۱۳۹۰ اسفند ۱, دوشنبه

مصاحبۀ تلویزیونی بدون تصویر! با پرویزثابتی بدنام: گاف دوستان یا توطئۀ دشمنان!

Abstract Head


1- بدنیست که بروم سراغ رضا پهلوی که خیلی وقت است توی سیرک غایب بوده و به این بهانه بپردازم به ماجرای مصاحبۀ تاریخ سپری شدۀ پرویز ثابتی مقام امنیتی معروف و درجه اول رژیم شاه که کلیۀ اعمال ساواک در حیطۀ مبارزه و شکنجه و تعقیب و گریز مخالفان و منتقدان حکومت شاه در عرصۀ داخلی به تصمیم و مدیریت او اعمال می شده است طی سال های دهه های 40 و 50 خورشیدی. البته که ثابتی خودش ارزش پرداختن را ندارد آن هم بعد از سی و سه سال انزوا و زندگی پنهان و در زیر زمین! اما مصاحبۀ با او از طرف تلویزیون صدای امریکا و بحث های درگرفته در دنیای مجازی واجد اهمیت است.از این نظر مهم که رضا پهلوی یکی از معدود نامداران اپوزیسیون آشفته و پرنام و پرمدعای توخالی خارج از کشور است که خامنه ای خواه ناخواه او را جدی می گیرد و از مطرح شدن او بیشتر از هرنامی در پایتخت های اروپایی و امریکایی بیمناک می شود.

2- اول اینکه جمهوری اسلامی بطور عام و سید علی خامنه ای بطور خاص چنان رسوا عمل کرده اند در بعد از انقلاب با یاد آوری  وتمرکز به خاطرات مردم از رفتار شرم آور خامنه ای در دوسال ونیم اخیر؛ که چنان رفتاری از سبوعیت و شقاوت و قساوت و نقض حقوق بشر و شکنجه و کشتار زندانیان سیاسی را براه انداخته است که عنصر بدنام و شکنجه گر بی رحمی چون پرویز ثابتی را هم از سایه به آفتاب آورده و او نه تنها کتابی از خاطراتش را به فرد مشکوکی بنام قانعی فر فروخته است بلکه با "سفارش - قبول" دو طرفه با تلویزیون صدای امریکا به آزمایش ذائقۀ مخاطبان ایرانی دست زده تا اگر واکنش ایرانیان و بدلیل رفتار وحشیانۀ اطلاعاتی های خامنه ای حاضر به پذیرش او (پرویز ثابتی) بودند آفتابی بشود و سنین آخر کهولت زیستش را در چهرۀ "دیوی که فرشته بود" قهرمانانه بپایان ببرد.

3- دوم به این دلیل که نام رضا پهلوی بمیان آمده با پیدا شدن سرو کلۀ این عنصر بدکار و خائن و مورد اعتماد پدرش؛ و مخالفان او سعی کرده اند با استناد برفتار ثابتی در حکومت محمد رضا شاه یکبار دیگر پسر را بجرم پدر به گوشۀ رینگ ببرند تا بتوانند اپوزیسیون را از داشتن عنصر خوش فکر و فعال و بی ادعایی چون رضا پهلوی محروم کنند. در حالیکه رضا پهلوی در حال حاضر یکی از بهترین فعالان مدنی جامعۀ اپوزیسیون ایرانی است که هم شهرت و هم لیاقت دستمریزاد دارد در راه هدف مشترک "یک گام به پیش ایرانیان". و ایران امروز به همۀ فرزندان راستین و صادقش فارغ از شاهزاده یا گدا سخت نیازمند و یاری خواه است.

4- در ایران که بودم و تلویزیون صدای امریکا تنها تصویر ممکن و مؤثر از خارج از ایران بود برنامه های جمشید چالنگی را نگاه می کردم و سیامک دهقانپور که خبرنگار و گزارشگر و گاهی هم مهمان کارشناس یا مجری تفسیر خبر بود و با آن نام و آن چهرۀ صمیمی و بویژه گزارشات پرشوری و پرو پیمانی که تهیه می کرد بسیار مورد علاقه ام بود. گویا بعد از این چندسال و تغییر و تحولات برنامه ای و خط مشی و آمد و رفت مدیران و مجریان اینک برنامه ای پخش می شود با عنوان افق که دهقانپور هم مجری همین برنامه است و ثابتی را هم او به صحبت گرفته است. و این کار البته نکتۀ منفی نلویزیون وی او ای است و همینطور نقطه ضعف برای دهقانپور. زیرا با آوردن یک عنصر بدنام و مسئول ساواک در پشت تلویزیون که ثابتی حتی حاضر نشده تصویر و چهره اش را نمایان کند؛ جز شائبۀ سفارشی بودن و تبلیغاتی بودن و سیاسی بودن چنین مصاحبه ای هیچ بار مثبتی برای یک رسانۀ معتبر نخواهد داشت.

5- البته بنظر می رسد که علاوه بر همۀ انگیزه های مادی و شخصی ثابتی؛ و فریبی که صدای امریکا خورده است؛ این سناریو از سوی مخالفان رضا پهلوی هم پشتیبانی شده باشد تا بتوانند با بروز کردن خاطرات تلخ ساواک در ذهن جامعۀ هدف غیر مستقیم رضا پهلوی را بزنند. البته رضا پهلوی هم پخته تر شده و بلافاصله مصاحبۀ خوبی کرده و نه تنها شکنجه های تحت مدیریت ثابتی و مسئولیت پدرش را شدیداً محکوم کرده است؛ بلکه حتی هر نوع شکنجۀ خفیف و شدید و سفید وسرخ را با هر توجیه ظاهراً موجهی را هم محکوم کرده است؛ و آب پاکی را ریخته بر روی دست برنامه ریزان ضد خودش. چنین بنظر می رسد که رضا پهلوی و مادرش بعد از فوت شاه حاضر به ارتباط و حمایت مادی و معنوی از عناصر بدنامی مثل ثابتی نشده اند و ثابتی فکر کرده است که اگر مصاحبه اش برای او آبی ببار نیاورد - که می اورد و قانعی فر بازاریاب خوبی است - می تواند نان شاهزادۀ بی وفا بخودش را آجر کند. یا...هو

۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلام
نمیدانم مصاحبه را دیده ای یا نه-علی ای حال ثابتی چپی و راستی و غیره! را در این مصاحبه کوبید و با احترام و بی احترام فحش داد.
ضمنا مصاحبه با ثابتی از پیش ضبط شده بود و این خود خبر از آن میدهد که صدای آمریکا تعمدا اصرار بر پخشش داشته چرا که اگر برنامه به روال روتین بود مصاحبه گر میتوانست صاحبه شونده را به چالش بکشد و یا در هنگام گنده گویی و لاف و عربده کشی غیررسمی متوقف سازد.
راستی من آن مصاحبه ی رضا پهلوی را با علینژاد به تازگی به صورت کامل دیدم و البته که جواب های رضا پهلوی را در بعضی لحظات هیستریک و عصبی خواندم و به قول بوعلی دلم دیگر با او یار نیست در بازگشت به نظام مشروطه. نه که او گفته باشد که میخواهد برایمان مشروطه بیاورد یا میخواهد شاه شاهان باشد-نه-بلکه من به واسطه ی در رفتن او از پاسخ به بعضی سوالات میترسم! روزی هم اگر دلم با اینان یار شد به کمتر از ملکه راضی نخواهم شد و میخواهم لااقل در طی باقیمانده ی حیاتم ایران تحت سلطنت ملکه را تجربه کنم و چه کسی بهتر از دختر او نور!که نه چون شاهزاده رضا سوگند خره که خورده گیران گیر به سوگند پادشاهیش دهند و نه در نظام سلطنت- حکومتی پدر دستش بوسیده شده!
با آنجا که گفته ای خامنه ای از او بیش از همه ی اپوزیسیون ایرانی در هراس است به طور نسبی موافقم. اما..
دو چیز مرا اینجا کشاند امشب:
اول اعتیاد که خدا نیاورد آن روز که بگویند تیمسار فلانی یا به عبارتی همان دلقک ایرانی در این منطق گاه دیگر قلم نمیزند!
و دوم من باب اینکه بدانم چرا حالا این را نوشته ای و آیا مثل خامنه ای قصد تلطیف فضا را داشتی با آن همه شک که دیشب و امروز به ما وارد کردی یا نه؟
چرا که گفته اند ان الله جعل فی کل شی سببا!
و اگر خدا در هرچیزی سببی جاسازی کرده باشد- دلقک که بنده ی اوست از این قاعده مستثنا نیست و بی سبب پست جدید نمیپستد
ناکجا