کامنت قبل کلمه "دلسوزی" رو هم معنی کردم. به عنوان یک ترکیب وصفی " تماشاگر دلسوز". اینکه آنقدر تبختر و تکبر دارید که باعث عفن کلامتان می شود. خاطر هر خواننده ای را می آزارد. همانطور که می بینید.

4 بارها تاکید کرده ام به حسن، اینکه بازنشسته نظامی هستید و بیکار و بجای گردش در پارک و صحبت از رشادت های غلو آمیز برای همسالان و کودکان، وبلاگی مینویسید و اخبار روز را پیگیری میکنید مفید است. بسیار مفیدتر از همقطارانتان در آژانس های ملکی و تاکسی و... و البته این حسن مفید بودن به خود شما هم منتقل می شود در آخر عمر که حداقل تا آخرین لحظات قلمی به مثبت زده اید بجای اتلاف عمر.
و بازهم گفتم که تعداد خواننده رابطه مستقیمی به فعالیتتان دارد. شاید اگر من -بچه- هم مثل شما بجای هفته ای به زحمت 2 نوشته روزی 3 نوشته داشتم قطعا زنده تر ارتباط با مخاطبانم داشتم.
بگذریم قصد مقایسه ندارم که مع الفارغ است.
اما این را بدان که من نه مثل شما کله شق و یکدنده و مرغ یکپادار هستم و نه از بهشت برین هبوط کرده ام و از دماغ فیل خارج شده ام، هرجا که خوشم بیاید سر میزنم و وبلاگت را میخوانم، نه برای اینکه مثلا پیامبری هستی یا جنس برتر صرفا برای علاقه شخصی ام است. اینکه تا به حال سری به وبلاگ من هم نزدی بیشتر برایت تاسف میخورم تا ستایش! چرا که بیشتر تصویر یک پیرمرد یک دنده را ترسیم میکنی تا فعال مدنی و با ذهنی باز و پویا.

اتفاقا اینکه گفتی با هر صاحب اندیشه ای هم که گفتگو (به قول خودت) بکنی پیروزی، صحیح است. چرا که وقتی آنقدر اعتماد به نفس و خودشیفتگی داشته باشی و گوش و چشمت را ببندی همیشه پیروز خواهی بود!
حالا شما نمی خواهد راه دور بروی و سنگ بزرگ میدان را بلند کنی! شما به همین کلبه حقیر هم که بیایی برای اثبات بی منطقی ات کافی است.
ضمنا شرمنده که ادبیاتم کمی قدیمی و کنایی است. مثل شما رک و آپدیت نیستم!، حداقل با افراد مسنتر از خودم، حرفی هم باشد کنایی میزنم و درکنار احترام.
خوش باشید

Dalghak.Irani گفت...

آرسین
از تایپ اشتباه نامت که گویا برای بار دوم است پوزش می خواهم.
اگر به خانوادۀ صنفی من توهین نکرده بودی قصد پاسخ نداشتم. بویژه که معلوم کرده ای جوان هم هستی و این جرمت را چند برابر می کند و با ادعایت در همین کامنت در مورد ادبیات محترمانه ات نسبت به مسن تر ها و نه حتی بزرگان تناقض دارد.

محتمل است و می دانم که به یمن وجود جمهوری اسلامی برخی همکاران و همردیفان سابقم که فعلاً بانشسته اند حتی در درجات امیری و سرهنگی ناچار از داشتن شغل دوم و سوم هستند و اگر پول و سرمایه ای هم نداشته باشند که اغلب ندارند چون دزد و ناشریف نبوده اند در مشاغلی که بتحقیر نام برده ای مشغول کار اجباری - که کم از کار اجباری استالین ندارد - هستند. کارت بسیار بسیار بسیار زشت و نشانه ای از ناراحتی عمیقت از دست یکی از همان تیپ بازنشستگانی است که استاد توست و هر روز چیزهای جدیدی از زندگی و معنا و تربیت بتو یاد داده و می دهد. بگذریم از همۀ یاد داده هایش در تحلیل و تفسیر و شناخت اوضاع. هیچگاه بگو مگوی خودت با نفر دوم را جنگ قبیله ای نکن. این حتماً در هر فرهنگ
بی فرهنگی هم نه تنها نکوهیده است بلکه در برخی دیگر جوامع جرم قابل تعقیب است. چون تو با شخص مشخصی نزاع داری و به گروهی از اشخاص دیکر که کمترین نقش و نفعی در دعوای شما دونفر ندارند اتهام حیثیتی می زنی و در نظر مجمعی که طرح می کنی باعث تحقیر و بدبینی و نگاه دلسوز و ترحم انگیز می شوی. البته که من می دانم چرا چنین کار زشتی کرده ای و می دانم که خودت هم هنگام نوشتن کامنت احساس خفت و حقارت می کردی و شرمنده بودی. اما چون هدفت شکستن من بود و دستاویز کافی از شخص من نداشتی پروژه ات را گسترش داده ای بهمکاران بازنشستۀ وطن پرست ودچار اعسار مالی و سامان زندگی من.

متنی که من برای شما نوشته بودم طبق معیارهای ادبیات مدرن و امروزی رایج در جوامع پیشرفته شامل و حاوی کمترین توهینی نبود و من فقط برای سرزنش شخص تو از چند کلمۀ عریان و مستقیم مثل گستاخ و بتو چه مربوط است و گردنکشی استفاده کرده ام.

بجای تو بودم فقط پاسخ می دادم که دیگر تکرار نمی کنم و بغیر از انتقاد و نقد و حرف راجع به متن به شخص حقیقی شما و چه بکنید یا نکنید صحبت نمی کنم. من هم که نوشتم در پست قبل دلقک بر دروازۀ سیرک خاکسار است برای استقبال از فروتنان. من الان دلم می خواست که تو ادبیات دوست داشتی. متون ادبی و داستان دوست داشتی و خیلی حرف های دیگر تا حداقل بتوانیم با هم با زبان مشترک تری حرف بزنیم.

در ضمن بی انصافی هم زیاد می کنی زیرا من اگر انسانی با ادبیات عفن و خودخواه بمعنای خود برتر بین در مقابل دیگران و از این قبیل بودم که شما دو سال آزگار وبلاگ مرا عاشقانه نمی خواندی. کامنت ها را هم بدرخواست عفت عمومی دوستی حذف محتوا کردم و اگر من سانسور چی بودم اصلاً از ابتدا تأیید نمی کردم که تو هم مچ گیری کنی.

اتفاقی نیفتاده بعد از دوسال از ماه عسلمان فقط سر یک موضوع تو کمی زیاده روی کرده ای و من هم ترمزت را کسشیده ام که از خط قرمز رد شدی. همین.

آرسین گفت...

امیر عزیز
دلقک گرامی

گرچه قصد توهین به شغل نظامی گری ندارم. اما از واقعیت آن هم نمیتوانم چشم پوشی کنم که بنا به تجربه ام شغلی "خاص" و بله قربان گوست. که هیچگاه نه منطق می پذیرد و نه تمرد از فرمان. که خصوصا بعد از چند دهه فعالیت و بازنشستگی این باورها در شخص رسوب می کند.
اساسا افراد خاصی میتوانند چنین جو هایی را سالیان سال تحمل کنند، و با توجه به شناختی از شخص شما دارم به نظرم می رسد از استثناها! باشی خصوصا در ارتش!
البته باز هم تاکید میکنم که این سلیقه شخصی ام است که روحیه و سبک زندگی این افراد را نمی پسندم از فرمانده کل تا پایینترین فرد.

جدای این بحث شما هم علیرغم استعداد تلف شده تان در سیستم نظامی، (نشانه اش که اگر حتی کتاب داستان می نوشتید معروف تر از دلقک بودید) میبایست دارای سرنوشت محتومی با سایر همقطاران می بودید که صرفا از این جهت اشاره ای به صنفتان داشتم.

من ادبیات عفن شما را در خودستایی و غرور بی جایتان در کامنت قبل (که شاید ناشی از همان سیستم نظامی باشد) اشاره کردم. نه کل متونتان، که اتفاقا بسیار جذاب است بخصوص با نگاهی دنباله دار و متفاوت به ماجرا ها. که در نهایت ترکیب داستانی و چندجلدی از اتفاقات روز را رسم می کند.
شاید نه تنها من که سایر خوانندگان دوستدار همین شیوه نگارش شما باشند.
نه صرفا خودتان یا اسم زیبای دلقک!

سخن آخرم اینجا علاوه بر پوزش اگر رنجیده اید این است که:
فضای مجازی بسیار نرم تر و دوسویه تر از فضای نظامی است، من هم بنا به حکم فضا و روحیه ام بازخوردی از نوشته هایتان را بنا به تمایلم درج میکنم و کرده ام.
که شاید اگر این احساس مسئولیت را نداشتم -نه تنها به متن که حتی به نویسنده و شخص شما- نه هیچگاه میخواندم و نه می نوشتم.
حال شما هم مثل هر فردی چند گزینه دارید. یا می پذیرید و به عمل هم می رسید یا نمی رسید یا نمی پذیرید یا می رنجید یاموضع می گیرید یا حتی می توانید اساسا منتشر نکنید و میان خودمان بماند و.. (گزینه دیگری به ذهنم نمی رسد!)
البته قسمت خوب ماجرا اینجاست که زمانی هم که نظری نمی نوسیم یا موافق معمولی هستم یا مطلب خنثاست. که شاید عمده زمانها باشد. از نظر محتوا هم کامنت های این یک ماه قبل به اندازه کافی شما را نقد کرده است که نیازی به محتوای جدید نداشته باشید از طرف حقیر.

درکل اگر اینقدر با من و سایر خوانندگان نگاه بالا به پایین نداشته باشید، بهتر متوجه منظور من/ما می شوید. و حتی همان بدترین کلمه ام، "دلسوزی" هم معنای دیگری بجز "ترحم" برایتان پیدا خواهد کرد. چیزی مانند "دوستی"...
همچنان شاد و فعال باشید.

Dalghak.Irani گفت...

آرسین
این اتهام خود خواهی منفی - چون خود دوستی یکی از برجسته ترین شاخص های انسانی و مربوط به بخش غریزی و حیوانی - است و بدون این خودخواهی مثبت انسان نه هویت دارد ونه موجودیت. من بدلیل توانایی هایم در حوزه ای که کار می کنم بسیار زیاد فروتنم. زیرا تکبر زایدۀ جهل است و ضعف در منطق و تفکر و الا هیچ انسان بالغ و متفکری نمی تواند اصولاً خود خواه و نگاه عاقل اندر سفیه و از بالا به پائین داشته باشد. منتها اختلاف من و تو بر سر مفاهیم بیشتر به کاربرد این واژه ها در سنت و مدرنیته ارتباط دارد که هر کدام ادبیات خودش را دارد. بعنوان مثال در حالیکه انسان های مدرن در جوامع پیشرفته هم از توانایی هایشان آگاهی واقعی دارند و هم به آن توانایی افتخار می کنند و هم توانایی های خودشان را برزبان می رانند و به آن افتخار می کنند و قصد برتری طلبی و تحقیر هیچ مخاطبی را هم ندارند. در حالیکه چنین ادبیاتی در جوامع سنتی مذموم است و بلافاصله با واکنش منفی طرف مقابل و مخاطب قرار می گیرد که مشک آنست که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید. خب من استعدادی دارم که تو نداری. من می توانم واژه ها را طوری بجینم که خوشگوار و جذاب باشد از نظر شکلی - فارغ از محتوا حتی - چرا باید از بالیدن به این توانایی و استعداد ذاتیم شرمنده باشم و تو آن را منم زدن تعبیر کنی. حتماً تو هم استعدادی منحصر بخودت در حوزه ای دیگر داری که من باید هم آن را بپذیرم و هم بتو حق بدهم که از داشته هایت احساس غرور کنی. بحث مفصل است و من اگر در مقابل امثال تو کوتاه نمی آیم و گاهی عمداً با شدت دادن به موضع خودم می خواهم از راه آزردن شما هم شده در داوری عقب افتاده تان در مورد انسان تأثیر تربیتی بگذارم از اینجهت است. اینکه می گویم تو حق نداری بخاطر اختلاف نظر یا دعوا بامن صنف شغلی غایب از صخنه مرا مورد تحقیر و طعن قرار بدهی یک آموزۀ بشدت تربیتی لازم است برای رشد و سعادت تو. و اینکه نمی گویم تو با استفاده از اطلاعات شخصی من که خودم در اختیارت گذاشته ام مرا مورد هجوم قرار می دهی که خودت مطلقاً ناشناخته برای من و فقط یک نام مجازی هستی ربطی بخودخواهی من ندارد که مطلقاً در حوزۀ بزرگواری من است. و الا کدام انسان کمی هم با انصاف می تواند چنین عمل ناجوانمردانه و سخیفی انجام بدهد که از اطلاعات یکطرفه اش از طرف دعوا نه تنها خود او را بلکه یک قشر عضیمی از مردم از سپور گرفته تا فیلسوف را مورد طعن و لعن "من نظامی ها را اینطور می شناسم" قرار بدهد. و چطور آدمی مثل تو می تواند خودش را جزیی از جامعۀ "فکر هم می کند" معرفی کند. فرزندم همۀ دعوای من با شما بر سر همین مفاهیم کلیدی است و تو تنها زمانی قادر به بازگشت به وضعیت طبیعی هستی که پوزش خواستن از خطاهایت را یاد بگیری. اختلاف نظر در تحلیل و ترجیح سیاسی محل وادار کسی به پوزش خواستن نیست اما در حوزه های تربیتی و انسانی حتماً باید انحراف از نرم ثابت و لایتغیر اجتماعی را قبول و عذر خواهی کرد. من حداقل به اندازۀ تعداد سن شما ضربدر هزاران جوان همسن تو را آموزش موفق و محبوب داده ام و الگوی بی کم و کاست رفتاری شان بوده ام اجازه نمی دهم که امثال تو با هر هو و جنجالی هم نرم ها را دیگر گون و خودشان را گمراه کنند. یا...هو