۱۳۹۰ اسفند ۶, شنبه

وحشت خامنه ای از علی مطهری! نقشۀ خامنه ای چیست؟

Freedom to Worship


1- سناریوی رهبر جمهوری اسلامی برای مجلس نهم در فشرده ترین و موجزترین گویش عبارت بود و است:

الف- رأی شکننده و بالای غلامعلی حداد عادل در تهران.

ب- یک مجلس مطیع مرکب از اکثریت جبهۀ پایداری و اقلیتی از جبهۀ متحد و برخی عناصر خنثی مثل کواکبیان و محجوب و ...

پ- ریاست حداد عادل به مجلس نهم.

ت- هدایت و زمینه سازی ریاست جمهوری یازدهم برای دکتر کامران باقری لنکرانی - برعکس بسیاری من معتقدم که حداد عادل نه عرضه و نه قصد رییس جمهور شدن را ندارد -

ث- تغییر قانون اساسی از ریاستی فعلی به پارلمانی در طول دورۀ نهم مجلس. وادامۀ ریاست باقری لنکرانی در قانون اساسی اصلاح شده.

ج- و نهایتاً برچیدن انتخابات ریاست جمهوری برای دورۀ دوازدهم در سال 1396 و شروع احتمالی رهبری مجتبی خامنه ای!

2- این سناریوی اولیه بوده و تا قبل از وقایع نیمۀ دوم سال 90 هم تغییری بر آن نه متصور بود و نه شکی در موفقیت آن. تا اینکه موضوع احمدی نژاد چنان از سوی خامنه ای کش داده شد و مجلس را تحقیر کرد که علی مطهری قد علم کرد و خیلی سریع تبدیل به چهرۀ روز شد. بروز و ظهور مطهری در ابتدا چندان مهم تلقی نمی شد و آیت الله خامنه ای گمان می کرد که خیلی زود فروکش خواهد کرد. اما چنین نشد و هر روز که گذشت با مقاومت خامنه ای در دخالت های گسترده در همۀ جزئیات و بنفع احمدی نژاد، علی مطهری رادیکال تر شد تا جائیکه حرفی را زد که هیچ اصلاح طلبی تا کنون بصراحت او نزده است. او گفت ولایت فقیه ولایت فقه و مکتب است و نه فقیه منحصر در یک انسان مشخص بنام فقیه. و این رادیکال ترین حرفی بود که تا کنون در طول رهبری آیت الله خامنه ای و از سوی عضوی مؤثر از الیگارشی روحانیت زده شده بود.

3- لذا در سناریوی ابتدایی خامنه ای یک تغییر بنیادین حاصل شد. و آن تغییر که بعنوان مهمترین پیش شرط به سناریو اضافه شد این بود که علی مطهری اولاً انتخاب نشود و اگر چاره ای نبود و لاجرم انتخاب شد، رأی بالا و معنی داری نیاورد؛ و اگر هم رأی خوبی آورد، بگرد پای رأی حداد عادل نرسد. زیرا که یک مطهری وکیل اول تهران در مجلس می تواند بیشتر از تأثیر مدرس در مجالس رضاشاهی مشکل ایجاد کند و برای خامنه ای تهدید کننده و مضر باشد. چون خامنه ای می داند که صدای مطهری در حقیقت تازه کف "صدای ملت" است و او نخواهد توانست با جسارتی که مطهری از رأی بالایش بمجلس می آورد مقابله کند. خامنه ای حتی کمترین مشکلی با لاریجانی هم ندارد زیرا که لاریجانی ها روحیۀ چالش و مبارزه ندارند و همۀ برادران روحیه های ابن الوقت و فرصت طلبی دارند، و براحتی قابل کنترل و افسار زدن.

4- شک ندارم که امروز دیگر برای خامنه ای چه کسی - از این آدم های بشدت سرند شده - انتخاب و بمجلس بیاید اعم از هر تفکری که دارد مهم نیست. چه کاتوزیان و عباسپور باشند رفقای مطهری و چه حسینیان و آقا تهرانی باشند بردگان امریکایی - ایرانی خودش. خامنه ای در این لحظه فقط یک هدف را تعقیب خواهد کرد: حداد عادل نمایندۀ اول و پررأی تهران بشود و علی مطهری انتخاب نشود. چه او می داند که اگر اراده و پشتوانه و اطلاعات مطهری از داخل مناسبات روحانیون صدر انقلاب و محشور با پدرش نباشد براحتی قادر است آدم های درجه دو حتی ناراضی را به تمکین و اطاعت محض خود در بیاورد.   خب می دانم که می گویید ببین کارمان بکجا کشیده که به مطهری ضد لیبرال دل بسته ایم. من می گویم آری و نه. آری بخاطر اینکه "چه فکر می کردیم و چه شد" خودتان. و نه بخاطر اینکه سیاست همین است و باید با گزینه های مقدور جلو رفت و شراکت کرد.  و وقتی در مورد خطرناک مفید بودن مطهری در پست دیگری بیشتر نوشتم ممکن است نظرتان تعدیل بشود! یا...هو

۱۳ نظر:

ناشناس گفت...

این نظر شما محترم است ولی ناخودآگاه این مضمون را القا می کند که باید در انتخابات شرکت کرد! حالا اگر اقای مطهری رای بیاورد چکار می تواند بکند؟فقط یک نق نقو در مجلس!

Dalghak.Irani گفت...

درست می فرمائید و ممنون. من البته قصدی برای تحریم یا تشویق ندارم و در پست قبلی گفته ام که نه صلاحیتش را دارم و نه کسی حرفم را گوش می کند و نه حتی اعتقادی به چنین بکن نکن های سیاسی در جامعه ای که هیچ گونه تشکل و سامانی ندارد دارم. اما خودم هم دچار یک پارادوکس هستم که اگر ملت رأی ندهند یک جور بکام خامنه ایست و اگر هم رأی بدهند جور دیگر. اما مطهری بنظرم می تواند کارهای خوبی بکند در این شوره زار سیاست و آدم قابل تشویقی هم است. بالاخره سیاست یک و صد که نمی شود باید یک جوری با کارت های موجود بازی کرد. اما چون خودم بتشخیص جمعی مردم اعتماد دارم می دانم که اگر بصلاح باشد خودشان بو می کشند و کار درستی انجام می دهند. خیلی ممنون. یا...هو

Ali گفت...

در تائید این پست :

صفارهرندی همچنین در خصوص " علی مطهری " گفت: ای کاش ایشان نامزد انتخاباتی نمی شدند.

مشاور فرهنگی فرماندهی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اشاره به اینکه ایشان در زمینه فعالیتهای فرهنگی بسیار موفق عمل کرد، افزود: یکی از این فعالیتهای مهم جمع آوری و چاپ نوشته های شهید علامه مطهری بود که هنوز کتاب نشده بود.

وی یادآورشد: " علی مطهری " چهار سال پیش با اصرار " محمود احمدی نژاد " در لیست نامزدهای انتخاباتی مجلس شورای اسلامی تهران قرار گرفت.

از تابناک

علی 39 گفت...

من هم نگران القا شدن لزوم رای به مطهری هستم ولی فکر میکنم مطهری میتواند نقش چاقوی جراحی را داشته باشد,اما دو نکته:
الف :بهر حال یک عده می روند و رای میدهند پس چه بهتر به مطهری رای داده شود چون قطعا مجلس را قوی تر میکند و در شرایط گذار از یک نظام مجلس قوی میتواند در جهت دستیابی به دموکراسی بهتر باشد تا اینکه مانند مجلس شاه استعفا کنند و رها کنند
ب:باید مراقب بود که این مسایل کلک و سیاه بازی خامنه ای نباشد چون او خیلی علاقه به چرخش سیاسیون دارد و شوکه کردن همه
این چاقو یکبار مصرف میتواند آن غده سرطانی را پاره کند ولی باید مراقب دستانمان هم باشیم چون از تخم و ترکه آخوند هست

بهروز گفت...

سلام دلقک، من به تیپ و تار تو نخواهم زد هیچگاه چون منطقت را قبول دارم در کل ، ولی اگر مردم خودشان به درستی بو می کشند وقایع را و کار درست را خودشان انجام خواهند داد ، پس به من بگو توی این ۳۳ سال کی بو کشیده به جای مردم که الان در جایی هستیم که همه دعا می کنیم که کاش نبودیم ؟؟؟ مردمی که ابن الوقت تصمیم بگیرند برای کارهای مهمشان ، هیچ حسابی ندارد کارشان . یک بار هم قبلا گفته ام که فقط روی جوگیر شدن جهان سومی ها شاید بشود حساب کرد که کاری انجام بدهند که آدم عاقل نمی کند و اتفاقا عدوشود سبب خیر اگر خدا خواهد . اگر پرت و پلا می گویم بهم بگو چون الان نزدیک صبح است من هنوز مستی شرابی که توی مهمانی خورده ام از سرم نپریده و بیدارم . مرسی

Dalghak.Irani گفت...

بهروز عزیز.

من که مهمانی هم نبوده ام گناه دارم در این اول صبح ایران و دم مورنینگ لندن. اما توده مردم خط قرمز من است و من مطلقاً جسارت به انان را نه خوش دارم و نه تاب می آورم. الان اگر پاسخ بنویسم می ترسم مغلوب بشوم و آنوقت باید سیرک را تعطیل کنم بروم بشوم روضه خوان. ضمن اینکه رویش اولین جوانه های عدم اعتماد به توده همان و از دست رفتن امید تغییر همان. چون ابزار پای کار هر تغییری آنان هستند و لاغیر پس می گذارم سر فرصت و تا فردا یک پاسخ بهتری برایت پست کنم. یا کرم الکاتبین! یا...هو

آشنا گفت...

محض رضای خدا یک کم هم استدلال کنید تا ما هم بفهمیم این پیش بینی های محیرالعقول چگونه به ذهن شما خطور می کند! شما فکر می کنید وجود امثال مطهری در مجلس مثلا برای احمدی نژاد دردسر است؟ اتفاقا احمدی نژاد عاشق این است که یک نفر مثل خودش در مجلس باشد که دوتایی با هم کلک همه چیز را بکنند. یادتان نرود احمدی نژاد از اول هم از خدایش بود در مجلس حاضر شود و پته همه شان را روی آب بریزد الان هم که سوال اعلام وصول شده از همان روز اعلام آمادگی کرده اما آقایان هنوز صلاح نمی دانند! حتی خود مطهری هم می داند خامنه ای سوال از احمدی نژاد را به خاطر مصلحت نظام عقب می اندازد نه به خاطر حمایت از احمدی نژاد! گاهی فکر می کنم احمدی نژاد و مطهری در این پروژه رسوا کردن خامنه ای با هم هم دست اند.

Dalghak.Irani گفت...

سلام مجدد به بهروز نازنین.

بحث بر سر توده ها می فهمند یا نمی فهمند بحثی بدرازای تاریخ و پرمناقشه است. و حداقل نیاز هست که چندین نشست طولانی چهره به چهره داشته باشیم در کنار سن یا تیمز. اما تلاش می کنم امهات و تیترهای مورد نظرم را بشمارم تا آنروز:

1- من خودم یک توده ام و به این ایمان دارم و دفاع از توده را صیانت نفس هم بدان.

2- اصطلاح "خرد جمعی توده اشتباه نمی کند" یک برساختۀ دفاعی و واکنشی است به "توده ها نمی فهمند" طرف مقابل. و نیمچه سواد ها که نه تابع غریزه اند مثل توده ها و نه تابع منطقند مثل نخبه ها!

3- اکراه دارم از مقایسۀ توده ها با بچه ها چون توده ها بچگی را توهین بخود و مصداق نفهمی تلقی کرده و ناراحت می شوند. در حالیکه نظر من از مقایسۀ توده و بچه غریزی عمل کردن بی غش جفتشان است.

4- بچه ها اگر کار کمتر عقلانی و بدون منطق علمی هم انجام بدهند اما کار خطرناک هیچگاه انجام نمی دهند. بعبارت دیگر صیانت از نفس حود را بطور غریزی درک و عمل می کنند. قطعی است که همواره بهترین نباشد و منطبق با ذهنیات بزرگتران شاهد نباشد اما این دلیل کافی نیست برای "مفید نبودن حرکت مقطعی و لاجرم توده" بنفع حداقلی خودش.

5- توده ها هم مثل کودکان نیازمند تربیت و دستکاری های مثبت در ذهن شان هستند. ولی این دستکاری فقط از یک ولی دلسوز و یا متخصص تعلیم و تربیت بر می آید زیرا که این وظیفۀ رهبر است که بتواند رهر و را به تعقیب امر درست ترغیب و مایل کند و نه برعکس.

6- توده ها تنها ابزار تغییرات برای آن ها و با جلب مشارکت خود آن ها هستند لذا هرنوع واقعیت خشن و بسیار جلوتر از زبان و گرفتاری ان ها ضمن دلالت بر نفهمی نخبه، توده ها را فراری می دهد. و هنگامی که توده نبود ده تا ژنرال رومل ووینستون چرچیل هم نمی توانند شلاق جز بر دریاها بزنند. پس از گل نازکتر به توده ها گفتن شرط عقل و اصلاح گری نیست.

7- اینکه نخبه انتخاب خودش را از ابتدا بهترین انتخاب دانسته ووارد مناسبات با توده ها شود و خودش بشود شاقول خیر و صلاح همه، غیر واقعی و خود خواهانه است و نه جامعه خواهانه و راهنما.

8- همانطور که بچه ها بطور غریزی منفعت طلبانه اقدام می کنند توده ها هم به تشخیص خود همین طور عمل می کنند. مگر اینکه عامل بیرونی (تربیتگر) بنفع بیشتر یا ضرر توده ذهنش را دستکاری کند. دیکتاتور دستکاری می کند بنفع خودش و نخبه ها "باید" دستکاری کنند بنفع توده و جامعه. اگر دیکتاتور ابزار زیادی دارد برای حرف باطل خودش و دستکاری فریب می کند؛ رافع بی عرضگی نخبه نیست که قادر نباشد با ابزار نخبگی ادعایی خودش دستکاری بکند در ذهن توده ها. چون نخبه مدعی است که بنفع توده و درمان درد اوست که بمیدان امده و شانس استقبال توده ها از او باید جبران کمبود امکاناتش نسبت به دیکتاتور را بکند.

9- حاکم و روشنفکر نشسته بر روی دو صندلی قدرتند. حاکم روی صندلی بالفعل و روشنفکر روی صندلی بالقوه - و حالا برعکس - اما هردو با یک ابزار می خواهند مغز توده را دستکاری کنند. حاکم با منطق "چون من می گویم و بزور عریان" و روشنفکر با منطق "چون من می گویم با زور پنهان" زور پنهان یعنی اینکه چون من روشنفکرم بهتر از تو می فهمم و تو موظفی به نسخۀ من عمل کنی و الا نفهمی. در چنین معادله ای معلوم است که توده به زور عریان گردن می گذارد هم بدلیل تهدید بالفعل بودن و هم بدلیل پاداش نقد تسلیم بودن و هم بدلیل رو راستی حاکم در نشان دادن خود بی رحم و خشنش. در حالیکه حرف و دعوت نخبه گذشته از همۀ نسیه بودن ها یک عنصر بسیار خطرناک "تحقیر" نفهمی را هم صادر می کند قبل از اینکه هنوز صندلی قدرت بالفعل به دست او افتاده باشد.

10- می توانم حداقل تا بازگشت شنگولت از مهمانی امشب ادامه بدهم به این شمارش. اما همین جا قطع می کنم و می گویم بنظر من اپوزیسیون سیاسی ایران امروز و جامعۀ بالفعل ما را باید هنرمندان رهبری کنند و نه سیاستمداران. زیرا که هنرمندان تنها جامعه شناسان بالقوه ای هستند که هم توده ها را می شناسند و هم به آنان احترام می گذارند و هم مهمتر قادرند با زبان خودشان همدلی آنان را جلب نمایند. یک اشارۀ خیلی ارزان. در فیلم جدایی نادر از سیمین یک پدر آلزایمری است که هرچیزی یادش رفته باشد کراواتش که نشانۀ آراستگی ذهنش است از یادش نمی رود. طبیعی است که من پدر بزرگ بدون الزایمر توده هم هورا می کشم برای اصغر فرهادی که ایول همینه همینه! و باقی ماجرا که امیدوارم بشود باهم صحبت کنیم. اما اگر مرا تکه تکه کنی از زبان من "توده نمی فهمد" در نخواهد امد. یا...هو

بهروز گفت...

سلام دلقک ، در مورد بند ۵ : حاکم که باید خودش از بطن مردم باشد یعنی باید از مردم بر اید، پس برای داشتن یک حاکم خوب باید مردم خوبی داشته باشیم اول ، این یعنی اصالت مردم . یک نفر یا ۱۰۰۰ نفر که نمی توانند ۸۰ میلیون آدم را به سمت چیزی هدایت کنند اگر ان ۸۰ میلیون اکراه داشته باشند از ان چیز و ظرفیت پذیرش ان را نداشته باشند ، در جوامع غربی هم که می بینی که این مردم هستند که افسار حاکم را می کشند اگر بخواهد جفتک بیاندازد و حاکم چاکر مردم است مگر در سطوح خیلی پنهان که خیلی به کیفیت زندگی کردن مردم ناخنک نزند .
در مورد بند ۷ و ۸ : من مرزی بین نخبه و حاکم نمی بینم ، یعنی حاکم را جمعی از نخبگان می دانم ، بنا بر این مردم را به سان کشی نمی بینم که مدام بین حاکم و نخبگان کشیده شوند ، اصلآ لازم نیست چنین چیزی اگر نخبه خود اصالت داشته باشد از مردمی اصیل . البته اینرا قبول دارم که شاقول باید تامین رفاه و امنیت اجتماعی و پیشرفت جامعه باشد به مفهوم کلی " وطن پرستی " و نه من پرستی .
در مورد بند ۹ : فعلیت صندلی حاکم را که همین مردم داده اند به او در یک مقطعی از زمان ، پس می توانند هر زمانی که دیدند جفتک می اندازد از او ساقط کنند ، حد اقل که می توانند به تائید کردن مجددش نروند به خاطر عافیت طلبی آخر دلقک به قول معروف بهشت را به بها می دهند نه به بهانه ،برای مثل آدم زندگی کردن باید بها پرداخت کرد ، مگر می شود هم خدا را خواست و هم خرما را ؟ در این میان اگربه قول تو توده ها پی نبردند به چیزی ، به نظر من هم این وظیفه نخبه هاست که به مردم بگویند ایراد کار را .
به هر صورت من فکر می کنم که برای مثل آدم زندگی کردن - حالا با هر سلیقه ای - باید هزینه کرد و از خود گذشتگی ، خون و خون ریزی و انقلاب و شورش لازم نیست اگر - به قول تو اما این اگر خیلی مهم است - نخبه از مردمی بر آمده بود برای امر حکومت که این مردم می دانستند هر عمل ولو کوچک آنها تاثیر دارد در سرنوشت همه و هر کس حق دارد نظر خودش را بدهد از کانال های تعریف شده . من هم نمی گویم که توده مردم نمی فهمند ، خود من هم از همین توده هستم که تو می گویی ولی برای شاقول قرار دادن توده فرهنگ ، سواد ، وطن پرستی، مسولیت طلبی و گذشت هم لازم است . توده انتظار دارد بدون اینکه خدشه ای به او وارد شود یکی بیاید و همه چیزرا درست کند و حق او را هم کنار بگذارد برایش ، توده ای که اگر خودش هم حاکم بود همان می کرد که حاکم کرده بود با او. به نظر من هنوز خیلی فاصله داریم با آنچه باید باشیم ، باید ما هم هزینه کنیم برای گذشت از قرون وسطی ، نمی شود که یک راست بیائیم و بنشینینم سر سفره رنسانس غربی ها . همه چیز باید از فونداسیون درست چیده شود تا به ترتیب : آدم درست -خانواده درست - توده درست - نخبهگان درست و حاکم درست داشته باشیم . مرسی

ناشناس گفت...

نوشیدن جام زهر دوم
http://parsdailynews.com/97149.htm

ناشناس گفت...

برای من اینجور چیزها مهم نیست اما میخواهم شما را از مبارزه ای دیگر آگاه سازم مبارزه ای که ازشرق شروع شده و باالاخره همه مردم علیه این رژیم میجنگند من شمارا اگاه ترمیکنم وارد سایتwww.ansariran.blogspot.com‏ که این سایت ظلم رژیم ومبارژه دلاوران را به شمانشان میدهد.....سایتی دیگرwww.mollahasani.blogspot.comاین سایت هم همینطور. زردکوهی ازبلوچستان

ناشناس گفت...

ایول "خطرناکستانی" عجب سایتای معرفی کردی. راستی آقای دلقک ایرانی جان دوست عزیز مردی به این سوال من جواب بدی اگه جواب دادی واقعا دلقکی اگه جواب ندادی که هیچ ................ ((بادلیل ومدرک شرح بده که چگونه "خمینی"به قدرت رسید))

ناشناس گفت...

خمینی ؟نمیدونم؟ چطور؟ هان؟ جواب؟