۱۳۹۱ فروردین ۱۹, شنبه

طوفان هاشمی رفسنجانی وبرکات نازنین و نزدیک آن!

The Fifer


1- بدجوری هنگ کرده اند بدجوری. اصحاب حضرت آقا را می گویم. از آن همه عاشق و شیدا و مرید و مقلدی که تا همین شش ماه پیش یک حضرت آقا می گفتند هزار تا "حضرت ماه" از لب و لوچۀ خون آلودشان می ریخت توی سفرۀ بهترین و پاکترین فرزندان ملت؛ کسی توی میدان آفتابی نیست برای یک سطر پاسخ به زلزله ای که هاشمی رفسنجانی انداخته به لانۀ عنکبوتی شان. گویی هنوز هیچ نوکری خودش را نمی خواهد بخطر بیاندازد بخاطر خامنه ای که همۀ امکانات کشور در این سال های پادشاهی اش را ریخته توی دامن کثیف و بی لیاقت آن ها. طفلک شریعتمداری حسین که تنها سردار بی لشکر این غافلۀ "نامرد" - بمعنای بی معرفت و عهدشکن - است که مانده در برهوت "حاک برسرمان شد حالا چکار کنیم"!

2- اما سخنان صریح و شفاف و ایران دوستانۀ هاشمی رفسنجانی چه معجونی در داخلش داشت که باعث چنین آشفتگی دستۀ - اردو ننوشتم چون برای خامنه ای اردویی نمانده است - مقابل شده است. تا جائیکه بیچاره شریعتمداری بغیر از چند نفر آدم تاریخ مصرف گذشته و در پیتی مثل بادامچیان و زهرۀ الاهیان و ترقی و کامران اصفهانی پیدا نکرده تا تازه حرف های کوتاه و طی این چند روزه شان در رسانه های مختلف را کپی پیست کند بعنوان "واکنش گستردۀ کارشناسان به سخنان هاشمی" در صفحۀ 14 کیهان؛ و مجبور شده از این همه وزیر و وکیل و رییس جمهور و رییس مجلس و رییس قضا و سیاستمدار و روزنامه نگار و سردار و آدم هایی که حداقل اسمشان در حوزۀ سیاست آشنا باشد؛ مطلب مفصل و طولانی را سفارش بدهد به کچوئیان نامی که در حوزۀ سیاسی نه سر پیاز است و نه ته آن. حالا آن بیچاره چه گفته؛ هیچ چی دریغ از یک کلام سیاسی و منطقی در نقد حرف حساب هاشمی. بلکه بیشتر به انگیزه های هاشمی پرداخته و خطراتی را که حرف بموقع هاشمی می تواند از سر ایران دور کند خطرناک و دشمن شاد کن معرفی کرده است. وقتی تنها سردار باقی مانده در میدان بی سرباز یعنی شریعتمداری به این پیسی افتاده باشد، معلوم است که ترس از "جسارت" هاشمی تا کجا نفوذ کرده است و چرا:

3- واقعیت این است که همۀ نگرانی و استیصال اصحاب خامنه ای از همین "جسارت" هاشمی آبشخور می گیرد. موضوع اصلی هم همان "شیر شدن" کوچکترها به پشتیبانی بزرگترهاست. به این معنا که اگر در خانواده ای بچه های کوچک از رفتار بی منطق پدر شاکی و ناراضی باشند نمی توانند تا موقعی که یک نقطه اتکاء بزرگتر ( مثلاً برادر بزرگتر یا عمو و ...) را همراه و هم نظر و پشتیبان خود ببینند واکنش اعتراضی نشان بدهند. ولی بمحض اینکه چنین نقطه اتکایی پیدا کنند حتی اگر آن بزرگتر (در اینجا هاشمی) عملاً هم وارد مجادلات بنفع اینان نشود؛ همین که از نظر روانی به اینان جسارت بدهد کوچکترها شیر می شوند و دمار از روزگار پدر پدر سوخته شان در می آورند.

4- لذا بنظرم می رسد که ورود جسور هاشمی به این مرحله؛ انفعال هر چه بیشتر خامنه ای را بدنبال خواهد داشت. و در پی انفعال پیش روندۀ خامنه ای این اتفاقات قطعی است:

1)- فضای جامعه بیشتر باز خواهد شد.
2)- زبان ها و قلم های بیشتر و صریحتری در بین هنرمندان و روشنفکران و نخبگان داخل کشور پیدا خواهند شد و نقد های عالمانه تری در همۀ حوزه های سیاسی و فرهنگی و مدنی و هنری به جریان خواهد افتاد.
3)- زندانیان سیاسی بازهم بیشتری آزاد خواهند شد و از دُز بگیر ببند های تازه بسیار کاسته خواهد شد.
4- صف های پیدا و پنهان طولانی تشکیل خواهد شد از اصولگرایان ترسیده و معتدل و منفعت طلب برای بیعت پنهان و آشکار با هاشمی.
5- نیروهای هتاک و تند رو و جنگ طلب بمحاق سکوت و انفعال خواهند رفت.
6- همۀ تلاش بی ثمر دستۀ خامنه ای به این منحصر خواهد شد که موضوع را با مطرح نکردن و جمع کردن از روی میز سیاست و رسانه درز گرفته و چنین وانمود کنند که نه خانی آمده است و نه خانی رفته است.
7- حتی رادیو تلویزیون هم متأثر خواهد شد و بحث های محتاط و میانه ای را در پیش خواهد گرفت. و مطمئنناً از بیکار کردن شهیدی فر مجری پارک ملت منصرف خواهند شد.
7- و از همه مهمتر چپ های تندرو دهه های 60 و 70 از هاشمی رفسنجانی عذرخواهی خواهند کرد.
8- حتی محتمل است که اکبر گنجی هم که ستارۀ "شماره یک طلبی اش" در خارج از کشور بدجوری به سوسو افتاده و حتی مخالفان و دشمنانش هم دیگر جواب او را نمی دهند؛ و بعد از شکست فیلم "زندگی خصوصی"اش بعد از آن بگیر و ببند اولیه؛ بخواهد و بتواند بخاطر رفتار چماق دارانۀ مقاله های "عالی جناب سرخ پوش"ش در روزنامه های اصلاح طلبان و علیه هاشمی از او پوزش بخواهد و اولین سنگ بنای اتحاد و اتفاق نیروهای ترقی خواه را پایه بگذارد. چنین باد. انشاءالله. یا...هو

توجه: برای اطلاع دوستان بالاترین: حساب کابری مرا بدون اخطار قبلی بسته اند لذا اگر کاربیر تمایل داشت لینک این مطلب را در بالاترین بگذارد ممنون می شوم.

۷ نظر:

ناشناس گفت...

سلام، دلیل بستن حساب کاربریتان چه بود ؟ دیدم آخرین لینکتان را حذف کردند به دلیل لینک تکراری، کمی‌ عجیب بود برایم چون نوشته خودتان را لینک کرده بودید. واقعا متاسف شدم که حساب کاربری که این همه تولید محتوا می‌کند بسته شده است. لطفا پیگیری کنید شاید اشتباهی شده. البته به هر حال ما که همیشه از نوشته‌های شما استفاده می‌کنیم. متأسفانه من با این که در بالاترین عضو هستم اما جدیدا ورود نمیکنم وگرنه حتما مطلب شما را لینک می‌کردم. (کمی‌ جو بالاترین نسبت به مشروطه خواهان و طرفداران رضا پهلوی خوب نیست و توهین و تمسخر فراوان، به هر حال این هم طنز تاریخ است که آن آدم‌های با شرف و دلسوزی که مطمئنم به خاطر شغلتان قبل از انقلاب با آنها ارتباط داشتید چماق به دست و اسلام گرا! و .. نامیده میشوند و کمیته چیهای دهه ۶۰ آزادیخواه و مترقی)

صادق گفت...

سلام
من از کابران بالاترین هستم. اگر میخواهید ایمیلتان را بدهید برایتان دعوتنامه بفرستم. فکر میکنم چون استفاده وبلاگی کردید حسابتان بسته شده است. من سالهاست که عضو هستم ولی تا بحال برای کسی دعوت نامه نفرستاده ام. سایتتان را بسیار برازنده و نوشته تان را بسیار صادقانه دیدم. موفق باشید.

آقای مدرنیته گفت...

عالیجناب سرخپوش، اینروزها همه را سیاه پوش کرده است. احسنت به او و درایتش

ناشناس گفت...

سلام
دلقک عزیز؛زیاد از حد به رفسنجانی دل بستی و در مورد افاضات ایشون جو زده شدی.یادت نره سگ زرد برادر شغاله.یه کم از اوون فاصله بگیره و مقالاتی جدید با موضوعات نو بنویس.
یا هو..

ناشناس گفت...

دوئل هاشمی و خامنه ای تنها زمانی مرا راضی خواهد کرد که هر دو مستقیم به قلب یکدیگر شلیک کنند.

ناشناس گفت...

دلقك بي ربط و باربط به اين مطلبت يه سوال دارم
پايين كشيدن خصوصي و گشت ارشاد از پرده ي سينماهاي شهرداري نظرت رو در مورد قاليباف عوض نكرده
بشخصه قاليباف براي من محترم ترين سياستمدار ايراني بود ولي اين حركت توسط نهادي كه مستقيما توسط اون اداره ميشه واقعا برام سنگين بود

Dalghak.Irani گفت...

سلام برای پاسخ برخواهم گشت. اما در مورد رفتار قالی باف بگویم که بنظرم کمی بازی خورد در جریان فیلم ها و چون در مورد جنبش سبز خیلی اذیت شد برای تأخیر طولانی فکر کرد که این دفعه کمی زودتر قاطی بشود که گزک دست تندروان ندهد اما اشتباه کرد چون جبهۀ چماقداران زور همیشگی را ندارد و در حال استحالۀ کامل است. خب سیاستمدار است و گاهی از این گاف ها پیش می آید و بیشتر جنبۀ تدافعی داشت که خودش را سر هیچ و پوچ نسوزاند و در صحنه بماند برای ریاست جمهوری بعد که آنجا می تواند بسیار مفید تر و کلان تر عمل کند. ضمن اینکه این دو فیلم تأیید شده و پشتیبانی شده از سوی جریان دشمن خونیش احمدی نژاد و موسوم به جریان انحراقی هم بود. اما در کل اگر یکی دو روز هم صبر می کرد لازم نبود این واکنش را نشان بدهد. و لی اعتقاد دارم که جامعۀ ایران قضاوت هایش بسیار عمیق است و محظورات سیاستمداران را خیلی خوب می فهمد و برویشان نمی آورد در روزی که تشخیص بدهد بدرد کشور می خورند. یا...هو