۱۳۹۱ اسفند ۲۰, یکشنبه

صد روز طلایی برای دق دادن به آخوند های متحجر قم توسط احمدی نژاد و مشایی!

The Night Café

1- بارها گفته ام بازهم تکرار می کنم که احمدی نژاد نه قابل پیش بینی است و نه قابل توصیه کردن. زیرا او مثل همۀ پوپولیست های اصیل از جمله برادر حکیم در گذشته اش چاوز کاملاً غریزی رفتار می کند و نمود بیرونی افکارش - از هر سنخی که باشد  (سنتی یا مدرن) - کاملاً بی خیال و از محاسبات عقلانی سود و زیان شخصی بدور است. لذا هرگونه امکانی برای گمانه زنی در مورد رفتار بعدیش را از بین می برد، و هرگونه امکان تأثیر گذاری بر خط و مشی آینده اش را از دیگران سلب می کند. اما با علم بر چنین نا ممکنیِ سخن گفتن با او، می خواهم نظرم را در مورد "احمدی نژاد صد روز باقی مانده از دورۀ ریاست جمهوری"ش را چگونه مشق بکند بنفع او و آیندۀ سیاسی او اولاً و بنفع ایران و آیندۀ کشور ثانیاً خواهد بود را بنویسم.

2- احمدی نژاد سه دسته مخالف و منتقد دارد. هرچند تفکیک کامل این سه دسته مثل همۀ درهم تنیدگی های پدیده های انسانی میسر قطعی نیست؛ اما می توان با توجه به خاستگاه اصلی مخالفت این سه گروه با احمدی نژاد این تقسیم بندی را معتبر دانست:

الف- اولین و مهمترین مخالفان احمدی نژاد روحانیان سنتی و ارشد و مراجع مذهبی هستند که مخالفت اینان ارتباطی با ناکارآمدی مدیریتی و نحوۀ ادارۀ کشور اعم از در حوزه های مختلف نیست. مخالفت این گروه اصلی الیگارشی حاکم بیشتر جنبۀ اعتقادی و ایدئولوژیکی که مربوط به فلسفۀ سیاسی مذهب شیعه است می باشد. به این معنا که اینان به موضع گیری های فکری و اعتقادی احمدی نژاد در مورد دین بطور عام و مذهب شیعه بطور خاص و موضوع مهدویت علی الخصوص ان قلت فقهی دارند. اینان همانطور که امروز یزدی هم گفته است و قبلاً نیز بارها و بارها تکرار شده است به احمدی نژاد می گویند که او نه تنها تخصص و فهم و علم دینی و مذهبی - منحصر در روحانیان ارشد شیعه - را ندارد؛ بلکه حق کمترین ورود و اظهار نظری را هم در حوزه های اعتقادی ندارد، و باید به نقش "تیغۀ چاقو" بودن در دست روحانیت بسنده و اکتفا کند. اینان مخالفان (فلسفی - اعتقادی) هستند.

ب- دومین گروه مخالفان احمدی نژاد گروه اصلاح طلبان مذهبی اعم از روحانی و مکلا هستند که بیشترین دلیل مخالفت اینان به جنبۀ مدیریتی احمدی نژاد در ادارۀ کشور بر می گردد. اینان که شاه بیت مخالفت شان تکرار گزارۀ "کنار گذاشته شدن بدنۀ مدیریت با تجربه و دانش آموخته و تکنوکرات های استخوان درشت تربیت شده در بعد از پاگیری جمهوری اسلامی است" زیاد به مبانی اعتقادی احمدی نژاد حساس نیستند و چه بسا در خیلی موارد هم مواضع ایدئولوژیک او را در سکوت تأیید می کنند. اما بشدت به کارآمدی دولت های قبل از احمدی نژاد ایمان دارند و اعتراض شان به این است که چرا احمدی نژاد آن چرخۀ کارآمد رو به جلو را قطع کرده و با عناصری درجه چندم و تازه کار فرصت های کشور را هدر داده است. این گروه مخالفان (کارآمدی - مدیریتی) هستند.

ب- سومین گروه مخالفان احمدی نژاد مکلاها و روحانیان درجه پایین تر جناح راست هستند. اینان مخالف احمدی نژاد هستند بدلیل اینکه به اندازۀ کافی به آنان پست و مقام و رانت نداده و در حقیقت بعد از بقدرت رسیدن از سوی آنان خلف وعده کرده و آنان را از بازی کنار گذاشته است. اینان اما در مقام بروز دادن مخالفت خود با احمدی نژاد و بخاطر اینکه نمی توانند مکنونات قلبی نفع شخصی خودشان را علنی کنند لذا مخالفت خود را در قالب ترکیبی از گروه اول (فلسفی - اعتقادی) و گروه دوم (کارآمدی - مدیریتی) بیان می کنند. اینان بطور خلاصه مخالفان (منفعت شخصی در پوشش ایدئولوژی و کارآمدی) هستند.

3- از این سه گروه مخالفان و منتقدان احمدی نژاد مخالفت دو گروه دوم و سوم در حوزۀ سیاست محض است و مخالفت گروه اول در حوزۀ فلسفۀ سیاسی. به این معنا که گروه های منتقد احمدی نژاد راجع به ناکارآمدی مدیریت "کم بهره از دانش مدرن ایشان" درست می گویند و احمدی نژاد قادر نیست عملکرد مدیریتی خود در حوزۀ سیاست را جوابگو بوده و برنده از زمین انتقاد عالمان و دانشمندان و تکنوکرات های ماهر بیرون بیاید. اما - و این اما مادر همۀ اما ها و دردهای ایران هم است - حرف درست و نسبی این دو گروه منتقد کارآمدی دولت احمدی نژاد هم در نشان دادن کارآمدی دولت های سازندگی و اصلاحات که مرتب ما را رجوع می دهند به آن دوران طلایی؛ دستی خیلی متفاوت و پرتر از احمدی نژاد ندارند. علت هم کاملاً معلوم است زیرا "مشکل جمهوری اسلامی از روز ازل به مشکل در حوزۀ ایدئولوژی (اعتقادی - فلسفی) مربوط بوده است و تا برطرف نشدن حداقلی از موانع ایدئولوژیک در مدرن سازی جامعۀ ایران؛ رسیدن به کارآمدی - در حد توسعه و پیشرفت مثل سایر جوامع - محال قطعی است."

4- لذا چنین بنظرم می رسد که اولاً احمدی نژاد و مشایی تصمیم گرفته اند که سطح بازی را از حوزۀ "چانه زنی برای اثبات کارآمدی" - بهرحال بازنده خواهند بود - به سطحی بالاتر و به حوزۀ فلسفی اعتقادی ببرند تا هم از تیغ تیز انتقادات دو گروه دوم و سوم رها شوند و هم بتوانند با رودر رو کردن خود با متولیان ایدئولوژی؛ جامعه را در سطوح توده ای با موانع ساختاری جمهوری اسلامی - مطلقاً در دست روحانیان ارشد است - آشنا کرده و تحریک کنند. ثانیاً آرزو و توصیه می کنم اگر چنین کاری را که بشدت در توان هم مشایی و هم احمدی نژاد است انجام بدهند در این صد روز باقی مانده شک ندارم که بهترین تبلیغات ممکن را برای تیم خودشان انجام خواهند داد در کسب بویژه پشتیبانی دگر اندیشان و لیبرال های مدرن و طبقات شهری و هم بطور کلی موضوع چانه زنی های بیهوده بر سر مسایل جزیی - دیگر خرابتر از این که نمی شود - بلا موضوع خواهند ساخت. و به این نکته هم توجه کنیم که این نوع تبلیغ در حوزۀ فلسفی و سبک زندکی و آزادی های اجتماعی منوپول دولت و مشایی و احمدی نژاد هم خواهد بود. زیرا بقیۀ نامزد ها و مدعیان از هر نوع رقیب کمترین جرأت و مجوزی برای بچالش کشیدن گره های کور ایدئولوژی فقه سنتی (مثل حجاب زنان و آزادی نسبی سبک زندگی منجر به تولید شور و نشاط و شادی در جامعه) را نخواهند داشت! یا...هو

۸ نظر:

ادوارد البی دوم گفت...

احمدی‌نژاد: مشایی مردیست بهاری، بهاری، بهاری

احسان گفت...

تیمسار جان یه ویراستاری بکن. 4-5 تا اشکال انشائی داره.

ماموتی گفت...

اللهم صل الی مشایی و آل مشایی

پسر حاجی گفت...

نمیشود برادران یا برادران، حضرت آقا و محمود را با هم جمع کنند؟

عجب 100 روزی است این صد روز!

Dalghak.Irani گفت...

از بالاترین برای یاداوری:

mookoo گفت:
این دلقک هر روز یه چیز میگه. یه روز که اون ماجرای مجلس پیش اومد طرفدار لاریجانی و رفسنجانی شد. حالا این رو میگه!

binam گفت:
درست می فرمائید و درست نمی فرمائید. درست می گویید اکر من فردی سیاسی باشم و در صدد توچیه و تبلیغ خط سیاسی خاصی و نمایندگان آن تفکر باشم. درست نمی گویید اگر من فعال اجتماعی باشم و دغدغه ام فقط بازگشت زندگی مدرن و پایان انقلاب و بی ثباتی و تحقق امنیت روانی هموطنانم در ایران باشم. من دومی هستم و هیچ سیاست و سیاستمداری برای من موضوعیت ندارند و فقط طریقیت دارند. لذا هر کس بسمت زندگی آزاد تر در ایران حرکت کند سوارش می شوم و بمحض انحراف از راه زندگی ساز در داخل ایران از پشتش پیاده شده و منتظر نفر بعدی می مانم تا بخشی از راه را هم با دومی و سومی و الا آخر بپیمایم. لذا برای من سیاست و سیاستمدار اصالت ندارند. یا...هو

ناشناس گفت...

احمدي نژاد و مشايي واقعا مي خواهند فضاي گفتمان را از کارآمدي مديريتي به فضاي مسائل اعتقادي بکشند. در واقع مشايي مي خواهد بحث راه بيندازد که مذهب شيعه همان مکتب ايراني است، و تشيع بيشتر از آنکه يکي از مذاهب اسلام باشد يکي از مذاهب آيين زرتشت است، (البته اين حرفها شبکه ماهواره اي کلمه نيز هست و روحانيون مي توانند به او برچسب وهابيت بزنند). مشايي با مکتب ايراني به اين مي پردازد که تشيع مفاهيم و اصول را از آيين زرتشت و آداب عبادي را از اسلام وام گرفته است (در ادامه برنامه هاي شبکه کلمه). مفاهيم و اصولي چون عصمت و امامت، مهدي موعود، و عدل الهي در باور هاي اهل سنت نيست. در حالي که اين مفاهيم در آيين زرتشت با نام هاي فر ايزدي، سوشيانت، و اشا اهورايي وجود دارد.

چایی شیرین! گفت...

یکبار دو تا مهندس کنار رودخانه ایستاده بودند و بحث می کردند چگونه از رودخانه عبور کنند ناگهان یک دیوانه پاچه هایش را بالا زد و از رودخانه رد شد! حال هم اصلاح طلبان بحث می کنند چگونه در انتخابات شرکت کنند و احمدی نژاد پاچه هایش را بالا زد و رد شد!

ناشناس گفت...

در مجمع ديوانگان نظام مقدس، جفتك پرانى احمدى بسيار دلپذير است، چونكه خر ازعقب جفتك ميپراند و بدون نشانه گيرى .
سلامت باشيد.افشين