۱۳۹۱ فروردین ۱۶, چهارشنبه

ظهور هاشمی؛ افول خامنه ای: آخرین شانس جمهوری اسلامی! نگاهی به واکنش ها.

Night Watch


1- همانطور که پیش بینی کرده بودیم اعلام موضع بسیار صریح و شفاف هاشمی رفسنجانی در مورد لزوم مذاکره با امریکا و دوری جدی از سیاست تنش زا در همۀ حوزه های سیاست خارجی اعم از غرب و اعراب منطقه؛ با واکنش بسیار بسیار مثبت جامعه روبرو شده و قطعی بنظر می رسد که خامنه ای دچار انفعال شده و خواهد شد، و نخواهد توانست براحتی از این گردنۀ "حیران"! بسلامت عبور کند.

2- از بازتاب مثبت حرف می زنم اما برای نشان دادن "کدام واکنش مثبت" دستم پر نیست نه در حوزۀ اپوزیسیون خارجی و نه در حوزۀ منتقدان داخلی. البته ایرانیان سیاسی در خارج که اصولاً تشخیص و قدرت واکنش های صحیح و سریع را ندارند و با کمال تأسف فعالان حوزۀ مدنی در خارج هم بدون اینکه تشخیص فرق بین فعال مدنی با فعال سیاسی را متوجه باشند؛ بیشتر دنباله رو اپوزیسیون خارج نشین منفعل هستند. در داخل اما اوضاع کاملاً برعکس است و در حالیکه هم حوزۀ فعالان سیاسی و هم حوزۀ فعالان مدنی از حرف های هاشمی بوجد آمده اند و پشتیبانی می کنند اما بسته بودن شدید حوزه های رسانه ای و عمومی بروی فعالان اصلاح طلب فرصت لازم را برای بروز و ظهور این وجد زاید الوصف از حرف های هاشمی را ممکن نمی کند. پس من از کدام واکنش بسیار بسیار مطلوب و مثبت حرف های هاشمی صحبت می کنم.

3- اجازه بدهید ما هم این بار به برهان خلف منسوب به امام خمینی روی بیاوریم و واکنش بسیار مثبت را در واکنش منفی طرف مقابل (خامنه ای) جستجو کنیم. طبیعی و بدیهی بنظر می رسد که اگر حرف امروز هاشمی در یکسال پیش زده می شد بلافاصله با موج هیستریک و سازمان یافته ای از مخالفت های گوناگون مثل اعلامیه و تجمع و سخنرانی و روزنامه نوشته و سایت نوشته و وبلاگ نوشته و از این قبیل روبرو می شد. و بسیار محتمل است که مجلس هشتم در همان شروع اولین جلسه اش در سال جدید یکی از همان جلسات "مرگ بر خاتمی و کروبی و موسوی" را این بار برای هاشمی رفسنجانی به صحنه می آورد. اما در فاصلۀ سه روز از انتشار سخنان هاشمی در رد همۀ سیاست های داخلی و خارجی بالفعل جمهوری اسلامی تنها سه واکنش نصفه و نیمه و در حال احتضار از سوی اردوی خامنه ای دیده شده است.

4- اولین و پررنگ ترین آن ها مربوط است به روزنامۀ کیهان و حسین شریعتمداری. شریعتمداری که سرمقالۀ کیهان شروع سال جدید در 14 فروردین را خودش نوشته بود و در آنجا با انتخاب تیتر "چارۀ کار یک غلط کردم است!" خطاب به امریکا خواستار بغلط کرن افتادن شده بود؛ بلافاصله با این تیتر هاشمی مواجه شده است که "امریکا قدرت اول دنیاست" و بدجوری حالش گرفته شده است؛ تا جائیکه برخلاف عرف معمول روزنامه اش؛ سرمقالۀ سومین روز فعالیت کیهان در سال جدید را هم شخص شریعتمداری نوشته است با تیتر "آقای هاشمی حاضرید که ...؟". شریعتمداری با احتیاط کامل و با بافتن رطب و یابس زیاد از هاشمی خواستار پاسخ امام خمینی به درخواستش جهت تعیین تکلیف رابطه با امریکا در زمان حیات خودش شده است. و با فرض قطعی گرفتن پاسخ منفی خمینی؛ بخیال خودش هاشمی را بگوشۀ رینگ برده است. در حالیکه پرواضح است که به احتمال قطعی امام خمینی بهردلیل از جمله فوت قبل از پاسخ؛ جوابی به پرسش هاشمی نداده باشد. و نکتۀ مهم اینکه قطعاً پاسخ خمینی منفی نبوده است. چون در چنین حالتی هاشمی آنرا مطرح نمی کرد و اصلاً بسیار بعید است که خمینی به هاشمی پاسخ منفی بدهد فارغ از چه بودن سؤال و موضوع. زیرا همه و بیشتر از همه خامنه ای و شریعتمداری از نوع رابطۀ معتمد خمینی به هاشمی آگاهی کامل دارند، و کسی که مهمترین اختیار خود در مورد فرماندهی جنگ و صلح را بجای رییس جمهور (خامنه ای) به هاشمی تفویض کرده بود نمی توانست نسبت به نظرات هاشمی موضع نفی داشته باشد.

5- در سوی دیگر اما تنها واکنش مستأصل و کمرنگ و بی اهمیت را تعدادی از اعضای مصباحیه و تندرو پایداری در مجلس نشان داده اند که آن هم منحصر بوده است به پخش سخنان خامنه ای در سال 81 که طرفداران مذاکره با امریکا را یا بی سیاست و یا بی غیرت توصیف کرده است و اشاره ای ترسو در نطق میان دستور نمایندۀ انتخاب نشدۀ خمینی شهر بنام ابطحی. در حالیکه همانطور که گفتم اگر چنین مباحثی در یکسال پیش مطرح می شد با چه حجم بالایی از مواضع ضد غرب و شعارهای مرگ بر امریکا و تجمعات دانشجوییی و حزب اللهی مواجه می شد. این موضوع نشان قطعی از آن دارد که گفتمان جنگ طلب خامنه ای بسرعت در حال افول است در بین بدنۀ جامعۀ وفاداران از سویی و بدنۀ ردۀ دوم سیاستمداران در صحنۀ بالفعل جمهوری اسلامی از جانب دیگر. زیرا که حتی مجلس هم رغبتی برای شعار و امضای نامه چه در اعتراض به رفسنجانی و چه در تأیید مواضع ضد استکباری خامنه ای مطلقاً نشان نداده است.

6- و البته این امر بسیار بسیار مبارکی است و نشان می دهد که سال نود و یک در گرانیگاه اصلی (تعیین تکلیف جایگاه سیاسی ایران در جهان) بنفع مردم خسته و رنجور ایران شروع شده است و آبستن تحولات سریع و مثبتی خواهد بود. اما این موضوع برای ما ایرانیانی که تنها خواسته مان "حلال" شدن زندگی در ایران است و عادی شدن وضعیت حکومت ایران مثل یکی از 200 حکومت حاضر در جهان؛ بسیار خوش آیند است. زیرا که ما نه بساختار حقیقی و نه ساختار حقوقی حکومت خیلی اهمیت نمی دهیم و بیشترین توجه مان به برون داد حاکمان در زمینۀ زندگی شاد و توسعه محور و پیشرفت خواه است. زیرا که بتجربه در یافته ایم که بودن بهترین قانون اساسی یا موضوعی هم متضمن هیچ نوع خوشبختی و کامیابی تضمین شده ای نیست. لذا اولویت اول ما این است که خامنه ای حاکم نباشد چون 23 سال حکومتش جز ادبار و بدبختی و عقب ماندگی چیزی تولید نکرده است. البته که بدیهی است اگر این آخرین فرصت مبارک هم از دست برود؛ "آش با جاش" نابود خواهد شد و ثمری برای نه تنها خامنه ای بلکه حتماً برای بقای جمهوری اسلامی هم نخواهد داشت. ما به این دلیل جمهوری اسلامی با سیاست هاشمی را ترجیح می دهیم که نابودی جمهوری اسلامی از بیخ و بن هزینه های زیادی از نابودی کشور و تکه پاره شدن آن و ... بر ما تحمیل خواهد کرد. و این هزینۀ گزافی است حتی اگر احتمال وقوع آن زیاد نباشد. که زیاد است متأسفانه! یا...هو 

۴ نظر:

سردار وطن گفت...

سلام آقای دلقک عزیز

در ابتدا بابت توضیحاتتان سپاسگزارم و اگر سوء تعبیری از جملات گذشته ام به تخفیف شده عذر می خواهم .
و اما آقای رفسنجانی . آقای رفسنجانی پشتوانه های قوی در لایحه های اجرایی و رده مدیریتی سپاه تا حدودی دارد . ولی این پایگاهها متاسفانه قدرت موثری ندارند . تنها چیزی که می ماند آیت الله های قم می باشد . الان می توان گفت که قوی ترین پشتوانه اش این آیت الله ها می باشد که خود آقای خامنه ای هم سخت به آنها نیاز دارد تا این قبا یه جورایی به تنش زار نزند.
اما از همه مهمتر این بزنگاه تاریخی می باشد. اینجور که از اوضاع و احوال مملکت بر می آید و بنده دارم هرروز در جامعه رصد می کنم انگار نه انگار که شمشیر جنگ و نابودی و تجزیه کشور در بالای سرمان است . مدتی است که دیپر به مردم گیر نمی دهند . از همین براهین خلف می توان دریافت که آره بوی زد و بند می آید که البته برای کشور عزیزمان صد البته بهتر از جنگ است .
به امید آزادی ایران عزیز .

arad گفت...

من فکر میکنم که خود خامنه ای هم فهمیده که تنها راه نجات از این وضعیت به دست هاشمی هست. با توجه به سکوت رسانه ای هاشمی در 2 سال گذشته و مصاحبه ها پی در پی در این روزها از یک سو. تلاش تیم احمدی نژاد باری ائتلاف با هاشمی و نشانه های دیگر شاید نشانه این است که هاشمی با کوله باری از تجربه باید به صحنه سیاست برگردد. والله ما چیزی جز این که انسان به حساب بیاییم نداریم

بهروز گفت...

سلام دلقک ، هنوز خیلی‌ معلوم نیست که هاشمی جدی باشد در این حرکت جدید ، اگر به فاصله یک هفته حرکت جدیدی از او دیدیم ،آنوقت باید امیدوار باشیم که تغییری در راه است ، اگر در پس از تغییر قرار باشد خامنه‌ای بماند آنوقت باید نتیجه گرفت که این تریک خود خامنه‌ای بوده برای عقب نشینی در سیاست خارجی‌ و حفظ وجاهت داخلی‌.

Dalghak.Irani گفت...

سلام دوستان خیلی سپاسگزارم. اما بهروز عزیز. همۀ این عقب نشینی من از فریاد هایی که می کشیدم بر سر هاشمی که تا کجا می خواهی عقب نشینی کنی تا حد خفه شو که به او گفته ام به این امید است که من اشتباه می کردم و هاشمی نشان می دهد که این همه صبر و سکوت و فروخوردن بغض های توهین و تحقیر و تهدید بخودش و خانواده اش را به این دلیل تاب آورده که سیاستمدار زیرکی است و اگر زودتر تند می شد ممکن بود قبل از افتادن پرده ها از چهرۀ کریه خامنه ای باشد و پروژه اش بسوزد. بنابراین با علم بر اینکه همانقدر که احمدی نژاد لمپن و دهان لق و هرچه بزبانش بیا بگو و بدون نقشه و برنامه است در مقابل هاشمی حتی یک واو گفتارش را قبل از مزه مزه کردن تأثیر و موقعیت و زمان و مکانش بر زبان نمی آورد. وبهمین خاطر هم است که سکوت می کند و وقتی هم حرف می زند فقط همان حدی را می گوید که زمینه اش را آماده تشخیص بدهد. لذا خیلی عجله نکنیم و مهلت های اینجوری تعیین نکنیم و باید به او اعتماد کنیم و رفتار و گفتارش را حداقل در یک زمان سه ماهه تا اول تابستان رصد کنیم و منتظر باشیم که وقتی این حرف اخیرش خوب رسوب کرد و عمیق رفت در مخاطبان سطح جامعۀ داخل؛ او فاز جدید از پروژه اش را شروع کند. البته از این روحانیان هرچیزی می توان انتظار داشت ولی من فکر نمی کنم که او بعد از اینهمه صبر و تحمل سخت دوباره بخواهد جایگاه خامنه ای را تثبیت کند. ممکن است برای حفظ ظاهر و پیش بردن پروژۀ نجاتش گاهی هم حرف از خامنه ای بزند به مهربانی اما بعید می دانم که اولاً غرب و اعراب بخواهند مجدداً با خامنه ای توی یک گونی بروند و ثانیاً هاشمی حاضر باشد بعد از این همه نامردی در باره اش مجدداً برود زیر بغل خامنه ای را بگیرد. بهر حال باید صبر کرد و دید اما نه یک هفتۀ ضرب الاجل شما. بلکه با اعتماد بخودش تا بلکه هم امیدایران را نا امید نکند. ما تازه اول سال 91 هستیم! یا...هو