۱۳۹۰ بهمن ۵, چهارشنبه

یک نخبۀ مزدور دیگر از امتحان خامنه ای قبول شد: دکتر پیروز مجتهد زاده!

Portrait of Dr. Gachet


1- احمدی نژاد خودش و تعدادی آدم محلی بعنوان عمله و اکره؛ تحت نام وزیر و وکیل و مدیر دارد که در نوکری مشترک  شان برای شخص او و شخص خامنه ای - گاهی هم دچار نوسان می شوند البته  که نوکری کدام مقدم است - ایران را در بهترین سال های درآمدهای ارزی و اقتصادی به ویرانی و آستانۀ جنگ کشانده اند. این دور و بری های احمدی نژاد که جنسی لمپن از نوع خودش دارند نه در سطح ملی و نه درسطح منطقه ای و جهانی دارای اعتبار و شناخته شده هستند و بهمین دلیل هم کسی آنان را خیلی جدی نمی گیرد و حرف هایشان مبنای تحلیل های واقع بینانه و تصمیم های نهایی قرار نمی گیرد. احمدی نژاد که تلاش پرریخت و پاشی را کرد از کانال مشایی تا تعداد معدودی هم شده نخبۀ مورد شناسا و معتبر برای دولتش در داخل و خارج فراهم کند؛ موفق نشد. و خوشبختانه قاطبۀ نخبگان نامدار و قابل حساب فریب ترفند احمدی نژاد را نخوردند ووارد بازی سراسر باخت او برای وطن نشدند. جز سه نفر تاکنون که عبارتند از: الف- دکتر حمید مولانا در زمینه رسانه و تبلیغات. ب- دکتر جمشید پژویان در اقتصاد. پ- دکتر پیروز مجتهد زاده در موضع سیاست خارجی.

2- از سه نفر ذکر شده من با دونفر نخست کاری ندارم در این مطلب. چه حمید مولانا که بدلیل اقامت پنجاه ساله اش در پایتخت امریکا و تدریس و پژوهش چهره ای بین المللی است و فعلاً حصه اش را گرفته و بنیادی راه انداخته و مثل امام مهدی غایب است و از خیانت های پشت پرده اش خبر ندارم. و چه جمشید پژویان که گویا در ارتباط با وزیر و وکیل شدن شاگردانش در دولت احمدی نژاد پستی نه چندان جدی در مشاورت احمدی نژاد گرفته و تا کنون هم حمایت مستقیمی از عملکرد احمدی نژاد نکرده و اظهار نظرهایش بیشتر در حوزۀ کارشناسانه بوده است و نه حوزۀ سیاست محض. ضمن اینکه نامبرده چهره ای حداکثر ملی است و در خارج از ایران شناخته شده نیست. بنابراین موضوع اصلی این نوشته مربوط است به دکتر پیروز مجتهد زاده که ایشان هم 40 سال مقیم خارج بوده و چهره ای نسبتاً شناخته شده است در زمینه های تخصصی خویش.

3- نمی خواهم وارد تحلیل شخصیت فرصت طلبانۀ مجتهدزاده بشوم و شرح بدهم که ایشان در عمر جمهوری اسلامی چگونه چونان گربۀ مرتضی علی رفتار کرده و همیشه روی دوپای منافع خودش فرود آمده است؛ در دولت هاشمی با مواضع تعامل با جهان در دولت خاتمی با موضع منافع ملی ایران و اینک در دولت احمدی نژاد با رویکرد تقویت موضع نفرت از جهان و سوق دادن میهن بسمت نابودی و جنگ. و چنین شرحی را بموقع فرصت مقتضی می سپارم و البته کامنت هایی که خواهید نوشت از اطلاعاتی که دارید مستند از این مرد نخبۀ هزار چهره و بی پرنسیپ مشخص. من در اینجا فقط به آخرین گفته های روز ایشان در مورد رویارویی جدید ایران و غرب اشاره ای گذرا خواهم کرد تا نشان بدهم که چگونه مجتهد زاده با همۀ توان وارد میدان شده و حرف هایی دقیقاً مطابق با عمله های کیهان را تئوریزه کرده است و می کند.

4- او در جدید ترین اظهار نظرش شرح مغشوشی می دهد از وقایع سیاسی روز بین جمهوری اسلامی و غرب و نتیجه می گیرد که خامنه ای اینک دست برتر را دارد و بقول نویسندۀ کیهان اگر فقط کمی دیگر مقاومت تهاجمی بکند عنقریب است که غرب شکست بخورد و حتی نابود شود! و ایران بشود تنها ابرقدرت جهان! او موضوع مذاکرات هسته ای را دستمایه می کند تا ثابت کند که اولاً تصمیم اتحادیۀ اروپا برای تحریم بزودی نفت و بانک مرکزی ایران یک عقب نشینی و شکست آشکار است تا ثانیاً بگوید که تهدید بستن تنگۀ هرمز و حرکات مشابه بسیار سیاست درستی بوده و باید تداوم و تشدید یابد تا ثالثاً نتیجه بگیرد که اعزام ناوهای بیشتر و جدید غربی به خلیج فارس از روی استیصال و درماندگی بوده است و ترس شدید آنان را از بسته شدن تنگۀ هرمز که غرب را نابود خواهد کرد را نشان می دهد.  ضمن اینکه با این همه کار بازدارنده ای از دست غرب ساخته نیست و رژیم در اوج کامیابی است.

5- مجتهد زاده برای همۀ این ترهاتی که بافته - و آنرا با این گنده گویی که چهل سال در محافل غربی فعال بوده و غرب و غربی ها را می شناسد به خوانندۀ آماتور معتبر نشان می دهد - یک دلیل بیشتر عنوان نمی کند و آن این است که خانم آشتون دلیل تحریم های جدید اتحادیۀ اروپا را بازگرداندن ایران به میز مذاکره معرفی کرده است. او می گوید:
پیروز مجتهد زاده د - ژئوپولیتیک دان سرشناس و کارشناس برجسته مسائل ژئواستراتژیک درگفتگو با خبرآنلاین با اشاره به متناقض بودن رفتار اروپا در قبال موضوع هسته ای ایران افزود: اگر خوب دقت کنید اروپایی ها قبلا هرگونه مذاکره با ایران را منوط به تعلیق غنی سازی از سوی ایران می کردند اما حالا صحنه را دگرگون کرده و ادعا دارند که منظورشان از تحریم های جدید کشاندن ایران به میز مذاکرات است اصلا خود مذاکره برایشان مهم شده است. یعنی شرط عوض شده است و می گویند تحریم کردیم که ایران به مذاکره بازگردد و این نکته خیلی حائز اهمیت است.
 6- مجتهد زاده در ادامه و در پاسخ خبرنگار که اگر چنین است پس چرا خانم اشتون به پیشنهاد قبول مذاکره از سوی ایران پاسخ مثبت نداده و نمی دهد؛ شروع می کند به رطب و یابس بافتن و نتیجه گیری می کند که اتحادیۀ اروپا از شرط قبلی که تعلیق غنی سازی اورانیوم 20 درصد بوده نیز عدول کرده و حالا فقط مذاکره را برای مذاکره می خواهد و هیچ پیش شرطی را هم مطرح نمی کند. در حالیکه خبرنگار هم پاسخ سؤالش را نگرفته باز می رود روی منبر از خودش تعریف کردن و تنگۀ هرمز و ... اف. این در حالیست که این کارشناس همۀ "ژئو"های عالم به خواستۀ غرب از ایران که در همۀ سال های گذشته بر چالش هسته ای حتی یک "واو"ش هم تغییر نکرده است چشم می پوشد و آدرس عوضی می دهد. خلاصۀ موضع ثابت غرب از ابتدای پروندۀ هسته ای بشرح فرمولۀ زیر بوده است:

"جمهوری اسلامی ایران ابتدا و بدون هیچ شرطی باید کلیۀ فعالیت های غنی سازی اورانیوم خود با هر غلظتی را هم به تعلیق در بیاورد. و سپس بیاید با غرب برسر میز مذاکره بنشیند و حرف ها و خواسته هایش را گفته و به چانه زنی بگذارد".

7- غرب هیچگاه از سطح این خواستۀ مشخص و موجز حتی یک نخود هم پایین تر نیامده است. و همۀ مذاکرات فی مابین ایران و غرب در دورۀ احمدی نژاد هم با همین سطح از خواستۀ غرب تشکیل شده و شکست خورده است. منتها غرب در شش سال گذشته اولاً خطر اتمی شدن ایران را نزدیک نمی دیده است. ثانیاً به حداقلی از نرمش عاقلانه در رژیم امیدوار بوده است. و ثالثاً چنین تصور می کرد که با مذاکرات رو در رو و قول و قرار های پاداشی برای ایران ممکن است زودتر به نتیجۀ توقف چرخۀ غنی سازی برسد. و به این خاطر در مورد مذاکرات همزمان با ادامۀ غنی سازی رغبت و امید داشت و بسته بود. این موضع ترغیب ایران به توقف عنی سازی تا مذاکرات سال گذشته در استانبول ادامه داشت. و فقط در پایان شکست خوردۀ این آخرین دور مذاکرات بود که غرب خطر را نزدیک و مذاکره برای توقف غنی سازی را بی نتیجه دید و برگشت به موضع همیشگی اش از ابتدا. و آن موضع مشخصاً این است:

"یا کلیۀ عملیات غنی سازی را تعلیق و بمیز مذاکره برگرد. یا مذاکره ای در کار نخواهد بود و بگرد تا بگردیم".

8- و دلقکی در اندازه های من به این سر"ژئو" همه چیز ساکن همزمان لندن و تهران با نام نامی دکتر مجتهد زاده چه باید بگوید در استنتاج عقب نشینی غرب از چنین اخطار جنگی محکمی از سوی غرب به زادگاه و وطنش ایران؟ "مزدور!؟". بسیار خوب اما نکته ای که می خواستم به آن برسم مهمتر از وارد کردن مجتهد زاده به باشگاه نخبگان مزدور است. و آن تذکر به نخبگان "ناهمسوبا غرب" - نام گنجی توی ذهنم است - در خارج و مخالف سلطان علی خامنه ای توأمان است که؛ از هر ده مقاله که در رد نخبگان "هم سو با غرب" می نویسید و سخنرانی می کنید، یک نیم صفحه ای هم توجه کنید به امثال مجتهد زاده ها. زیرا که نخبگان همسو و ناهمسو اثری در تصمیم های غرب ندارند؛ اما نخبگان مزدور مثل مجتهد زاده که حسین شریعتمداری را معتبر نشان می دهند خامنه ای دیوانه را بحجت "خود حق بینی مطلق" می رسانند در نابودی هوسناک! ایران. یا...هو

۱۸ نظر:

بهروز گفت...

دلقک سلام، الان ۲ گروه هستند که بیش از همه بر طبل جنگ می کوبند و طالب خر تو خری با دوز بالاتر هستند . اول آنهایی که از حساب پس دادن درمقابل مردم وحشت دارند از بس که کارنامه کثیف و پلیدی دارند با تصمیمات تخمی که گرفته اند .دوم آنهایی که در نقش سیاهی لشگر درجه ۲ و ۳ و ۴ جیبهایشان را انباشته اند از مال مردم ، در سایه خر تو خری که گروه اول سبب ان بودند . وضیت اضطرار و شلم شولوا بهترین گزینه برای اینهاست تا شانه از زیر مسوولیت و حساب و کتاب خالی کرده و دمشان را روی کولشان بگذارند و بروند . ممکن است یک نفری در راس، تخیلات استنلی کوبریکی داشته باشد برای ابر قدرتی شدن حتی در منطقه ، ولی بیشتر اینها از خر شیطان به این دلیل پایین نمی آیند که می دانند پس از پیاده شدن ، ان پایین هم جایی ندارند . به عبارت دیگر در باتلاقی گیر افتاده اند که به هر سو که نگاه می کنند فقط خودشان را می بینند و نابودیشان را . این اتفاق هم خواهد افتاد به زودی . همه با هم فرو خواهند ریخت و غیب خواهند شد .مرسی

ایرانی گفت...

این روزها اعصابتون خیلی به هم ریخته جناب دلقک! حتی دیگه حفظ ظاهر هم نمی کنید برای تظاهر به پذیرش مخالفان و احترام به عقاید مختلف و آزادی بیان و... و راحت حتی به کسانی که نمی شناسید هم "توهین" می کنید. البته حق دارید. برای ما که این حال شما نشانه خوبی است.(البته منظورم از کسانی که نمی شناسید شخصیت های پست جدیدتان نیست). گاهی با وجود تمام نفرتی که از خامنه ای دارم وقتی "شما" ازش بد می نویسید از خودم می پرسم نکنه واقعا آدم خوبی باشه!

Dalghak.Irani گفت...

سلام ایرانی. خیلی خوب است که تذکر می دهید. معمولاً برای همۀ ما پیش می اید که در گرداب ذهنیات خویش گیر بیفتیم و با هر تقلایی مثل مرداب لجن در داخل ذهن محتمل ناسالم خود بیشتر فروبرویم. بهمین خاطر هم است که نقد بدون محدودیت سازنده و غیر سازنده که برساختۀ دیکتاتورهاست امری ممتاز و ممدوح و حتی بتعبیری مقدس است. و اما بعد:

شما توضیحی نداده اید و من هم درست متوجه نشدم که منظورتان از توهین چیست و من به چه کسی توهین کرده ام که نشانه ای گرفتید بر خوب نبودن حال و داغان بودن اعصابم در این روزها. اگر حتی از یکماه پیش هم خوانندۀ وبلاگ شده باشید می دانید که من در جریان خانۀ سینما که احمد نجفی را می خواستم مزدور بنامم ابتدا شرح مبسوطی از مزدور چه کسی است دادم. بعد هم ادله از رفتار و گفتار ایشان را در این الگو قرار دادم و معرفی کردم. در مورد دکتر مجتهد زاده هم همین کار را کرده ام. و رفتار و گفتار و مواضع او را مستند و با آدرس نقل کرده ام و سپس ایشان را به صفوف مزدوران رژیم بالفعل جمهوری اسلامی وارد کرده ام. و حتی در مورد دکتر مولانا گفته ام که چون از عملکرد روی صحنه اش خبرندارم حرفی هم نزده ام. یا دکتر پژویان را که اصلاً رفتن به کابینۀ احمدی نژاد را هم تلطیف کرده و موضع گیریش را هم نقد نکرده ام. و درست متوجه نمی شوم که کجای کار من و حرف من از روی عصبانیت فردی و بدون توجیه استدلالی بوده است.

اما در مورد اینکه اگر از خامنه ای هم بد بنویسم شما تحریک می شوید که فکر کنید بلکه هم حضرت آقا ادم خوبی است. واقعاً نمی دانم چه بگویم. یعنی معیار شما حتی در مورد رفتار و گفتار و سیاست روزمرۀ خامنه ای بدون واکنش منفی است و فقط منتظرید که من بگویم خامنه ای جلاد و دیکتاتور و دچار جنون عظمت است و شما یاد فرشتگان بی گناه بیفتید. متأسفم برای کسانی که هموطن و همراه و همسایه و همشهری شما بودند و یا جان باخته اند و یا آواره اند ویا در زندان ها و دادگاه ها ی فرمایشی محاکمه می شوند و اینهمه نکبت و فقر و اعتیاد و درماندگی و قتل و غارت و دزدی و ارتشا و خفت گیری و بیکاری و فحشا و ... بر زندگی مردم عادی کوچه وبازار را تشخیص نمی دهید و... کمی گیجم هنوز از نشئگی شرابی که خورده بودم این چند روزه از بزن بزن های طایفۀ تباه گران زیست و شادی ایرانی. و شما آن را پراندی ایرانی. ولی چون نامت ایرانی بود نتوانستم فریاد ناله ام را بر سرت خالی کنم. با انصاف. یا...هو

علی گفت...

فقط خواستم از شما دفاعی کرده باشم چرا که همیشه شما ادب را حتی در مورد آقای خامنه ایی نگه داشته اید و ایشان بنظر من سوءتفاهم پیدا کرده اند و در ثانی پیامی هم دارم به این دوست ایرانی که: شما میتوانی فکر کنی که آقای خامنه ایی آدم بسیار خوبی هست ,فقط یک عده از بد ترین آدمهای بد این سرزمین را دور خودش جمع کرده و فقط شرایط را برای عرض اندام آنها مهیا کرده و الباقی ایرانیان را هم غیر خودی محسوب کرده.واقعا منم فکر میکنم نکنه آدم خوبیه و ما بدیم!بعدش میگم خوب اگر ما هم بد بودیم باید جزء دارو دسته اونا بودیم که -خلاصه دلقک جان بنظرم مهم نیست آدم خوبیه یا بدیه ,مهم اینه که مدیریتش موجب شده همه چیز بد تر بشود و نظر خودش را به اکثر ایرانیان ترجیح داده والا هنوز بعد از سی سال نمیتوان گفت محمد رضا شاه بد بوده یا خوب فقط میتوان مقایسه کرد و تاریخ قضاوت خودش را بدون لکنت خواهد نمود/دلقک دوست دارم چون از همان زاویه ایی به مسایل نگاه میکنی که من نگاه میکنم

حسام گفت...

بوی تعفن دلقک دوباره بلند شد. دیگر بار کسی چون تو نمی اندیشد و متهم به مزدوری می شود! جالب اینکه آن روز دیگر افاضه کرده بودی که نخبگان از جمهوری اسلامی برگشته اند. پس از توهین ها و تهمت های احتمالی هم نالان نباش! آن که باد کاشت طوفان درو کند. ضمناً مبادا خیال برت دارد به صرف اینکه در لندن نشسته ای و پول چاپیده از مملکت و ملت مظلوم را پای پی سی دود می کنی و کاری نداری جز "سرٍفیدن نت" و یاد گرفتن چند تا اصطلاح قلمبه و خواندن چند مقاله نخبه شدی و آدم حسابی. وهمت بر ندارد که چون مثل منی وارد سایت تو می شود پس آدم مهمی هستی! که فقط می آیم تا پوچی ادعاهای مثل تویی را که نماد و سمبولی هستی از عده ای بیکار متوهم تذکر دهم تا میدان را خیلی هم خالی از مخالف نبینی و در دام خود حق بینی مطلق گرقتار نمانی!

Dalghak.Irani گفت...

سلام آق حسام.
مگر هنوز بزرگ نشده ای که منتظری مامان بابات هستی وارد دعوا بشوند که تو هم یک اره گوزی بکنی. خودت هم مستقل یقه ام را گرفته بودی می توانی از پسم بربیایی. من که سن و سال و اوضاع جسمی و توانایی روحی و... ام را گفته ام و می دانی که حریف حتی پاچه ورمالیده هایی خیلی کوچکتر از تو هم نمی شوم تا چه رسد بتو که خودت گفته ای

"چون مثل منی وارد سایت تو می شود"

بقیۀ چیزهایی هم که گفته ای راست و دروغ زیاد دارد. مثل متوهم بودن و چیزی بارم نبودن و چند واژۀ قلمبه یاد گرفتن و یکی دو مقاله خواندن و... که راست است و پول های چاپیده و بوی تعفن و توهین به مخالف و از این قبیل هم دروغ بوده و است که با هیچ چسب لایتچسبکی بمن نمی چسبد.

در مورد عزیزمان جناب مجتهد زاده هم من توهینی به ایشان نکرده ام. من فقط گفته ام که ایشان از امتحان استخدامی یک شخص حقوقی قبول شده و از این ببعد بعنوان کارمند استخدامی از رییس اداره اش مزد خواهد گرفت. مثل شما حسام که برای گذران زندگی ات از جایی مزد می گیری. و من که از دولت انگلیس بنفیت می گیرم. و...

مسایلی را هم که نقد کرده ام مربوط به اختلاف نظر من و ایشان نیست. من مجتهد زاده را متهم می دانم و نمایانده ام که قبل از تحلیل؛ خبر و اتفاق را تحریف کرده است و تحلیل خودش را بر پایۀ این تحریف استوار کرده و به خواننده اش آدرس عوضی کیهانی داده است. آن تحریف هم یک کلمه بیشتر نبوده. مجتهد زاده کلمۀ "مذاکرات جدی" اتحادیۀ اروپا را به "مذاکرات"تغییر و تحریف کرده و انوقت از دل مذاکرات همیشگی و بدون نتیجه و قبلی دروغ خودش را که "عقب نشینی نهفته در موضع غرب است" را صید کرده و خواننده اش را بخلسۀ ما پیروزیم مزدورانه و مزورانه سرگرم کرده است.

البته حسام تو سواد لازم برای فهمیدن متن ها را نداری لذا باید کمی هم خودت همت کنی و یاد بگیری که هر متن و نثر و نوشته ای را چگونه بخوانی و چگونه مورد فهم و درک قرار بدهی. منظورم از نخبگان برگشته اند را هم که نشان داده بودم و منظورم چند تا دانشگاهی نیمداری بودند که در جلسات خامنه ای شرکت می کردند و حالا دیگر نمی کنند. این چه ربطی دارد به مجتهد زاده که داوطلب حقوق بگیر توجیه زیاده خواهی های سیاست شکست خورده و ایران را ویران کردۀ خامنه ایست. یا...هو

زنبق گفت...

حسام خان ، شما هم توهمات خودت را بگو ، شاید منطقی تر و مستدل تر باشد ... یک حرفی بزن که عامه فهم باشد ، با زبان تهدید که چیزی حل نمی شود عزیز من....حالا این دلقک دارد یک چیزهایی می گوید ...تو هم یک چیزی بگو که نقض کند حرف او را . این حماقت هم برای همه ما شده دردسر والله.

ناشناس گفت...

اتفاقا این آقای مجتهدزاده چند شب پیش در بی بی سی در بحثی شرکت کرد که ذات و یا شاید رفتار اکتسابی انحصارگرا و غیرمنطقی و پرخاش جوی خودشو در برابر دو کارشناس دیگه به خوبی نشان داد. درست مثل آقای گنجی که هر کاری هم بکنه اما برخوردش همون برخورد همیشگیه و در بحث ستیزه جو و بی ادب رفتار می کنه

nik گفت...

جناب دلقک، اینا اینقد گدا هستند و بی‌ کس که هر بی‌ سر و پای فرصت طلبی که یه کراوات بسته باشه یا انگلیسی بلد باشه از پول خون ملت پروارش میکنند. عدّه‌ای هم هستند که حمارانه هنوز به خامنه‌ای باور دارند و اپولجیست بی‌ جیره مواجبشن. کافیه پرس تی‌وی متعفن و همدست اطلاعات سپاه را روشن کنید تا قیافه هاشونو ببینید

فقط یه چند تاییشونو اسم ببرم: کاوه افراسیابی، ثریا سپه پور اولریش ، فلینت و هیلاری لورت، محمد مرندی

nik گفت...

اینایی که اسم بردم استاد دانشگاه هاش هستند والّا "تحلیل گر" دو پولی‌ الی‌ ماشاالله

آرزو گفت...

در مورد تلاش احمدی نژاد برای جذب کسانی که شما نخبه میدانیشان کمی بی انصافی کرده ای! احمدی نژاد اگه دنبال این حرفا بود به جای اینکه پول نفت رو توی روستاهای دورافتاده و میان کپرنشینان و شهرهای محروم تقسیم کنه که حتی وقتی بهش رأی میدن آدم حساب نکننشون و حداکثر اگه خیلی بهشون لطف بشه یکسری عوام نامیده بشن که احمدی نژاد با عوام فریبی رأیشونو به دست آورده، چند نفر رو مثل شما استخدام می کرد تا حداقل تو این فضای لعنتی مجازی یکی به نفعش بنویسه! شما فکر کردید همه این نخبه هایی که مخالف دولت اند آنقدر شرافت دارن که بی جیره و مواجب و فقط به خاطر وطنشون قلم میزنن؟ بگذریم که احمدی نژاد فعلا آدم بده ی داستان ماست و هر کی هر جوری دلش بخواد راجع بش قضاوت می کنه. باور کن نمی خوام بزنم تو ذوقت دلقک جان، قلم خیلی خوبی داری اما انصاف...واقعا نمی دونم.

Dalghak.Irani گفت...

سلام خانم نیک.
درست می فرمائید.من با این قبیل دانشگاهیان سرجنگ ندارم. البته که کار آنان هم قابل سرزنش است به این دلیل بدیهی که بی نتیجه ای خوب برای بشر است. اما حداقل این است که اینان در داخل گفتمان سنت خودشان راتعریف کرده یا می کنند و جبهۀ استراتژیک شان مشخص است. تنها ایرادی که به اینان وارد است عبارت از استفاده از ادبیات مدرن برای جا انداختن گفتمان سنت است. اما نخبگانی که من معتقدم باید با بی رحمی سرکوب شوند آن نمونه های معدودی هستند که هم ادبیات و هم گفتمان شان مدرن است و با مصادرۀ گفتمان مدرن می خواهند حاکمیت سنت را سرویس بدهند. هر سه نفری که در این نوشته نام بردم متعلق به گفتمان لیبرالیسم هستند و آنرا هم قبول دارند و هم 40 50 سال با آن زندگی کرده و برایش سینه به تنور چسبانده اند چه در جوامع غربی که شهروند آنجا بوده اند یا در جامعۀ ایران. بعبارت بازهم دقیق تر دستۀ اول از جهت استراتژی بر اعتقاد خویش به سنت وفادارند ولی در تاکتیک از ادبیات مدرنیته دزدی می کنند. در حالیکه گروه معدود دوم در استراتژی و چه در تاکتیک به جبهۀ مدرن تعلق داشته و شناخته هستند اما بطور مصنوعی و خائنانه همۀ این هویت مدرن شان را جهت برپایی و نگهداری رژیم سنتی - متضاد با فلسفۀ زیست خودشان - هزینه کرده و بهایش را تحمیل جامعه کرده و بنفع شخصی شان مصادره می کنند. البته در مورد این نقد بی رحمانه نسبت به مجتهد زاده فاجعه از این هم فراتر است و او با خوانش دروغ از حرف غرب خطر رویارویی ایران و غرب را دامن و سفارش و تقویت می کند. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

آرزو سلام.
اصلاً هم توی ذوقم نخورد و نمی خورد و نباید هم بخورد. ضمن اینکه من در شهریور ماه از احمدی نزاد پیاده شده ام و او را رها کرده ام در چراگاه بیابان برهوت که هر کاری می خواهد بکند. چون نتوانست مرا بدوشش حمل کند. و نه حتی امروزه قادر است پالان خودش را تحمل و تا پایان راه یورتمه برود اگر نشد چهارنعل که فکر می کرد هرخری همان اسب است.

در مورد توزیع پول نفت زبان مرده بین توده های محروم هم بدلیل اینکه نه خودم آدم موفق اقتصادی بودم و هم بدلیل تخصصی تر بودن این رشته از علوم انسانی و عدم فهم زوایای آن که تحصیلات مرتبط می خواهد نمی توانم اظهار نظر کنم. ولی فقط یک نکته را از منظر شناخت جامعۀ میدانی می توانم بگویم که پولی که احمدی نژاد می دهد بدست توده ها خیلی سریع از سوی طبقات برتر اقتصادی از دست شان گرفته می شود. که در بخش تولید و تجارت مشغول هستند. این بخش اگر دست بخش خصوصی باشد مقدار زیادی از این پول هنوز به جیب فقیر نرفته خرج خرید کالاهای گران تر شده و پس از انتقال به حساب کارخانه و شرکت و ... مقداری از آن در قالب حقوق ومزایای بیشتر ناشی از تورم به طبقۀ متوسط پرداخت می شود. ولی اگر هم تولید و هم بوِیژه تجارت مثل ایران بلوکۀ قدرت دولت رنتیر باشد، پول توزیع شده در دست فقرا بسرعت برمی گردد به سیستم دولتی بیمار و در رشوه خواری و فساد و زیان دهی انباشتۀ شرکت های دولتی و کارخانجات دولتی حیف و میل می شود که بازهم مقداری از این حیف و میل به طبقۀ متوسط می رسد. لذا از ناگزیر گریزی نیست. طبقۀ نخبه در هر سطحی به این دلیل نیست که ناعادلانه سهم توده ها را می خورند و غاصب هستند و بیشتر از آن ها متنعم می شوند یا هستند. بلکه این به این دلیل بدیهی است که چه از جنبۀ مثبت و کار و خلاقیت و چه از جنبۀ منفی و رشوه و اختلاس و دزدی و کلاهبرداری بهتر و بیشتر از توده استحقاق طبیعی دارند چون مغزشان پرورش یافته تر است. در ضمن هیچ رییس خانوادۀ دیوانه ای هم برای خریدن اسباب بازی و آب نبات چوبی و حتی نان شب منزل مسکونیش را نمی فروشد. وقتی نفت که کالای سرمایه ای و بین نسلی است فروحته می شود باید تبدیل بکالا و ثروت عمومی و زاینده و سرمایه ای دیگری شود. البته من ابدآ با احمدی نژاد طرف نشده ام در اینجا. و او روزهای بسیار سختی را برای آیندۀ ایران و عنقزیب خودش تدارک دیده است. یا...هو

حسام گفت...

امیدوارم دولت ایران صادرات نفت به اروپا را برای دو روز هم که شده قطع کند تا بفهمی که روی مستمری دولت فخیمه تان نمی توانی آن قدر حساب باز کنی! تا ببینی آدمهای بی مصرف بی فایده ای مثل تو را تا کجا پذیرایی خواهند کرد که تنها هنری که داری فحاشی به کسانی است که ملکه از آنها خوششان نمی آید!
و این را از من داشته باش که پایان جمهوری اسلامی را ملکه و سربازان مستمری بگیرش هرگز نخواهند دید!

تبریزی گفت...

سلام دلقک
همیشه هم شانس نمیاری امروز خیلی به پر وپات پیچیدن وخوب جواب دادی اما من آقای مولانا را میشناسم او با هزینه دربار وبنیاد وشهبانو فرح به تحصیل در امریکا پرداخت ومثل بقیه این قوم بعدها سرسپرده نظام شد .اما مسله دیگر که میخواستم نظرتان را بدانم این سناریوی سکه ودلار و بهره بانکی (اسلامیش رانمدانمچیست؟)بود من با توجه به جمیع جهات فکر میکنم دولت غزیز برای این که تاثیر تحریم اروپا را در جامعه به حد اقل برساند دست پیش را گرفت وقیمت ها را به طرز وحشت ناکی بالا برد تا بعد از اعلام تحریم فشار قیمتی را که کاملا خود ساخته بود از گرده امت بیدفا ع بردارد ومردم که به فکر نان شب ارزان هستند هیچ واکنشی نشان ندادند و دولت به این ترتیب پوزه غرب را برای چندمین بار به زمین زد.متشکر میشم نظرتان رابدانم. تبریزی

بهروز گفت...

سلام دلقک ،خطاب من به تبریزی عزیز است که: این که نشد کار که من بچه خودمو قبل از این که همسایه گوششو بکشه ، بزنم تو گوشش که درد گوش کشیدن همسایه رو یا حس نکنه یا کمتر حس کنه !!! به این که نمی گن رو کم کردن برادر یا خواهر عزیز من ....مرسی

تبریزی گفت...

سلام بهروز
تشکر از بابت این که به جای دلقک که مورد خطاب من بود شما جواب دادید ولی آیا دولت مردان مردم را بچه خود میدانند اگر میدانستند که ما با این درامد عظیم نفتی به این منجلاب دچار نمیشدیم آنان دیگران را هیچ نمیپندارند پس گوش که سهل است در پنهان کار دیگرهم میکنند.به هر حال روش کچدار ومریز سالهاست که در ایران مورد اجرا است(از طرف برادران خارجی البته)شاد باشید .تبریزی

Dalghak.Irani گفت...

تبریزی جان سلام.
جان را برای اولین کامنت شما وارد ارادتم کردم که هم تبریزی هستی و هم احساس کردم که تزمن دلخور شده ای برای عدم پاسخ کامنت قبلی.

بخاطر گل روی حضرت عالی و کامنت شما پست دلار و ارز را نوشتم که پاسختان مستتر باشد در آن. وبهمین سبب هم دیگر در اینجا مشخصاً بشما جواب ندادم. یا...هو