۱۳۹۲ فروردین ۱۵, پنجشنبه

از تلویزیون "من و تو" نازنین تا پژوهش مبارک و جدید امریکا در مورد خسارت های برنامۀ هسته ای!

The Nut Gatherers


1- خوب می دانید که شاکلۀ فکری من در جستجوی راه حل برای نجات ایران مطلقاً معطوف به اثر گذاری بر حوزۀ اجتماعی است و معتقدم که بدلیل انقلابی و نامتعارف بودن حکومت تهران هر گونه تلاش برای حل مشکل از منظر سیاست صرف محکوم به شکست است. زیرا چنین نگاه و تلاشی را "نگاه کلاسیک بر حکومت غیر کلاسیک" می دانم. و اتفاقاً سخت معتقدم که علت عدم موفقیت روشنفکران و اپوزیسیون سیاسی در سی سال گذشته نیز بد فهمیدن صورت مسئلۀ معضل جمهوری اسلامی است. بعبارت دیگر رهبران فکری و مدعیان آزادی ایران در سی سال گذشته عمده تلاش خودشان را معطوف به حوزۀ سادۀ "سیاست محض" کرده و از امر پیچیدۀ اجتماعی و مدنی غفلت کرده اند. شرح ماجرا طویل و فربه است و بارها در نوشته هایم به آن اشاره کرده و شرح داده ام. و اینک می خواهم امیدواری های جدید را بگویم.

2- خوشبختانه در 5 سال گذشته ابتدا با راه اندازی تلویزیون فارسی بی بی سی از سوی بریتانیا؛ و در سه سال پیش با راه اندازی تلویزیون "من و تو" این مسیر اشتباه سی ساله شروع به تصحیح شدن کرده و این دو تلویزیون - بویژه تلویزیون من و تو - توانسته اند تأثیرات بنیادین و خوبی در توده های مردم ایران بگذارند و آنان را متوجه بخش مهمی از هر آنچه در حکومت اسلامی از دست داده اند بنمایند. که در اینجا باید از سیاست گزاران و پشتیبانی کنندگان مالی و برنامه سازان ایندو - بویژه من و تو -  تشکر کرد و دست مریزاد گفت به آنان. چه شاهد بودیم که در تمام سی سال قبل از این استفادۀ اپوزیسیون از این همه امکانات رسانه و مدیای بوجود امده بعد از انقلاب ایران منحصر بود به مقداری فحش و فضیحت سیاسی و نشان دادن سکس های مهوع آبگوشتی و حداکثر بحث های پیچیده و فلسفی مخصوص الیت؛ که نه تنها در جلب و جذب توده های مردم توفیق نداشت بلکه حتی بخش متجددتر جامعۀ ایران را نیز فراری می داد.

3- اینک خبر رسیده است که این نگاه درست به حوزۀ سیاست رسمی غرب - مشخصاً امریکا - نیز تسری یافته و دو مؤسسۀ امریکایی گزارش پژوهشی تنظیم کرده اند و ضمن برآورد تخمینی خسارت های برنامۀ هسته ای ایران به اقتصاد و زیست مردم؛ از دولت امریکا هم خواسته اند که بجای زبان تهدید و منفی از تبلیغات مثبت و آگاهی بخش استفاده کند. این گزارش - بدون ورود به مسایل و موارد تکنیکی و کند و کاو در آمار و ارقام آن - بسیار زیاد رویکرد مثبتی است؛ و بنظرم می رسد که اگر مورد استفادۀ سیاستمداران غربی قرار بگیرد خواهد توانست توده های ایرانی را به هرآنچه بر سر کشورشان و زندگی خودشان آمده و می آید آگاه کرده و افکار عمومی ایرانیان را از "غیرت مقابله با غرب" به منطق هزینه - فایده زندگی بهتر تغییر دهد.

4- بنظرم مسئله بسادگی این بود و است که تغییرات بوجود آمده در حوزۀ اطلاع رسانی و ارتباطات و رسانه و مدیا در سی سال گذشته چنان سریع و انقلابی و مشکل فهم اتفاق افتاد که نسل دفتر دستک و تلفن هندلی نسل ما - اغلب سیاستمداران دنیا هم - از آن جا ماندیم و جاماندند. و بطور طبیعی چون قادر به فهم زبان انقلاب دیجیتال نبودیم و نبودند همۀ کوشش هایمان و نحوۀ نگاه ها و سازماندهی مان بر همان تصویر قبل از سال 1980 میلادی باقی ماند و ابزار جدید را جز در حوزۀ تفریح و سرگرمی و تبلیغات بازرگانی شناسایی نکردیم و بکار نگرفتیم. نتیجه این شد که می خواستیم و می خواهیم همان روش های کهنه و پیشا دیجیتالی و کند و زمان بر را بکار بگیریم و انتظار شق القمر هم داشته باشیم. تازه در همین محدوده نیز جز بزبان خشن سیاست و امر و نهی مستقیم به مخاطبان کمترین نوآوری را بوجود نیاوردیم.

5- چنین بود که نهایتاً الیت جامعه از توده ها دور افتاد و جدا ماند و در تمام سی سال گذشته نتوانست اعتماد توده های مردم را جلب و آنان را به همدلی و اتحاد و اتفاق برساند. بعبارت بازهم بهتر تمام توفیق بهترین روشنفکران مرجع ما در سی سال گذشته ارتباط تنک و کم اثر آنان با روشنفکران موزع بوده است که اصولاً خودشان نیازی به آگاهی "جمهوری اسلامی بد است" ندارند. زیرا اینان قبل از سخنرانی ها و نوشته های طویل و خسته کنندۀ ما هم با ما هم جبهه و مخالف حکومت دینی بوده اند. کار روشنفکر مرجع باید این می بود و باشد که به "روشنفکران موزع" آموزش و راهنمایی بدهد که چگونه بداخل توده ها برود و با چه زبان و الفبایی به آنان آگاهی "چه بلایی سرمان آمده بدهد" تا از این راه قاعدۀ "توده های تغییرخواه" روز بروز زیادتر بشود و فشار مدنی آنان رژیم را بعقب براند.

6- این کار فقط از راهی ممکن است که ما بتوانیم مشکلات ناکارآمدی سیاست های رژیم را بزبان توده فهم ترجمه و در اختیار دانشجویان - مهمترین روشنفکران موزع - قرار داده و از آنان انتظار داشته باشیم که این مشکلات را بمیان توده ها - اغلب خانواده های خودشان هم هستند - ببرند. یکی از زبان هایی که توده می فهمد خوشی و زندگی شاد است بدون هنجار شکنی های تابو در دین و مذهب. یکی دیگر از زبان هایی که توده خوب می فهمد زبان اقتصاد و کار و کاسبی و هزینه - فایدۀ مادی است.

7- چنین باور دارم که تلویزیون من و تو در بکار گرفتن زبان اجتماعی - بخش اول در بالا - موفق بوده و اینک پژوهش مؤسسات امریکایی توصیه به زبان اقتصادی - بخش دوم در بالا - می کند. و این بسیار درست و خوب است. خوشبختانه تلویزیون من و تو توانسته بطور مستقیم هم توده های مردم را تحت تأثیر مثبت قرار بدهد و آنان را متوجه حداقل هر آنچه می توانستند داشته باشند و اینک ندارند قرار بدهد. و بطور قطع و یقین آثار مثبت آن بزودی بیشتر هم نمایان خواهد شد. اما در حوزۀ زبان اقتصاد هنوز نه سیاست های جهانی و نه روشنفکران ایرانی تولید انبوه و تبلیغاتی و مؤثر نداشته اند و امیدوارم که این پژوهش تازه و توصیه های آن مورد توجه سیاستمداران غربی قرار بگیرد و مهمتر از آن ما خودمان با تولید حجم زیاد و تکرار شونده و تبلیغاتی - منظورم آمار دروغ و ساختگی نیست - آمارهای "اقتصاد بزبان ساده" و بویژه اصرار به آمارهای مقایسه ای و توسعه ای با کشورهای همپالکی ما در سی سال پیش مثل کره و ترکیه و مالزی و چین و هند و بزریل و مکزیک و ... و کمک گرفتن از دانشجویان در معرض دنیای حقیقی و مجازی رسانه ای و با بمباران پی در پی و مکرر ذهن توده های مردم آنان را به هر آنچه می توانستند داشته باشند و ندارند آگاه و به نارضایی عملی برسانیم.

4- می دانم که مطلب بیش از اندازه بزرگ و مهم است که بتوان شرح وبلاگی داد به آن و بطور یقین بسیاری از خوانندگان ارتباط مورد نیاز و مورد نظرم را برقرار نخواهند کرد با این کوتاه گفته و گنگ نوشته؛ لذا امیدوارم که در بخش کامنت ها بحث را بازکنیم و نکات بیشتر و واضح تری را روشن کنیم. یا...هو

۶ نظر:

ناشناس گفت...

من هميشه اين سئوال برام مطرح بود كه چه كسى اين هزينه هاى ملياردى شبكه من و تو رو تامين مى كنه، بدون حتى يه پيام تبليغاتى.
هيچ گربه اى واسه رضاى خدا موش نميگيره.
ميگيره؟

ف.ايراني گفت...

جناب ناشناس مگه قرار هست گربه‌اي در دنيا براي رضاي خدا موش بگيره؟! في‌المثل بقالي كه شما ازش جنس خريداري مي‌كنيد چون به دنبال سود خودش هست پس شما نبايد از اون جنس بخريد؟! قطعاً اينطور نيست و مبادله شما يك مبادله سرد برابري هست كه هر دو يعني هم شما و هم شخص بقال منفعت خودتون رو مي‌بريد.

بر اساس همين استدلال و تمثيلي كه خدمت شريف‌تون هم‌وطن عزيز عرض كردم فارغ از اينكه چه كساني و با چه اهدافي رسانه‌هايي مثل «بي.بي.سي»، «وي.او.اي»، «من و تو» و ... رو اداره مي‌كنن مهم اين هست كه به جاي ما كه در داخل نه دست‌مون به جايي بند هست، نه تريبوني داريم، نه آزادي بيان مكفي داريم و نه ... آگاهي‌رساني مي‌كنن. حالا در حاشيه اين قطعاً اغراضي رو هم دنبال مي‌كنن كه طبيعي هم هست اما ما قسمت پر ليوان رو مي‌تونيم مورد توجه قرار بديم تا روز موعودي كه انشاءالله به كمك خدا و با حركت كردن جامعه در مسير درست امكانات رسانه‌اي داخلي به جاي متحجرين و خادمان درگاه قدرت مطلقه و خاكساران ساختار قدرت سلطاني واپسگرا در اختيار روشنفكران وطن‌دوست ايراني قرار بگيره و به جاي پشتيباني و حراست از منافع يك اوليگارشي مرتجع سياسي، ترويج مهملات و خرافات، ناتواني در پخش برنامه‌هاي مفرح و شادي‌بخش (در چارچوب عرف) و ... در خدمت منافع ملي و خير عمومي و تزريق روح شادي و تساهل به مردم ميهن عزيزمون قرار بگيره.

ناشناس گفت...

سلام دلقك عزيز
دست روي نكته بسيار مهـمي گذاشتيد استاد ، شايد اگاهي ما را به حركت وتلاشي براي رهـايي از حكومت متحجرين و خامنه اي احمق رهنمون سازد
مردم ديگر حوصله شنيدن حرفهـاي روشنفكرانه را ندارند و اگر كسي يا گروهي خواهـان اينست كه حرفش شنيده شود، تنهـا راهش ساده گويي و موجز گفتن است و در بخش ديگر صحبت شما كاملا درست است ، مقايسه ايران با كشورهـاي ديگر و شنيدن ان توسط مردمي كه بخل و حسادت شغل دوم انهاست ، از دوست بگير تا دشمن ( ديالوگ فيلم بهمن فرمان اراي نازنين ) ، بسيار تاثير گذار است ، خاصه اينكه ما ادعاي وطن پرستي هـم داريم .
اميد به روزي كه اگاه شويم و رها شويم
پاينده باشيد

ناشناس گفت...

سلام
به وب سایت هاشمی سری بزنید. اخیرا ویدیویی مربوط به سال 68 به سایت اضافه شده. دیدن این ویدیو و شنیدن آنچه در آن روز هاشمی میگویدرا توصیه میکنم. ایضا! تطبیق گفته ها با وضعیت امروز ایران و احتمال کاندیداتوری هاشمی و همچنین حال و هوای وبسایت هاشمی خبر از چیزهایی میدهد که ...
دوستت دارم
الی المهرج الایرانی

ناشناس گفت...

من باب امیدواری عرض کنم که خود من یکی از همان جوانان نسل دانشجویی چند سال پیش بودم که الان با اینکه دیگر دانشجو نیستم و درگیر زندگی شدم این فعالیت آگاه سازی را در خانواده ام که به شدت مذهبی بودند (هستند) و حتی طرفدار رژیم هم بودند در سالهای اخیر به شدت پیش بردم. برای خودم خیلی جالب بود که همچین خانواده ای امسال سال نو که در خانه ی مادر بزرگ جمع شده بودیم تمام بحثها حول و حوش شبکه های ماهواره و از همه مهمتر همین شبکه من و توی عزیز میگشت. خانواده ای که تا چند سال پیش ماهواره تابوی بزرگی بود براشون. الان تو خونه همشون به راحتی یافت میشه. خود من با چه دردسری اولین بار راهشو به خانه پدری باز کردم و کم کم بقیه فامیل به طور خودجوش به این جمع اضافه شدم.
امیدوارم این حرکات نرم کم کم جواب بدن..

ناشناس گفت...

اگر حافظه تاریخیمان مدد دهد زمانی که دکتر سروش در حوزه وحدت حوزه و دانشگاه اعلام نمود که تقدس در کتب دانشگاهی اگر قرار است نباشد پس این تقدس نیز درکتب حوزوی نباید باشد و در ادامه اضافه نمودند اگر فرهنگی غالب باشد نباید بیاییم به دنبال حذف غالب در بیاییم بلکه فرهنگ خود را جستجو کنیم که علت دافعه عموم چیست بله این عین دمکراسی است البته کاری ندارم که این اقا در سالهای انقلاب فرهنگی چه کار کردند ولی رزیم به خاطر این استدلات ایشان را مرتد کردند و قص علهذا این مقدمه را اوردم که بدانند و بدانیم این رزیم قابل اصلاح نیست و باید کلیت نظام بازنشسته بشود و به این شبکه محبوب باید تبریک گفت و اگر فرهنگ سازی از دیدگاه نظام جنگ نرم است پس لطف فرموده بر اتش این جنگ بیافزایید که اکثر مردم یران هیزم این جنگند درود بر شما