۱۳۹۱ آبان ۲۷, شنبه

آیت الله خامنه ای و بنیامین نتانیاهو همسو و همسود در جنگ غزه! تضعیف همبستگی فلسطین.

undefined
Woodland music makers

جنگ جدیدی که از چند روز پیش بین اسرائیل و حماس آغاز شده است مثل اغلب درگیری های این دو قابل تفسیر راحت و واقعگرای تمام نیست. زیرا که اولین دستمایۀ یک تحلیل واقع گرا دانستن حداقل اطلاعات اولیه از موضوع تحلیل است. در حالیکه در جنگ های بین این دو دشمن معمولاً این عنصر همیشه مجهول و غیرقابل استناد است. به این معنا که بطور مشخص هیچکس نمی داند که آغاز کنندۀ درگیری کدام یک از طرفین بوده است. لذا من هم ناچار با دو فرض متفاوت در مورد شروع کنندۀ درگیری موضوع را بررسی می کنم:

1- سناریوی اول این است که حماس شروع کنندۀ این درگیری بوده و بعد از راکت پراکنی او بوده است که اسرائیل واکنش نشان داده و جنگ مغلوبه شده و در حال تندتر شدن است. اگر این تحلیل مبنای داوری قرار بگیرد بدون شک باید انگشت آیت الله خامنه ای را پشت آن دید و نوعی پیروزی برای او بحساب آورد. تحلیل از این زاویه بما نشان می دهد که علی رغم دوری پیش روندۀ حماس از ایران و نزدیکی شان به عربستان و قطر در یک سال اخیر خامنه ای موفق شده است از شکاف های موجود در بین رهبران حماس استفاده کند و جنگ تازه را با اهداف زیر براه بیاندازد:

الف- بعد از نفوذ دادن پهپاد ایران به فضای حیاتی اسرائیل توسط حزب الله اینک می خواهد با نشان دادن قدرت موشکی خود در توانایی هدف قرار دادن تل آویو پایتخت اسرائیل بغرب آدرس بدهد که بلوف نمی زند و توان موشکی قابل ملاحظه ای در اختیار دارد و هنوز اوست که حماس را تجهیز می کند.

ب- مواضع رهبرانی از حماس را که بعد از بیرون آمدن از سوریه گرایش پرسرعتی به اعراب محافظه کار از سویی و سازش با محمود عباس برای یکپارچگی فلسطین پیدا کرده اند را مجدداً به رادیکالیسم قبلی و آشنا برگرداند.

پ- نتایج سفر اخیر امیر قطر به غزه را خنثی و خودش را بازیگر توانایی در منطقۀ حساس و موضوع فلسطین نشان بدهد.

ت- تلاش های محمود عباس جهت ارتقاء جایگاه دولت یکپارچۀ فلسطین از طریق سازمان ملل را به شکست کشاند.

ث- فشار افکار عمومی جهان را از وقایع سوریه بسمت دوگانۀ همیشه محکوم "اسرائیل - فلسطین" معطوف کند. تا بتواند هم دست اسد را باز کند برای خشونتی تمام کننده - اگر عرضه اش را دارد - و هم با بزرگنمایی خطر اسرائیل دولت های مسلمان حامی معارضان سوری بویژه ترکیه و مصر را بموضع انفعال بکشاند.

ج- به اوباما پالس بفرستد که راه سازش با تهران از تل آویو می گذرد و سیاست انتخاباتی ات در کم اعتنایی به نتانیاهو را اگر با شفافیت بیشتری ادامه بدهی. ممکن است من هم برای نجات خودم مجبور شوم و نوعی آتش بس سرد - و نه سازش و آشتی و دوستی - را بپذیرم.

2- اگر این تحلیل درست باشد می توان نشانه هایی از موفقیت های حامنه ای را رصد کرد. موشک به تل آویو رسیده. محمود عباس سفر حسن نیتش را نا تمام رها کرده و برگشته. و از همه مهمتر خالد مشعل رهبر سیاسی و عامل مهم تغییر استراتژی حماس از رادیکالیسم به سازش و میانه روی مجدداً بمواضع رادیکال و رجز خوان خود برگشته و امروز در سودان حرف های بسیار تند و هل من مبارزی را بر زبان رانده علیه اسرائیل.

3- سناریوی دومی اما که من هم بیشتر محتمل می دانم این است که شروع کننده اسرائیل بوده باشد. زیرا که او می داند دستگاه های جاسوسی و محافل نظامی غرب از توان بالقوۀ موشکی آیت الله خامنه ای بی خبر نیستند و بر آن اشراف کافی دارند منتها اسرائیل با راه انداختن جنگ جدید می خواهد این توان بالقوه را علیه خود و در مرزهایش بالفعل کند تا به اهداف زیر دسترسی پیدا کند:

الف- قبل از ورود به اهداف خاص نتانیاهو از جنگ غزه بگویم که در موارد بسیاری اهداف خامنه ای و نتانیاهو در تشویق رادیکالیسم در منطقه همپوشان است مثل جلوگیری از وحدت رهبران فلسطین و حماس در داخل خودش و حماس یکپارچه با محمود عباس برای دفاع از تشکیل دو دولت (اسرائیل و فلسطین) در منطقه، جلوگیری از بهبود روابط حماس با کشورهای عربی و بشکست کشاندن تلاش های بین المللی محمود عباس در سازمان ملل.  همانطور که در سناریوی اول گفتم موفق هم بوده و مقدار زیادی فضا را مجدداً رادیکال کرده است.

ب- نشان دادن قدرت تهدید گری سلاح و پول ایرانی در مرزهایش. و برجسته کردن اهداف تروریستی خامنه ای علیه اسرائیل در نزد افکار بین المللی بویژه کشورهای غربی.

پ- بهره برداری داخلی از تهدید امنیتی حماس برای هم ساکت کردن شهروندان ناراضی از سیاست های اقتصادیش و هم جلب رأی شهروندان حساس به امنیت سرزمینی در انتخابات پارلمانی در پیش اسرائیل.

پ- هشدار به اوباما که مبادا با پیروزیش بر رامنی مورد حمایت اسرائیل گمان کند که اسرائیل می تواند موضوع درجه اولی نباشد در مناقشات بین ایران و جامعۀ جهانی. تا از این طریق هم نسبت به امتیازات نظامی بیشتر در تکمیل گنبد آهنین ضد موشک خودش دست بیابد و هم غرب را وادار کند که هرنقشه ای برای متوقف کردن خامنه ای در ایران دارند را اولاً با شدت بیشتر و ثانیاً با سرعت زیاد تر به اجرا بگذارند.

ت- و نهایتاً در حالی که کشورهای عمدۀ عرب و ترکیه در موضوع سوریه و پشتیبانی از مخالفان اسد آمادگی آمدن شش دانگ پشت فلسطین را ندارند و اولویت شان سرنگون کردن اسد در سوریه است - به این دلیل که دیگر شرطی هم شده اند و نمی توانند عقب نشینی کنند - اسرائیل می خواهد حماس را هرچه بیشتر تضعیف کند با خالی کردن ذخیرۀ موشک هایش شناسایی و کوبیدن پایگاه ها و سکوهای ثابت پرتاب موشکش و کشتن افراد مؤثر و فرماندهانش. یا...هو

۴ نظر:

بهرام گفت...

بدون شک اسراییل مقصر است و نتانیاهو دارد انتقام شکست رامنی را از اباما میگیرد و هم ترسیده که مبادااباما آنطور که چندروز پیش گفته با ایران وارد مذاکره مستقیم شودو او آرزوی جنگش را به گور ببرد.که امیدوارم هردو, خامنه ای و نتانیاهو آرزوی جنگ را به گور ببرند.

ناشناس گفت...

تماشاگرهاي سيرك اين دلقك رو دوست دارن كه اين تحليل ها رو بنويسه ،

ادوارد البی دوم گفت...

پرسش: آقاي مطهري اكنون 34 سال از پيروزي انقلاب گذشته. شما به عنوان شخصي كه در ‏پاره‌يي از موارد منتقد سياست‌هاي نظام و در مواقعي مدافع آن بوديد، فكر مي‌كنيد ‏مهم‌ترين ضعف استراتژيك جمهوري اسلامي چيست؟

پاسخ: يكي از اين ضعف‌ها رابطه اصل ولايت فقيه با ساير اركان نظام جمهوري اسلامي است كه زياد ‏مشخص نيست. يا مثلا همين بحث سوال و حواشي آن ناشي از آن است كه رابطه ميان ولايت فقيه با مجلس زياد ‏مشخص نيست. ‏يك عده تصور مي‌كنند مجلس در هر موضوعي بايد موافقت ولي فقيه را بگيرد و بعد اقدام كند ‏و يك عده مخالف هستند و مي‌گويند ما اختيارات و وظايف خودمان را داريم و بايد كار خودمان را ‏انجام بدهيم. اگر يك مصلحت مهمي در ميان باشد ولي فقيه حكم حكومتي مي‌دهد و ما اطاعت ‏مي‌كنيم. اينها بايد روشن بشود. ‏يا رابطه قوه قضاييه با اصل ولايت فقيه روشن نيست. آيا قوه قضاييه مي‌تواند مقامات عاليرتبه ‏نظام را شخصا و بدون اطلاع رهبري مورد مواخذه قرار بدهد يا خير؟ مرزها چون مشخص نبوده ‏آسيب‌هايي هم به كشور ما زده است. ‏به‌طور خلاصه اگر بخواهيم بگوييم، نوع برداشتي كه ما از ولايت فقيه داريم آسيب‌هايي به كشور ‏وارد كرده است. ‏يعني در جاهايي نبايد موضوع ولايت فقيه را وارد مي‌كرديم ولي وارد كرديم و بعد آسيب ديديم. ‏بهترين مثال همين انتخابات 88 است. يكي از ريشه‌هاي بحران 88 اين بود كه عده‌يي از ‏اصولگرايان اصرار داشتند كه كانديداي اصلح مورد نظر رهبري آقاي احمدي‌نژاد است. ‏خب طبيعي است كه وقتي چنين موضوعي مطرح مي‌شود جامعه به دو قطب تقسيم مي‌شود و ‏ديگر انتخابات آزاد معني خود را از دست مي‌دهد. ‏در حالي كه ما مي‌گوييم ولي فقيه اگر نظري هم داشته باشد از طريق شوراي نگهبان اعمال مي‌كند. اين مرزها زياد روشن نيست. ‏يكي ديگر از ضعف‌هاي ما برداشت اشتباه برخي از اين جمله معروف امام كه «حفظ نظام از اوجب ‏واجبات است.» بوده است. گاهي فكر مي‌كنيم براي حفظ نظام خيلي كارها مباح مي‌شود در حالي ‏كه اين‌طور نيست. نمونه‌اش هم قتل‌هاي زنجيره‌يي است و اخيرا هم قتل ستار بهشتي، كه البته ما ‏اين مساله را تا آخر دنبال مي‌كنيم و اجازه نمي‌دهيم لوث شود. از آقاي توكلي هم كه اين موضوع ‏را در نطق خود مطرح كردند تشكر مي‌كنم، چون ما نمايندگان بايد قبل از همه از حقوق مردم ‏دفاع كنيم. ‏امروز هم اين تفكر وجود دارد. البته نه به آن شدت. اين نوع برخوردها خطرناك است. همين ‏برخوردها باعث مي‌شود ما جلوي آزادي بيان را بگيريم. ‏اينها كمك به حفظ نظام نيست. نظام يك موجود سست نيست كه با يك باد بلرزد. ‏

متن کامل در:
http://etemadnewspaper.ir/Released/1391-08-27/345.htm

ناشناس گفت...

دلقک جان آیا شما موافقید که اسرائیل با اینکار قصد خالی کردن ذخیره موشکی در اطرافش و پاک سازی آن مناطق را دارد تا در هنگام حمله به ایران خیالش راحت باشد؟