۱۳۹۱ تیر ۸, پنجشنبه

ماجرای مولانا و فیل و تاریکی و سردار رادان و خامنه ای وروحانیت سنتی و مدرنیته!

Shakuntala



1- بدیهی است که مدرنیته یک فرهنگ است و مثل همۀ انواعی از این دست نا مادی و غیرقابل نشان دادن به انگشت. مثل خدا و شیطان و امام زمان و حتی هوا در مقیاس مرد عامی! بنابراین نمی توان با تکیه بر یک یا هزار یا ده هزار دست آورد مادی و علمی و تکنولوژیکی مدرنیته گفت که این همان است و جز این نیست. همانگونه که نمی توان خدا را با هرکدام از میلیون ها و میلیارد ها پدیدۀ مادی موجود در جهان اینهمانی و برابر کرد. اما چون بشر ناچار از برسازی مابه ازای مادی برای پدیده های غیرمادی است تا بتواند آن ها را بفهم و لمس مطمئن خود نزدیک کرده و باور کند - مثل باور خدا در هیبت یک آخوند فربه و قلدر نشسته بر عرش کبریایی در آسمان هفتم در مذهب شیعه - لذا مدرنیته را هم باید در جسم قابل لمس کردنی بریزد و با آن موافقت یا مبارزه کند. بنابراین حکایت از آنجائی آغاز می شود که یک شیر پاک خورده یا نخورده ای مدرنیته را در شکل "آلت تناسلی مردانه" به روحانیان سنتی مذهب شیعه معرفی کرده است. و اینان 400  سال است که بدنبال یافتن این آلت قاعدتاً بسیار بزرگ هستند و قطع و دفن آن؛ تا بشر را از شرّ مدرنیته خلاص کنند.

2- پس مأموریت اصلی مشخص است و آن یافتن "شرّبزرگ" و از بین بردن آن. لذا از آنجائیکه "بزرگترین آلت" قاعدتاً باید متعلق به بزرگترن جاندار باشد؛ می توانیم مطمئن بشویم که روحانیان و متدینان دنبال یافتن آلت یک فیل هستند. همان فیلی که در تمثیل زیبای مولای رومی عارف اسلامی هم از منظری متفاوت نقل سمبولیک شده است. و من سعی می کنم توضیح بدهم که در جستجوی "آلت فیل در تاریکی " = مدرنیته از فهم روحانیان سنتی؛ چه پروسه ای طی می شود هرسال و به تعداد همۀ سال های عمر جمهوری اسلامی تکرار می شود و دیگر خودش شده است یکی از مناسک تغییر ناپذیر تشیع ایرانی:

3- فیل ها و برعکس آدم ها - بویژه روحانیان محترم - همواره در حالت آماده باش "جهاد جنسی مردانه" نیستند، و فقط در ماه های آمادگی باروی است که آلت آخته دارند. لذا  در همۀ 7 ماهۀ  پاییز و زمستان و ماه اول بهار که فیل ها در حالت غیر فعال جنسی هستند روحانیان با دست زدن به خرطوم و ساق های دست و پا و دم و حتی گوش های لوله شده و هر جای دیگر فیل در تاریکی فریاد یافتم یافتم سر می دهند و خودشان را و رفقای شان را برای ذبح شرعی "شر بزرگ" نوید می دهند. اما چون برای بریدن و دور انداختن "شر بزرگ" حجت "این قطعاً آلت فیل است" ندارند نسبت به آنچه که در تاریکی لمس کرده اند نام کار فرهنگی می نهند و احساس مسئولیت خطیرشان را در پالتو و جوراب های زخیم و بالاپوش های سنگین زنان بدلیل سرما تسکین می دهند. اما بمحض رسیدن به ماه اردیبهشت و همین که فیل بدبخت (مدرنیته) خودش را جمع و جور می کند که یک سرویسی بگیرد و بدهد با زوجه اش بقصدبقاء نسل؛ سردار رادان نوعی می پرد گَل "آلت آختۀ فیل در تاریکی" و جار می زند که حرامی را یافته است و عنقریب است که تشییع جنازه اش را راه بیاندازد.

4- با این خبر بهجت اثر سالیانه است که همۀ روحانیان می خندند و همۀ مؤمنان کیفور می شوند که رقیب را دفن خواهیم کرد بزودی. لذا گروهی غسالخانه را می آرایند و عده ای در پی کندن قبر می روند و هتاک ترین گماشتگان مثل امامان جمعه و نیروی انتظامی و پاسداران و منبری ها و رادیو تلویزیون هم می روند کمک سردار رادان که کماکان از "شرّ بزرگ" آویخته است معلق در هوا و خاطرات نوجوانی اش در زیر سی و سه پل اصفهان را مزه مزه می کند. اما از آنجا که فیل در تاریکی هم فیل است و بسیار پرزور و متفاوت؛ با یک حرکت مختصر به آلت خویش کیف رادان را منغص و انتظار مؤمنان را نقش بر آب و غسالان را بیکار و قبرکنان را خمار بر جای می نهد تا سالی دیگر و اردیبهشت ماهی دیگر.

5- تا اکنون اما سی و سه فقره قبر این چنینی کنده شده است که هرکدام شان فقط برای دفن یک آخوند متحجر بزرگی دارند. زیرا که آنان فقط برای بزرگترین آلت (آلت فیل) اندیشیده اند و آن را بزرگتر از هیکل خودشان تصویر نکرده اند. لذا هیچکدام از این قبرهای کنده شدۀ ادواری برای دفن یک فیل بزرگی ندارند و در بدون خشونت ترین اقدام ممکن از جانب فیل - که بالاخره حوصله اش سرخواهد رفت از این مزاحمت نابود گر عشق و تناسل و بقا و چرخۀ طبیعت - خیلی خوش شانس خواهند بود اگر فقط سی و سه نفر از اینها را دفن کند با خرطومش در قبرهایی که کنده اند. فیل (مدرنیته) با حوصله است چون آسیب ناپذیر است؛ اما زخم های کم اثر اما مضطرب کنندۀ ادواری سی و سه ساله بر جای جای اندام نازنینش خبر از "تصمیم نهایی" دارد برای نقطه پایان گذاشتن بر این اخته کردن ناممکن فیل. مطمئنم. و خواهیم دید بزودی! یا...هو

توضیح: این مطلب با تیتر "مدرنیته فقط آلت یک فیل نیست؛ خود فیل است. با احتیاط نزدیک شوید!" منتشر شده بود که تجدید کردم. و نوشتۀ قبلی را برداشتم.

۳ نظر:

ناشناس گفت...

تیمسار عزیز بسیار از مطلب زیبایتان لذت بردیم. جدا چطور به فکرتان میرسد که اینگونه وقایع را در قالب امثال بدیهی بیان کنید؟ واقعا که اگر فقط همین یک کار را بلد باشید و بس بسیار قابل تقدیر است.

بهنام گفت...

اصلا سر در نیاوردم تیمسار.

ناشناس گفت...

سلام دلقک جان
یک سوال داشتم در مورد پست دو روز پیشت که نوشته بودی "چه حیف که احمدی نژاد بیشتر احمقی نژاد بود و شد و نتوانست نام نیکی را که در یک قدمی اش بود در آن سال تصاحب کند" ، شما در چارچوب فعلی ساختار قدرت در جمهوری اسلامی و حدود اختیارات رئیس جمهور (در عمل) و متاسفانه عدم پشتیبانی اقشار معترض و روشنفکر از احمدی نژاد به عنوان یکی از مهمترین پتانسیل های موجود منظورتان دقیقا چه کاری است که احمدی نژاد با انجامش می توانست نام نیکی را که در یک قدمی اش بود تصاحب کند؟ دوست دارم بدانم پیشنهاد شما در آن شرایط چه بود و امروز چیست؟ من بر خلاف خیلی ها معتقد نیستم این خانه از پای بست ویران است بلکه معتقدم آنقدر ظرفیت ها زیاد بوده و هست که با یک گردش قدرت حتی در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی و احیانا با یکسری اصلاحات میتوان اکثر حقوق مدنی و آزادی ها و عدالت اجتماعی را در ایران محقق ساخت بدون پرداخت هزینه سنگین انقلاب و جنگ و فروپاشی و ... البته شاید هم اشتباه می کنم