۱۳۹۱ آذر ۶, دوشنبه

وقتی سردار علایی هم پیروزی فلسطینیان بر اسرائیل را بدیهی می داند؛ باز صد رحمت به شریعتمداری!

undefined

Andromeda Chained to the Rocks


1- نوشتن از اسرائیل و جمهوری اسلامی و رابطه و تنش های مستقیم یا غیر مستقیم آن ها در فلسطین و لبنان کار مورد علاقه ام نیست زیرا که هر دو حکومت مستقر در ایران و اسرائیل ماهیت "مذهبی - دینی" دارند و هر دو از دو دین سرخ یهود و اسلام تغذیه می شوند و مهمتر از همه نوعی دموکراسی ایدئولوژیک - گیریم که اسرائیل مدل پیشرفته و حکومتی اش و ایران نوع عقب مانده و انقلابی اش باشند و هستند - را نمایندگی می کنند. بویژه در آنجایی که نیابت جنگی ایران به قلسطینی های مظلوم تحمیل شده باشد که خودشان بدون جنگ و کشته شدن هم اشک هر انسان منصفی را سرازیر می کنند. اما مواردی پیش می آید که حس می کنم ننوشتن من بخشی از یک پازل "آسیب شناسانه" را خالی می گذارد و محتمل است بسیاری مثل خود من گیج بشوند که این پیروزی های پی در پی 22 و 33 و 8 روزۀ مسلمانان بر اسرائیلیان از کدام منطق ریاضی و کمّی یا انتزاعی و کیفی تبعیت می کند.

2- واقعیت این است که من آن دو جنگ 22 روزه با حماس و 33 روزه با حزب الله لبنان را ازدست داده بودم و سپس در چرخۀ تبلیغاتی رژیم افتاده بودم و قبول کرده بودم که اسرائیل در آن دو جنگ شکست خورده است. لذا شش دانگ حواسم را جمع کردم در رصد جزییات جنگ 8 روزۀ اخیر تا ببینم شکست اسرائیل چگونه رقم خواهد خورد. جنگ اخیر بین حماس و اسرائیل بروایت هرکدام از طرفین شروع کنندۀ متفاوتی داشت. اما نتیجۀ این جنگ که به تأیید هم دو طرف منازعه و هم منابع مستقل رسیده است عبارت بود از 160 نفر کشته از اردوی حماس و 5 نفر کشته از اردوی اسرائیل بغلاوۀ ترور یکی از ارشدترین و مهمترین فرماندهان حماس. از نظر تخریب و خسارت های مادی نیز در حالیکه تقریباً نوار غزه توسط ارتش اسرائیل شخم زده شده فقط یکی دو راکت حماس به چند ساختمان بی اهمیت در شهرک های یهودی نشین اصابت کرده است و دو راکت هم بسمت تل آویو و اورشلیم (بیت المقدس) روانه شده که اسرائیل مدعی خنثی کردنشان است و حماس مدعی اصابت به هدفش. از آنجائیکه جنگ یک امر عینی و مادی است با نتایج کمّی و ریاضی؛ لذا با این معیار این اسرائیل است که در جنگ اخیر پیروز شده است و نه حماس.

3- اما واقعیت دوم این است که هم حماس و هم سایر گروه های فلسطینی و حزب الله لبنان و جمهوری اسلامی حماس را پیروز قطعی این جنگ معرفی می کنند و در ادعای خویش چنان متفق و مصر و با اعتماد بنفس هستند که نمی شود فقط با گزاره های توهم و فریبکاری و دروغگویی و از این قبیل موضوع را درز گرفت. بعبارت دیگر بنظر می رسد که مدعیان پیروزی حماس در جنگ اخیر باوری قطعی و نتیجه گرا هم دارند در مورد ادعایشان و فقط از جنبۀ پررویی محض نیست که چنین محکم بر سر ادعای ظاهراً باطل خویش ایستاده اند. تا جاییکه حتی آدمی مثل حسین علایی نیز که بنظر می رسید بواقع گرایی رسیده باشد بعد از آن نامۀ جنجالی اش در مقایسۀ خامنه ای با زمان شاه! برداشته و در سایت نسبتاً میانه رو بازتاب (اینجا) مقاله ای سست و رفع تکلیف نوشته و نه تنها پیروزی حماس در جنگ 8 روزه را بدیهی فرض کرده بلکه بمقایسۀ ویژگی های این پیروزی با پیروزی های 22 و 33 روزه هم نشسته است.

4- اما ماجرا چیست و چرا سنت گرایان عموماً و حزب اللهی ها بطور خاص جنگ های مخرب و پرکشتار اسرائیل بر علیه مسلمانان همسایه اش را پیروزی های خودشان محاسبه و تبلیغ و ادعا می کنند. بنظرم می رسد که ریشه یابی این نعل وارونه زدن های محکم و از سر اعتماد بنفس را باید در حوزۀ روانشناسی فردی و اجتماعی این تیپ اشخاص جستجو بکنیم. به این معنا که ابتدا مشخص کنیم که این مردمان سنت گرا و هواداران جمهوری اسلامی اولاً فرد فرد چه نسبت برتر و دو ن تری با مدرنیته برقرار می کنند و ثانیاً هویت جمعی اینان با کشورهای مدرن از جمله غرب و اسرائیل چه نسبت بالاتر و پائین تری برای پیدا می کند. 

5- قبلاً هم بارها مثال زده ام و تجربیات شخصی خودم هم مؤید است؛ همانطور که مسلماً شما هم از قبیل تجربه های من زیاد داشته اید. و آن این است که سنت گرایان و حزب اللهی ها در مقابل مدرن ها و متجدد ها کم می آورند و اعتماد بنفس لازم را ندارند. بعنوان مثال یک جنتلمن شق و رق و ادکلن زده و کراواتی وقتی وارد مکانی و اداره ای و ... می شود که کارگزار یا کارمند حزب اللهی دارد بیشتر از یک حاج آقای از نوع خودشان تحویل گرفته می شود و کارمند حزب اللهی با نوعی ترس و احترام توأمان از ارباب رجوع مدرن خود استقبال می کند. یا در مورد خانم ها با اینکه دستور حکومت برای برتری حجاب چادر است و باید این نوع پوشش رانت اداری ایجاد کند کارمند حزب اللهی بیشتر به خانم های شیک و مانتویی و آلامد خاشع و خدمتگزار است. این قصه البته دراز دامن است و حتی راحت است اثبات اینکه خشونت حزب اللهی ها - در هنگام متمرکز بودن باهم و داشتن مجوز -  نسبت به مدرن ها هم از این زاویه است که حداکثری و بسیار بی رحمانه می شود و من قصد پرداختن به آن همه را ندارم.

6- اکنون اگر این خودباختگی هویتی و کمبود اعتماد بنفس سنتی ها در مقابل مدرن ها را به صحنۀ روابط کشورهای مدرن و پیش رفته با جهان سومی ها و عقب مانده ها بیاوریم به این نتیجه می رسیم که حزب اللهی ها و سنتی ها متحجر  غرب و اسرائیل را تکامل یافته و مدینۀ فاضله می دانند - گفته ام که خیلی عاشق سفر و مراوده با غرب هستند - و پیش خودشان قبول کرده اند که غربی ها و بتبع پشتیبانی آن ها اسرائیلی ها قوم برگزیده اند و لذا پیروز طبیعی هر نوع منازعه ای با جهان عقب مانده هستند. لذا هر نوع خدشه ای به این مطلق بودن خوبی و توان غرب و اسرائیل بیفتد برای آن ها شکست محسوب می شود در حالیکه مردمان کشورهای عقب مانده جزو انسان های پیشرفته و دارای ارزش های انسانی نیستند که حالا اگر بجای 100 نفر 1000 نفر بمیرند برای انان نقطه ضعف و شکست محسوب شود. در حالیکه کشته شدن هر انسان جهان متمدن و پیشرفته بدست حزب اللهی ها و عقب افتاده ها یک پیروزی بزرگ محسوب می شود. در این جاست که منهدم شدن پهپاد ایوب یا موشک شهاب یا هر سلاح دیگری توسط اسرائیل مهم بحساب نمی آید چون اینکه قابل پیش بینی است چون اسرائیل کشور پیشرفته ایست. بلکه مهم آن است که پهپاد بعد از نیم ساعت نفوذ بفضای حیاتی اسرائیل و راکت ها بعد از رهگیری در حومۀ تۀ آویو شکار شده اند. و همینکه مسلمانان توانسته اند ببهای نابودی 160 نفر و تمام زیربناهای فقیر مردم فقیرتر فلسطین یک موشک را تا حومۀ تل آویو برسانند پیروزی حماسی بدست آورده اند.

7- جادادشت که این مطلب را با مطالب متنوعی از چرایی موضع گیری های استنادی حاکمان جمهوری اسلامی با تک مورد های نقض حقوق بشر در غرب و بدرفتاری با زندانیان و سایر آسیب های تک و توک گزارش شده توسط رسانه های خود غرب را هم پر  و پیمان کنم و بگویم مثلاً وقتی شریعتمداری از خود روزنامه های غرب موردی راجع به فقر و جنایت و بدرفتاری و نقض حقوق بشر و از این قبیل پیدا می کند و دادار دودور راه می اندازد منظورش این است که: "ما که سنتی و دگم عقب مانده ایم وضع مان معلوم است و آدم نیستیم که حقوق هم داشته باشیم شما که مدل ما و مدینۀ فاضله و قبلۀ آیندۀ ما و فرزندان مان هستید چرا فقیر و مجرم و زندانی و ... دارید." اما مقاله قد نمی دهد و نوستالوژی خودم هم می ماند که از همینجا می توان بنوع نگاه مساوی ما ایرانیان مدرن بغرب و غربیان در مقابل نگاه رعیت به ارباب ِ همین حزب اللهی ها و سنتی های متحجر هوادار جمهوری اسلامی ضد غرب! در برابر دنیای پیشرفته پی برد. مایی که انسان غربی را با معیارهای خودش برتر و پست تر از خود نمی دانیم و با او کل کل مساوی می کنیم و می خواهیم؛ و آنانی که انسان غربی را برتر می دانند و حکایت گربه ای شده اند که دستش به گوشت نمی رسید و می گفت بو می دهد. فاعتبرو یا اولی الالباب! یا...هو

۷ نظر:

ناشناس گفت...

چی بگم دلقک جان جز اینکه لنگ انداختن حکایت همین کامنت جهان سومی ماست در برابر تفسیر جهان اولی شما

حسام گفت...

نه فقط جمهوری اسلامی که CNN هم برنده جنگ را حماس می داند:
http://www.cnn.com/video/?hpt=hp_t2#/video/world/2012/11/24/wr-todd-hamas-stronger.cnn

Dalghak.Irani گفت...

درست است حسام عزیز. خود اسرائیلی ها هم می گویند حماس پیروز شده است اما خواست آنان برای پیروز اعلان کردن اسرائیل نابودی کل فلسطینیان - حداقل- ساکن غزه یا در بهترین حالت نابودی کل اعضای حماس است. و چون چنین نتیجه ای حاصل نشده و محتمل است که باز چند وقت دیگر اسرائیل و حماس تصمیم به جنگ مجددی بگیرند و صبحانۀ برخی اسرائیلی ها با نیم ساعت تأخیر سرو شود ناراحتند و می گویند نسل فلسطین و حماس را برانداز. و فقط این را پیروزی می دانند. آیا خود حماس و بدتر از آن حاکمان ماهم انتظار دارند که فقط وقتی حماس از روی زمین محو شد راضی به پس گرفتن شعارهایشان بشوند. شعار هایی که بر سر جنازۀ کودکان و مردانی انجام می شود که نه تنها 30 برابر دشمن کشته شده اند بلکه همۀ امکانات زیست زنده هایشان هم نابود شده است برای ادامۀ زنده بودن. و مشکل شان آب توی شکم شان تکان خوردن نیست مثل دشمن شان. یا...هو

ادریس گفت...

شما نسبت رو در نظر نگرفتید، به همون دلیل که امام حسین ع رو پیروز می دونن(می دونیم) به همون دلیل هم الان حماس رو پیروز می دونن. یا در جنگ 22 و33 روزه پیروزی رو در مقاومت و تسلیم نشدن می دونستن نه تعداد کشته ها و....
نسبتی که اول گفتم: هم نسبتِ توان نظامی کشورها به نتیجه ای که گرفتن و هم نسبتِ جنگ های قبلی به جنگ فعلی.

ناشناس گفت...

https://balatarin.com/permlink/2012/11/26/3205289

https://balatarin.com/permlink/2012/11/26/3205297

نوش...

ناشناس گفت...

با تشکر از تحلیل خوب دلقک که دقیقا همان نظری بود که قصد داشتم جایی بنویسم، تاکید می کنم که:

"اصولا هرگاه از طرف جمهوری اسلامی و همپیماناننش یک نفر از جبهه "استکبار" کشته شود، ولو برای این کار هزار کشته هم بدهند، پیروز هستند. آیا نمی اندیشید؟ :D"

ناشناس گفت...

تحلیل صحیحی است. حتی این عقب مانده ها، ترسیدن اسرائیلی ها از صدای آژیر خطر را هم پیروزی می دانند.

شهریار