۱۳۹۰ بهمن ۱۸, سه‌شنبه

فلسطین پیروز؛ بشار اسد در سقوط قطعی ؛ خامنه ای در نوبت سال بعد!

The Three Ages of Man



1- پارسال کمی بعد از تحولات جهان عرب و سقوط مبارک در مصر بود که اسماعیل هنیه رییس حماس اولین تماس دوستانه را با محمود عباس در کرانۀ باختری گرفت. این تماس نمادین که بعد از پنج سال درگیری شدید و خونین بین حماس و فتح انجام می گرفت؛ توجه عمده ای را برنیانگیخت. اما من همان موقع نوشتم که این گرایش بوحدت بین فلسطینیان دوپارچه نشان بارزی از آن است که هژمونی اسلام رادیکال برهبری خامنه ای در حال افول است و نه تنها ادعای بیداری اسلامی منتج از الگوی ایران باعث تحولات بهار عربی نشده است بلکه چنین بنظر می رسد که "الگوی عربی" مجدداً در حال پیشی گرفتن از الگوی اسلامی در بین مسلمانان عرب است. حتی اگر هم نگاهی به اسلام سیاسی در این تحولات دخیل بوده باشد اسلام سنی و الگوی ترکیه است. این تحول بنیادین سرچشمه داشته در آن تماس؛ آهسته آهسته راه خودش را باز می کرد و در قالب هایی مثل "ارائۀ طرح شناسایی دولت مستقل فلسطین از سوی محمود عباس به مجمع عمومی سازمان ملل" یا اعلام داوطلبانۀ خالد مشعل برای "کناره گیری از رهبری سیاسی حماس" و... ادامه داشت تا اینکه امروز به مهمترین تحول ممکن و لازم در مناسبات بین گروه های فلسطینی انجامید، و هنیه موافقت کرد که دولتی انتقالی برهبری محمود عباس بتواند در ماه های آینده دو سرزمین نوار غزه و کرانۀ باختری را متحد کرده و انتخابات سراسری برگزار کند.

2- اگر این تحول را در کنار سخنان دو روز پیش خامنه ای در نماز جمعه مورد مطالعه قرار بدهیم که حمایت صریح خود را "از هرکس بر ضد اسرائیل باشد ما به او کمک خواهیم کرد" اعلام نمود، ببینیم و بخوانیم؛ معنای قطعی آن این خواهد بود که اسماعیل هنیه و خالد مشعل ارادۀ اعراب و غرب را بیشتر از شعارهای خامنه ای باور کرده و منطبق بر واقعیت یافته و تصمیم گرفته اند قبل از سقوط بنظر قطعی بشار اسد و اضمحلال تدریجی ولی قطعی حزب الله لبنان، سرنوشت نوار غزه و خودشان را از آندو و حامی اصلی شان خامنه ای جدا کنند، و به جبهۀ اعراب به رهبری مادی و معنوی عربستان با مشاطه گری قطر بازگردند. این موضوع از آن جهت در سرنوشت خامنه ای مؤثر است که یکی از ابزارهای مهم تبلیغی اش در میان جوانان عرب را از دست می دهد. چون اگر حماس بعنوان کمک گیرنده از خامنه ای و مقابلۀ رادیکال با اسرائیل نباشد؛ خامنه ای ابزاری قابل نشان دادن عینی در رودررویی با اسرائیل ندارد. چون ایران مایل ها دور از مرز های اسرائیل است و برای نشان دادن پز ضد اسرائیلی خود نیازمند گروه و دسته و کشور و دولتی است که هم با اسرائیل هم مرز باشد و بجنگد؛ و هم همپیمان بودن با جمهوری اسلامی مشخصۀ سیاست خارجی اش باشد.

3- اگر جدایی حماس از اردوی خامنه ای را با اوضاع بسیار متزلزل بشار اسد در سوریه جمع بزنیم چنین نتیجه می دهد که بساط هژمونی شیعه در مرزهای اسرائیل هم روبه پایان قطعی است. چرا که بارها تجربۀ تاریخ را نقل کرده ام که حکومت های ایدئولوژیک بدون نفوذ خارجی و داشتن چند قمر هم عقیده و ایمان در دور خود نمی توانند در مرزهای محدود ملی بمانند و به حیات خود ادامه بدهند. بهمین خاطر هم است که هم غرب و اعراب و هم خامنه ای به اوضاع سوریه از منظر مرگ و زندگی نگاه می کنند. بتعبیر بهتر اینکه خامنه ای سقوط اسد در سوریه را سقوط قطعی خودش هم می داند؛ و تلاشش برای کمک های بدون حد و حساب مالی و تسلیحاتی و نیروی انسانی متخصص و نظامی؛ و حتی تهییج و تحریک روسیه و چین برای ترغیب بیشتر آنان جهت وتوی قطعنامۀ شورای امنیت در مورد سوریه ناشی از این واقعیت غیرقابل انکار است.

4- در سوریه اما بشار اسد باحتمال 99 در صد سقوط خواهد کرد. آن یک در صد شانسش هم در این است که تسلیم خواسته های مخالفان میانه روتر هوادار غرب و بشدت ضد ایران بشود و سهمی از قدرت سوریه را برای خانوادۀ علویان نجات دهد. این هم به این دلیل بدیهی است که غرب با طرح قطعنامه ای که مطمئن بود روسیه و چین وتو خواهند کرد آن دو کشور بزرگ را بموضع تهمت و انفعال برد تا در هر اقدام مشابه مجدد یا ازنوعی دیگر کمترین شانسی برای جلوگیری نداشته باشند. و البته نخواهند داشت. چون روسیه و چین هنوز در موقعیتی نیستند که بتوانند از اقدام نهایی شدۀ غرب که کمک بسقوط دولت های یاغی - تعبیر از غرب - است جلو بگیرند.

5- اما اگر به این اوضاع بیم و امید؛ اقدامات غرب نسبت به جمهوری اسلامی را هم اضافه کنیم که چونان بلدوزری از تحریم و تنبیه راه انداخته اند؛ و هر روز مضایق بیشتری را به خامنه ای تحمیل می کنند - نمونه اش امروز و دستور اوباما برای قطع همۀ مناسبات مالی و پولی و اقتصادی با همۀ نهادهای افتصادی و بانکی ایران در سرتاسر جهان است - به این خوش بینی بدیهی می رسیم که رجزخوانی های خامنه ای در نماز جمعۀ پیشین خیلی ادامه نخواهد یافت. مشروط به اینکه فعالان داخل کشور که به ماندن جمهوری اسلامی با رهبری خامنه ای اعتقادی ندارند؛ بجنبند و با ساز و کارهای مسالمت آمیز متکی بر همین قانون اساسی اورا وادار به ترک قدرت کنند. و البته در غیر اینصورت هم خامنه ای ساقط خواهد شد ولی در آنموقع درد ورنج و خسارت ملت هم زیاد و نگران کننده می شود. که چنین مباد انشاءالله. این جملۀ طنز اما واقعیت را هم اضافه کنم که یکی از نمایندگان مجلس در رایطه با لایحۀ بودجه گفته است که: "غیرعادی ترین مسئله در قانون بودجۀ 91 عادی بودن آن است". که شرح آن و نگاه رابین هودی احمدی نژاد به اوضاع کشور می ماند برای مطلبی جداگانه و شیرین چون زهر هلاهل. یا...هو

۱۱ نظر:

آریا گفت...

اگه حافظم بهم دروغ نگه، فکر کنم نظرتون رو راجع به بشار اسد نگفتین و چون نظرتون راجع به تونس و مصر اصلا قابل پیش بینی نبود برام دوس دارم این رو هم بدونم. خصوصا که از اخبار جسته گریخته ای که می خونم شنیدم که قسمت عمده ای از مخالفان بشار اسد بنیادگراهای اسلامی هستند. شما چی می گین جناب دلقک؟ دعا کنیم بشار بره یا مردم آروم بشن؟ (از دید منفعت برای خودشون می گم البته، وگرنه برای ایران که فکر کنم می دونم نظرتون رو)

Dalghak.Irani گفت...

امکان اظهار نظر با ذهن خالی خیلی سخت است. چون هر کاری هم بکنیم و هرتلاش صادقانه ای هم که نویسنده بکار ببرد خلاص شدن از خود شخصی و باورهای شخصی بازهم مشکل است. لذا من هر چه هم تلاش کنم ممکن است قضاوتم در مورد سوریه سمت و سوی "چون بنفع ایران آزاد است برود پس موافقم" خواهد داشت. اما با نهایت تلاش برای بی طرفی هم من نه از شخص بشار اسد جوان بلکه از سیستم حکومتی موروثی - انقلابی سوریه بدم می آید و یک درجه پایین تر از قذافی دوست دارم اسد سقوط بکند. البته جایگزین نیروهای تندرو اسلامی هم یک ترس عمده است ولی بنظر می رسد که کشورهای مسلمان چاره ای ندارند تا یک دوره هم حکومت اسلامی داشته باشند و تجربه بکنند. ترس من هم بیشتر به تجربۀ شیعه و سیستم ولایت فقیه بدبینی افراطی گرفته و ممکن است سنی ها روش های دموکراتیک تری از الگوی ایران را پیدا و پیاده کنند. اما خود رژیم سوریه یک رژیم نیمه فاشیستی انقلاب - کودتای تک حزبی توتالیتر و آریستوکراسیک است. تو خودت حساب کن که چه معجون وحشتناکی است ترکیب این همه اسم لایتچسبک از انواع حکومت ها. یا...هو

علي گفت...

جناب خامنه اي بدليل آچمز شدن اساسي و عدم اعتماد لازم به اطرافيان پس از لغو سفر هنيه به تهران ناچار شده شخصا دست و پا زده و پيامش را به حماس از طريق نماز جمعه برساندو اعلام نياز كند براي عضو گيري گروه جديدي بابت ايجاد عدم ثبات در فلسطين و شايد هم با توجه به سقوط قريب الوقوع اسد خواسته به مخالفين اسد بگويد كه اگر مواضع ضد اسراييل بگيرند حاضر است دستش را از پشت اسد بر دارد. قاعدتا راه هلاك خامنه ايي از قدس ميگذرد و قطعا با سقوط اسد مناسبات به ضرر جمهوري اسلامي خواهد شد و تهديد اصلي خامنه ايي كه همانا بهم ريختن منطقه بصورت ٢٢ و ٣٣ و ... روزه است ديگر عملي نخواهد بود و برگ برنده ايشان با يك نسيم بهار عربي پر خواهد كشيد،فكر ميكنم بايد تا بهار صبر كرد.با تشكر علي ٣٩ (اين هم امضا من هست )

فرهود گفت...

شما مثل اینکه خیلی‌ راحت برای همه پیش بینی‌ سقوط می‌کنید. خامنه‌ای به گفته شما تا کمتر از دو سال دیگه رفته. بشار چطور؟ دو ماه؟ چهار ماه؟ یک سال؟

Aram گفت...

سلام جناب تیمسار عزیز!
مقاله قشنگی بود. پاینده باشید!

Leyla N گفت...

سلام دلقک جان.
من به تازگی شروع به خواندن مرتب صفحه ات کرده ام و بیشتر نوشته هایت را دوست دارم. من محقق در زمینه ایران باستانم و به تازگی از ایران خارج شده ام. سختی ها یی که کشیده ای و در مطلبی به آنها اشاره کردی مرا به گریه انداخت چون یاد روزهای تلخ خودم افتادم. خوشحالم که قوی هستی و وسوسه خودکشی را از خودت دور کردی. من هم بارها از فرط یاس به خودکشی فکر کردم در آن روزها. فرق من و تو در این است که من نظامی نبودم بلگه معلم جوانی بودم که در شوق علم می سوختم و می خواستم شاگردانم را اهل فکر و تحقیق بار بیاورم. سیستم مرا به حد جنون کشاند و من جلای وطن کردم ...
امیدوارم همه قوی بمانیم و با هم روزی زوال استبداد دینی را جشن بگیریم.

ناشناس گفت...

محمدنبی حبیبی٬ دبیرکل حزب موتلفه اسلامی در اظهاراتی بی‌سابقه به طور تلویحی حملات تندی متوجه محمدتقی مصباح یزدی کرده و گفته که برخی «می‌خواهند با ادعای اصولگرایی، اصولگرایی منهای روحانیت ایجاد کنند.»

به گزارش «خبرگزاری دانشجو»٬ آقای حبیبی روز دوشنبه (۱۷ بهمن) در گردهمایی اصناف و بازاریان تهران این حملات را متوجه مصباح یزدی و «جبهه پایداری» کرده است.

وی با انتقاد از انتشار بولتن ۸۰ صفحه‌ای «جبهه پایداری» علیه محمدرضا مهدوی‌کنی٬ افزوده تهیه‌ کنندگان این بولتن کسانی هستند که «مبنا قرار دادن روحانیون را از جانب اصولگرایان بر نمی‌تابند.»

حبیبی خطاب به مصباح یزدی و اعضای «جبهه پایداری» گفته است: «اگر می‌خواهید شخصی را تخریب کنید حداقل آنقدر مردانگی داشته باشید که دروغ و کذب نگویید.»

وی در بخش دیگری از سخنان کنایه‌آمیز خود خطاب به مصباح یزدی٬ گفته است: «آن زمانی که آقای مهدوی کنی برای دفاع از انقلاب و آرمان‌های آن در زیر شکنجه ساواک از حال می‌رفت، این آقایان کجا بودند.»

از مصباح یزدی به عنوان یکی از روحانیونی یاد می‌شود که در انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران هیچ نقشی نداشته و فعالیت انقلابی نداشته است.

منتقدان این روحانی محافظه‌کار از این موضوع با عنوان یکی از مهم‌ترین نقطه ضعف‌های وی یاد کرده و همواره در نقد‌های خود به این مسئله اشاره می‌کنند.

حملات محافظه‌کاران سنتی به رئیس موسسه «امام خمینی» پس از آنکه گزارش‌هایی از نزدیکی دو طیف محافظه‌کار «جمعیت ایثاگران» و «جمعیت رهپویان انقلاب» با «جبهه پایداری» منتشر شد٬ افزایش یافته است.

گزارش شده که این دو طیف فعال در «جبهه متحد اصول‌گرایان» با «جبهه پایداری» برای ریاست غلامعلی حداد عادل بر مجلس نهم به توافق رسیده‌اند.

ناشناس گفت...

بعد از امام مقوایی - امام کیکی هم آمد
http://sharepic.me/?v=qcKtf.jpg

م پیروز گفت...

سلام تیمسار عزیز

از خوانندگان قدیمی‌ و روزانه وبلاگ شما هستم و مجذوب تحلیل‌های عالی‌ و قلم عالیتر شما

کوتاه بروم سر اصل مطلب ... مدتیست فکر می‌کنم برایتان بنویسم که به میدان وسیع تری برای مخاطبانتان فکر کنید .. بی‌بی‌سی و یا وب سایت گویا احتمالا کزینه‌های خوبی‌ هستند ... نیازی به گفتن نیست که جامعه ما در حال حاضر به آگاهی‌ بیش از هر چیز دیگری نیاز دارد و من اطمینان دارم خوانندگان وبلاگ شما با من هم عقیده اند که شما از معدود نویسندگانی هستید که در این زمانه نکبت برای ما ایرانیان ژرف می‌نویسید و سرشار از امید .. که این دومی‌ همچون مروارید نایابیست در این روزگار .

شاد و سلامت باشی‌

آشنا گفت...

به نظر شما اگر خامنه ای و سپاه قدسش در سوریه دخالت نمی کردند کار به اینجا می کشید؟ شما باور می کنید بشار اسد چند هزار نفر از مردمش را کشته باشد؟ اوضاع خیلی از کشورهای عربی از لحاظ دموکراسی از سوریه وخیم تر است اما این همه کشته و این روش سرکوبی فقط در سوریه دیده می شود با اینکه بسیاری از مردم سوریه هم طرفدار بشار اسد هستند البته واضح است که غرب با تمام توان از سقوط اسد حمایت می کند و این یک تفاوت آشکار است با سایر انقلاب های منطقه اما به نظر شما اگر خامنه ای در سوریه دخالت نمی کرد زمینه برای به کاربردن روش مسالمت آمیز که نهایتا به سود هر دو طرف بود فراهم نمی شد؟

Dalghak.Irani گفت...

سلام و قربون همگی. مهمان که زیاد بشود صاحب سیرک هم خجالت می کشد. اما منتتان را دارم نه که نخواهم بمن دلگرمی بدهید. می خواهم عذر قصور بیاورم که نمی رسم سریع و تک تک جواب بدهم از من نرنجید. فردا بعد از ظهر به همه پاسخ لازم اگر بود خواهم داد. من خوبم و اصلاً هم اهل خودکشی و این حرف ها نیستم و قبل از سقوط خامنه ای که اصلاً صحبتش را نکن. و بشار اسد تا پایان بهار تکلیفش معلوم می شود. بقیه فردا و دقیق تر. یا...هو