۱۳۹۱ فروردین ۱۸, جمعه

حالا ما هم با احتیاط یک رهبر داریم: آیت الله علی اکبر هاشمی رفسنجانی!


1- هاشمی رفسنجانی در ادامۀ تبیین مجدد و نوین نظریۀ سیاسی خویش مصاحبه ای مکتوب با سایت شفقنا که سایتی خبری و شیعی است کرده و این بار سیاست را از دیدگاه اسلامی خودش تبیین و پاسخ داده است. گفته های هاشمی در این مصاحبه برتری غیر قابل تردیدی دارد به همۀ نظریه های مغشوش و بی سر و ته و کلی بافی های مذهبی که اغلب حتی از سوی روشنفکران مذهبی نیز بیان می شود. به این معنا که هاشمی رفسنجانی سیاست را در متن دین بررسی نمی کند بلکه دین را در متن سیاست به گفتار می نشیند. بعنوان مثال در مورد عربستان و چرا مهم بودنش همۀ فاکتورهای عقلی و نقلی را یک به یک می شمارد و نتیجه می گیرد که جز به همراهی و همدلی عربستان پیش بردن هر نوع پروژۀ احیای اسلامی در جهان محال ممکن است. او می گوید:

با هر نگاهی که بخواهیم جهان اسلام را مورد بررسی قرار دهیم، ایران و عربستان جزو بزرگترین و مهمترین کشورهای اسلامی هستند. از لحاظ جغرافیایی، هر دو کشور در یکی از سوق الجیشی‌ترین مناطق جهان قرار دارند که از دو سو به آب های دریایی راه دارند. از لحاظ منابع انرژی، هر دو کشور در نفت و گاز مقام اوّل و دوّم را دارند و از لحاظ جمعیت، پرجمعیت‌ترین کشورهای اسلامی هستند. از لحاظ سیاسی، هر دو کشور مطمع نظر غرب و شرق بودند و هستند و حتّی اگر بخواهیم در درون جامعه اسلامی و با رویکرد شیعه و سنی، جایگاه ایران و عربستان را بررسی کنیم، باز ایران با حداکثر شیعه و حداقل سنی و عربستان با حداقل شیعه و حداکثر سنی، از کشورهایی هستند که اگر جلوی افراطی ها را بگیرند و در سیاست خارجی تحت تأثر القائات دیگران قرار نگیرند، می‌توانند مایه آرامش کشورهای اسلامی و ملت‌های مسلمان شوند. مخصوصاً که عربستان به خاطر مکه و مدینه، قداستی در بین مسلمانان دارد که نمی‌توان به خاطر مسایل زودگذر سیاسی، مردم را از سفر حج تمتع و عمره مفرده محروم کرد.

2- بنظر و تشخیص من کل مصاحبۀ مکتوب هاشمی فوق العاده است. زیرا که ما ناگزیریم همۀ متون گفتاری و نوشتاری را در موقعیت زمانی و مکانی اولاً و محدودیت های دینی و عرفی و شخصیتی - اعم از حقیقی و حقوقی - گویندگان و نویسندگان آن بررسی و به داوری بنشینیم. و فراموش نکنیم که برداشت هاشمی رفسنجانی از دین اسلام و مذهب شیعه یکی از بازترین و دموکراتیک ترین انواع برداشت هاست و تا اکنون نیز جزو برداشت های "خلاف آمد عادت " است. چون که دین اسلام و مذهب شیعه بهر دلیل ذاتی یا تاریخی با قرائت مصباح یزدی بیشتر همپوشان است تا با قرائت هاشمی رفسنجانی. و هاشمی تا همین امروز هم جزو عالمان دین مورد قبول هژمونی مذهبی حوزه های علمیه نبوده و نیست.

3- اما - این اما خیلی خیلی زیاد مهم است - حاکمیت دین و مذهب در سی و سه سالۀ گذشته در ایران باعث انفعال شدید بزرگان دین رسمی و تاریخی و تند رو متحجر شده است؛ و آنان یا پای خود را از سیاست بیرون کشیده اند و یا در حال تعویض رخت سیاست به لباس سنت دینی همیشگی و تاریخی حوزه های علمیه هستند. در چنین فضای آماده ایست که سیاست این آمادگی را به مذهب تحمیل کرده است که حرف هاشمی هم برجسته شود و هم پذیرفته. فرصت بسیار مغتنمی است که یک سیاستمدار شش دانگ مثل هاشمی این گشایش را پیدا کرده است که حرف های عقلانی و البته متکی به بخشی دیگر از متن دین و آموزه های مذهبی؛ وارد مناسبات جاری شود و نظریه های راهگشایش برای ایران امروز و مفید برای کل مسلمانان در سرتاسر جهان را دقیق و شفاف و مصداقی بیان کند.

4- طرفه اینکه احمد خاتمی خطیب جمعۀ امروز تهران هم با همۀ تلاشی که کرده است برای کم اهمیت جلوه دادن حرف های هاشمی؛ نهایتاً نتوانسته از سیاست ضد جهانی و جنگ افروز خامنه ای دفاع کند. و طرفه تر اینکه: کار هواداری از خامنه ای از سوی ولایتمداران هتاک و تندرو مثل احمد خاتمی یاد آور دوستی خاله خرسه جلوه کرده است در نماز جمعۀ امروز. او می گوید که: 

در حال حاضر پروندۀ آمریکا و مسئلۀ مربوط به آن در اختیار شخص ولی فقیه است و هیچ شخص دیگری در هیچ جایگاه و مقامی نمی تواند در این رابطه، کاری بکند.
معنای دقیق حرف خاتمی و همۀ دیگرانی که از خامنه ای حمایت می کنند این است که: "ما بدرست و غلط بودن و عقلانی و پوچ بودن و جنگ افروز و صلح آمیز بودن و ... ضدیت با امریکا و غرب کاری نداریم و حرفی هم نمی توانیم و نداریم بزنیم. ما فقط شخص آیت الله خامنه ای را مسئول هر خوب و بدی که ضدیت با امریکا و غربش بر سر ملت خواهد آورد می شناسیم و هم اوست که باید پاسخگوی سیاستش باشد". و این موضوع بسیار بسیار مبارک است که مریدان! مراد خود را تنها در میدان مسئولیت رها بکنند و از تبعات آن سیاست تبری بجویند و توانایی ذهنی و عینی دفاع از مواضع سیاسی رهبر فرزانه شان را نداشته باشند.

5- تنها ماندن خامنه ای در میدان منازعه که از سوی هواخواهان خلع منطق شده اش مثل همین خاتمی ترسیده در قالب "هرچه ولی فقیه بگوید" جلوه می کند از این جهت بسیار مهم است که همۀ - با تأکید بر همه - توجه افکار عمومی داخل و خارج را به کانون اصلی "شرّ" هدایت می کند و همگان متوجه می شوند که حمایت از سیاست مخرب خامنه ای کمترین توجیه استدلالی و اقناعی حتی در بین نزدیک ترین حلقۀ یارانش ندارد و همه از هم اکنون می خواهند بگویند که اگر فردا اتفاقی ناگوار افتاد برای کشور؛ من همراهی و توجیه نکرده ام و شخص خامنه ای مقصر است.

6- مطالب نوشتنی و گفتنی بسیار است در سیاست روز و در سطوح روبنایی و روزمره که امیدها را پررنگ می کند. اما من تشخیصم این است که در حال حاضر مهمتر از تأیید و تقویت و در دُور نگه داشتن هاشمی رفسنجانی در وضعیت جدید هیچ چیز اولویت یکم را ندارد؛ و باید همۀ خواهندگان "ایران کامیاب بزودی" هاشمی را هم حمایت کنند و هم تقویت کنند و هم به جایگاه رهبر سیاسی تغییرات مثبت در ایران ارتقاء دهند. زیرا که تنها هاشمی است که در حال حاضر پتانسیل رهبری تغییر از درون را دارد وبس. چشم از او برنداریم و بیشتر از همیشه مواظبش باشیم! با درود به او و در خواست ماندن و رهبری ایران بسوی صلح و زندگی و حکومت مسئول. یا...هو

۸ نظر:

بهروز گفت...

سلام دلقک، دیدی گفتم که اگر هاشمی جدی باشد در حرفهایش ، طی‌ کمتر از یک هفته بایستی ادامه دهد به جریانی که شروع کرده. مردم هم بایستی حمایت کنند و از حالت انفعال خارج شوند، کمک کن‌ که مردم درک کنند موقعییت خطیر فعلی را، الان هنگامه در خانه نشستن یا دنبال پول دویدن نیست،غرب کارش از بلوف گذشته الان و تمام مقدمات حمله نظامی را جور کرده توی منطقه . هاشمی تمام شرایط جایگزین شدن را دارد که کشور را نجات دهد از نابودی،اگر جنگی بشود ،که با خامنه‌ای خواهد شد ، ما اگر ۴ تا بزنیم ، در عوض ۴۰ تا خواهیم خورد و این یعنی‌ نابودی . کار اگر به دیوانگی بکشد ، غرب هر چی‌ سلاح آزمایش نکرده دارد در خاک ما امتحان خواهد کرد، بخصوص که مشروعیت جهانی‌ هم خواهد داشت.

سمندر گفت...

نترسید! غرب هرگز و هرگز به ایران حمله نخواهد کرد. هاشمی هم اگر این حرفها را زمانی که در قدرت بود می زد ارزش داشت اما در شرایط فعلی فقط به معنی فرصت طلبی است.

Dalghak.Irani گفت...

سلام سمندر عزیز
خیلی ممنون که هستی و دلداری می دهی و مارا از ترس نجات می دهی. اما راجع به اینکه هاشمی اگر زمانی که در قدرت - لابد منظورتان در ریاست جمهوری است - بود این حرف هایش ارزش داشت باید با نوستالوژی برای فرصت هایی که از دست رفت و قبل از اینکه هیچکس و هیچکس مقصر اصلی باشد این توهم و تحجر و کج اندیشی آیت الله خامنه ای بود که ما را به اینجا رسانده است؛ باید بگویم که 20 سال پیش که هیچ حتی اگر هاشمی این حرف ها را دوسال پیش هم می زد برادران ارزشی که شما خودتان هم یکی از پایورهای سفت و سختش بودی این حرف ها را می زد قیامتی بپا می کردید که نه از تاک نشان ماند و نه از تاک نشان. اما خوشبختانه در این دو سال گذشته وقایع بسمتی رفت که اکثریت غالب حزب اللهی های مخلص و مؤمن از جمله شخص حضرت عالی از خواب غفلت بیار شدید و اندیشه کردید و متوجه شدید که هم دین و هم دنیایتان در حال از دست رفتن است و لذا زانوی تلمذ و تفکر بر زمین نهادید و شدید با سعۀ صدر و اهل منطق و تعقل. و اتفاقاً بهترین زمان برای طرح حرف های هاشمی الان است که شما هم با کمی غصه ولی ناچار به آن گوش می کنید و سره را از ناسره و ایمان را از توهم باز می شناسید. چقدر از بودن شما اهل دین و ایمان در وادی "بیایید کمی بیاندیشیم" خوشحالم. درود بر شما. یا...هو

ناشناس گفت...

دلقک عزیز فکر میکنم "مطمح نظر" درست تر باشد !

ناشناس گفت...

من کامنت های برخی سایتهای خبری را مثل خبر آنلاین دیده ام درباره این مطلب. و اگر برداشتم درست باشد مردم عموما استقبال کرده اند از رویکرد جدید آقای هاشمی

ناشناس گفت...

آزموده راآزمودن خطاست- آدم عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشود-مرگ یکبار شیون یکبار!!

ناشناس گفت...

دلقک جان مثل اینکه یادت رفته هر چی میکشیم از دست همین هاشمی و افکارش است چرا باید یکبار دیگر به او اطمینان کنیم؟؟؟

ناشناس گفت...

چه تضمینی وجود دارد که هاشمی یکبار دیگر سر ملت را کلاه نگذارد؟ هاشمی برای اثبات حسن نیتش باید از کارهای گذشته اش تبری جوید و از مردم عذر خواهی کند.