۱۳۹۰ مهر ۳۰, شنبه

پرسپولیس در راه استیل آذین! مهمترین مشکل کشور ما چیست؟ ادبیات ریا و تزویر!

La maja desnuda



1- بارها گفته ام و باز تأکید می کنم که فوتبال یک ورزش و بازی مدرن است. و با سنت های پوسیده نمی تواند آشتی کند و راه برود. در فوتبال امروز ایران دو گروه مدیر و مربی و سرپرست و رییس و ... داریم.

الف- گروهی که مدرن هستند و بنفع فوتبال ریا می کنند و سر دولت را کلاه می گذارند مثل ساکت دیروز و فتح الله زادۀ امروز و عابدینی هر روز.

ب- گروهی دیگر که سنتی هستند و بنفع دولت ریا می کنند و می خواهند سر بازیکنان کلاه بگذارند. مثل فروزنده و رویانیان و امیدوار رضایی و قس علیهذا.

2- فوتبال هیچ کدام از این دو گروه را نمی خواهد. و می خواهد که همۀ دست اندرکاران مدرن باشند، و مدرن و شفاف رفتار کنند؛ و کلک و ریا به هیچ طرف نزنند: نه به بازیکنان وبنفع دولت. و نه به دولت بنفع بازیکنان. اما این آرزو در جمهوری اسلامی غیرقابل دسترس است. چون "ریا" فونداسیون اصلی حکومت روحانیان است. بنابر این ناچار از انتخاب یکی در ترجیح به دیگری می شوند. و در این حالت است که مردان مدرن را انتخاب می کنند که بنفع بازیکنان ریا کنند در برابر دولت.

3- در پرسپولیس اما گروه حاکم از مدیر عامل و هیئت مدیره و مربی و سرپرست از جنس گروه دوم هستند و می خواهند از فوتبال مدرن بنفع دولت سنتی نردبان درست کنند و این شدنی نیست. بودن پروین تاریخ مصرف سپری شده و پنجعلی بدون وزن و نخودی که کمترین وزنی ندارند در فوتبالی کردن ادبیات "گرگم و گله می برم" سرداران و سرسازان نفتی و دولتی؛ مثبت که نیست بلکه بار منفی هم دارد. حداقل توقع بودن یکنفر آدم درشت و مستقل و جسور و بروز است در میان مدیریت پرتعداد "آفتابه لگن هفت دست/ شام و ناهار هیچ چی"که بتواند با ادبیات روز و زبال حال فوتبالیست امروزی با آنان ارتباط برقرار و از منافع و خواسته های آنان دفاع کند. که اولین خواسته شان "معلوم بودن شرح وظایف هرکس است" بجای نگاه "گوشت قربانی" به بازیکنان میلیاردی! و حرمتی که باید داشته باشند.

4- یک مربی خیلی دانه درشت خارجی که چتر منضبط و مدرنش را باز کند به سر بازیکنان بی پناه، از جهت فنی نیست که مفید است فقط. بلکه اهمیتش در این است که چون خارجی و مدرن است همۀ سنتی های بیکاره لُنگ می اندازند در مقابلش بخاطر لهجه و زبان و کراوات و موهای بور کلۀ تاسش! و الا پرسپولیس راه سقوط را ادامه خواهد داد. علی دایی اما بگیر نگیر دارد. نگیرش بلحاظ فنی است که هنوز کارنامۀ قبولی خاصی نشان نداده است در فوتبال ایران. و بگیرش بلحاظ شخصیت مدرن و نامدار و غالب اش در افکار عمومی است که محتمل است فقط بتواند از سقوط بیشتر پرسپولیس جلو بگیرد ونه بیشتر از آن. یا...هو

۵ نظر:

پيام امروز گفت...

فعلا كه دور دور سرداران است كه اداي آدمهاي مدرن را در مياورند و با الفاظ بازي ميكنند و تفاوت مديرراهبري! با مدير راهبردي را به خبرنگاران گوشزد ميكنند... هنگام سقوط هم چندمقضر پيدا ميكنند و او را سيبل قرار ميدهند تا بتوانند از مجبوبيت فوتبال براي خود نامي و بلكه پست و مقامي دست و پا كنند گويا پست هاي فعلي برايشان كافي نيست

Dalghak.Irani گفت...

سلام پیام امروز عزیز.

اول اینکه پست های ورزشی رامخصوص می نویسم برای پرسپولیسی ها و بویژه برای خودم و خودت و خانم آشنا ...
اما راست می گویی. یکی از مشکلات جوانان و جامعۀ ما این است هیچکس قادر نیست مثل همه جا به علایق شخصی اش که از جمله می تواند علاقه و تماشای فوتبال یک باشگاه باشد نه دل ببندد و نه تعقیب کند و نه لذت ببرد. چون هیچ موضوعی خارج از موضوعیت داشتن بنفع ایدئولوژی نیست در جهان اسلامی آخوند ها موجودیت قایم به مشخصات و مختصات ورزشی یا افتصادی یا هنری یا فرهنگی و غیره ندارد. لذا هیچکس قادر نیست هوبی خودش را داشته باشد و با آن هم حال کند و هم بخشی از اوقاتش را بدلخوشی بگذراند. این یکی از مشکل ترین وجوه زندگی بویژه برای نسل جوان است. و آدم حیرت می کند از این همه مسئولان خائنی که حداقل به نیازهای روانی فرزندان خانواده و فامیل خودشان هم توجهی ندارند. مرسی. و ناراحت نباش. و فعلاً نگاه می کنیم تا بعد. یا...هو

online گفت...

کامنت قبلی من که باعث سوء تفاهم زیادی بعدا برای خودم هم شد. نیاز به یک توضیح دارد و آن هم این است اون کانت نهایتا 200 کلمه ای را بعد از آن نوشتم که یک کامنت 4000 کلمه را که آماده کرده بودم در زمینه شیزوفرنی از کامپیوترم پاک شد.

دز ادامه آن باید بگویم که رژیم همیشه در حالتی میان اوتیسم و شیزوفرنی بودن و تشنج صرع در حرکت بوده است.
این سه بیماری ها و اختلالات حافظه هستند
توضیح اینکه هر سه این بیماری ها تناسب عجیبی با توهمات بشری چون هنر و رسانه و دین دارند. مثلا گفته می شود ونگوگ دارای خصلت هایی از صرع بوده. همچنین در کتابی که در مورد شک گرایی دکارتی می خواندم گفته شده است که رابطه هایی میان شمن ها یعنی جادوگر های اروپا و مذهبی ها و نوادگان امروزین صرع دارشان یافت شده است
صرع صرفا یک نوع تشنج است که باعث بیهوشی می شود. اما اسناد تاریخی می گویند بسیاری از این مدعیان خدا در واقع کسانی بوده اند که ناگهان به حالت رعشه می افتاده اند و بعد از به هوش آمدن شروع به گفتن پیش بینی هایی می کرده اند که در بیهوشی شنیده بودند.
شیزوفرن ها دارای دوشخصیتی یا چند شخصیتی هستند و چیزهایی را به ی نمی آورند. و به دلیل همان اختلالات در حافظه خیلی چیزها را فراموش می کنند و گاهی مجبور می شوند چیزهای بی ربطی را به هم مربوط کنند. تا بتوانند به زندگی ادامه دهند. یک خط در میان شدن حافظه این افراد این افراد را وادار می کنند گاهی خیالبافی کنند. و به دلیل اینکه اطفیان شان مدام مجبورند به اونها چیز هایی را یاد آوری کنند به شدت گوشه گیر می شوند. گاهی شکاک هستند به همه چیز.
اوتیسم ها افرادی هستند که به دلیل اختلالات روانی توانایی انجام زندگی نرمال را ندارند. این افراد به دلیل اختلالی که در قسمتی از حافظه شان دارند تحمل نمی کنند که یک آشوب یا بی نظمی اتفاق بیفتد و در صورت دیدن یک جابجایی در زندگی روزانه شان مثلا عوض شدن جای مسواکشان شدیدا پرخاشجو می شوند. فیلم هایی در مورد این افراد ساخته شده است.
به دلیل نزدیکی افراد متدین به این سه تیپ این را برایت نوشتم. این اختلالات نسبی اند و هر کسی ممکن است مقداری از آن را داشته باشد. در ایران به دلیل آن تاریخ گفته شده احتمالا این افراد بیشترند.
البته شاید هم این دین است که نمی گذارد افرادی با این بیماریهای خفیف با شرایط طبیعی طرف شوند و بیماریشان درمان شود.
نظام ما ملقمه ایست از این افراد در ابعاد رییس و وزیر و وکیل و سردار و کارمند رجانیوز.
اوتیسم این نظام این شکلی است که تا یک نظمی یک گوشه ای میاد شکل بگیره یک مسیر ساده را طی می کند ابتدا می گویند این نظم نتیجه عنایات غیبی است یا نشانه تدبیر ماست یا چون ما به فکر محرومین هستیم بالاخره از یک جایی رسیده پس توهم خود خوب بینی می گیرند. بعد اون پدیده شروع می کنه به روشن تر شدن بعد می بینن نه یک توضیح علمی پیدا کرد می گن خوب ببین علم ام تایید کرد بعد معلوم میشه قبلا اون پدیده رو فلان تيوریسین غربی داده بود. اینجاست که این نظم نادر مورد شک آقایان قرار می گیرد و می گویند این بی شک توطپه غربی ها بوده است.
به این ترتیب هر نظم برنامه ریزی شده ای از طرف آن ها یک توطئه است. و تا یک برنامه ای یک گوشه ای میاد شکل بگیره سربازان رژیم می رزند و از شکل گیری یک برنامه جلوگیری می کنند. هیچ استراتژی موجود نیست همه کارها بر اساس تاکتیک صورت می گیرد.
مشکل هر ذهن منظمی مثل متفکرین آمریکا و داخلی هم همین است که رژیم از ابتدا رفتار چریکی و رفتار نامتقارن را دنبال کرده است.

خ.آ گفت...

استاد قرمز،
اين بي ناموسها پرسپوليس را مرده ميخواهند چون بخوبي فهميده اند كه پرسپوليس = مردم و اينان براي مردم هيچي را چشم ندارند ببينند و بدتر از اين هم به سر پرسپوليس خواهند آورد.من تعجبم از اين دود چراغ خورده هاي پرسپوليس است كه چطور زير بار اين خفت ميروند. والله رها كنند بروند شرف دارد به اينكه اينگونه بمانند. باور كنيد از ديدن حال و روز علي كريمي در بازيها كه خون خونش را ميخورد جگرم ريش ميشود . اين نازنين ما اخرسر خودش كاري خواهد كرد كارستان.

تلخك گفت...

سلام عمو، حال كن:

http://rooz2rooz.blogsky.com/1390/07/30/post-46/