۱۳۹۰ مهر ۲۵, دوشنبه

تذکر به ارتش ایران و جوانان مانده در هخامنشیان! عربستان قوی است.

Bonaparte Visiting the Plague Victims of Jaffa



1- با کمال تأسف رژیم پیشاتاریخ مسلط بر وطن مان ایران با لجبازی و حماقت رهبران و کارگزاران بی وطنش در حال تدارک یک جنگ خانمانسوز دیگر برای ملت ستم دیده و تکه پاره شدۀ ایران است. این روزها که مصادف شده با تهدیدات جدی عزم جامعۀ جهانی (غرب سیاسی) در تعیین تکلیف جمهوری متحجر تاریخی اسلامی و مباشر منطقه ای این تهدید عربستان سعودی مشخص شده است؛ در گوشه و کنار و متن دنیای مجازی اظهارات خطرناکی را می بینم نسبت به اولاً تحقیر ناسیونالیستی عربستان و ثانیاً هیچ انگاری توان نظامی عربستان. و چون این هر دو پالس ناشی از احساسات جاهل برخی جوانان مانده در اعماق تاریخ و دلخوش به کورش و داریوش است اولاً و جهل مرکب و کور و متعصب برخی نادانان امور نظامی ثانیاً؛ بر آن شدم که در تذکری جدی به نظامیان و بویژه ارتش ایران از سویی؛ و به اینترنت بازان شوونیست متوهم از جانب دیگر چند نکته را یاد آوری کنم:

الف- عقب ماندگی متن جامعۀ عربستان از ایران در مورد شاخص های صوری مدرنیته و تجدد امری مربوط به عرف متفاوت مذهبی دو جامعه است. و ربطی به واقعیت باورمندی حاکمان از اصول جوامع مدرن ندارد. بعبارت دیگر هیئت حاکمۀ عربستان در مقایسه با هیئت حاکمۀ جمهوری اسلامی بسیار زیاد مدرن و دانایی محور هستند.

ب- ارتش عربستان ارتشی بشدت مجهز، سازمان یافته و کارآمد است که سه نمونه از آخرین نمایش های فوق العاده موفقش در سه سال اخیر به شرح زیر بوده است:

1)- مقابلۀ سریع و موفق با شورش شیعیان الحوثی در یمن که به تحریک ایران برعلیه دولت مرکزی جنگ راه انداخته بودند و سرکوب کردن آن در زمان کوتاه و ناباوری.

2)- خواباندن سریع شورش های بحرین در جریان بهار عربی که با اعزام تنها هزار نفر نیرو موفق به کنترل و مهار شورش های خیابانی در کمتر از دو هفته شد.

3)- با دخالت اعلان نشده و غیرمستقیم و نرم در کنترل انقلابیون یمنی که از سقوط سریع و برانداز علی عبدالله صالح جلوگیری و یمن را از ورود به جنگ داخلی و قبیله ای نجات داد.
 
4)- با اینکه این نمونه ها از کارآمدی ارتش عربستان در جنگ های کلاسیک نیست ولی فراموش نکنیم که آنان مجهز به پیشرفته ترین سلاح و آموزش های امریکایی هستند.

2- در مجموع تذکر جدی می دهم که از این لقلقۀ زبانی اعراب سوسمارخور و بیابان گرد و... این قبیل تعابیر شوونیستی بی پایه و مربوط به کینه های تاریخی است جداً پرهیز کنیم. و ارتش ایران با چشم باز صحنه را رصد کند و قبل از هر رجزخوانی و جنگ روانی بیهوده با همسایه ها از دولت مردان و بویژه آیت الله خامنه ای دیوانه بخواهند که از درگیر کردن ایران در یک جنگ بیهوده و خانمان برانداز صرفنظر کند. و به این نکتۀ مهم هم توجه شود که هیچ نوع در گیری نظامی با هر کشوری هم کمترین مستقبلی در بین تودۀ مردم نخواهد داشت. زیرا:

الف- برد اسلامی و شهادت طلبانه و ایمانی نخواهد داشت. چون در جنگ با عراق تجربه کردیم که این برد اسلامی از سال 1364 که قیمت های نفت سقوط کرد فروکش کرد. تا جاییکه در سال های پایانی جنگ رهبران و فرماندهان وقت ناچار از توسل به حربۀ ملی گرایی شدند. و در نهایت هم چون داوطلب برای "گوشت دم توپ" پیدا نشد قطعنامه را پذیرفتیم.

ب- برد ملی و ناسیونالیستی هم نخواهد داشت زیرا که در این 22 سال گذشته از جنگ حاکمان عقب مانده مان چنان بر ضد ملیت و ایرانیت و مردم عمل کرده اند که دیگر مفاهیمی مثل وطن و سرباز و فداکاری و خاک و... از ارزش های بنیادین خود تهی شده است.

3- و مجدداً برگردم به جوانان اینترنتی و گیرافتاده در امپراطوری ساسانیان. عزیزان آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت. نه ایران اسلامی امپراطوری است و نه امپراطوری دیروز مفید بحال امروز. تلاش نعل وارونۀ شما در فوت کردن بماتحت ایران باستان و تحقیر هر آنکس که جز آن بود شباهت تام و تمامی دارد با خوابیدن در باد قهرمانی پیش از انفلاب ایران در فوتبال آسیا. و اصرار احمقانه به شماره یک بودن ما. که واقعیت بالاخره خودش را تحمیل کرد و قبول کردیم که برای شماره یک ماندن در لحظه باید هرلحظه تلاش کرد و پیش رفت. که فعلاً سی سال است از کشور ما عملاً سلب شده توسط اعقاب حضرت محمد عرب. یا...هو

۸ نظر:

حسام گفت...

آقا داغش نکن! حمله نظامی به هیچ وجه مد نظر نیست و حتی نئوکان مسلکان آمریکایی نیز آن را مطرح نمی کنند. تنها هدف آمریکا همراه کردن روس و چین برای تحریمهای کمرشکن و احتمالا جلوگیری از صدور نفت ایران خواهد بود.

آرسین گفت...

سلام دلقک جان
خوش حال بودم روزی اینجا می آمدم و تحلیل های پرمغز و متینی می خواندم و در افکارم سبک سنگین میکردمشان و مشتاق برای بیشتر نوشتن شما و بیشتر خواندنم.
متاسفانه این روزها بیشتر گرفتار روزمرگی و موضوعات بی اثر شده اید. به عنوان مثال موضوع همین پست.
حال به فرض محال گیریم که نیروی نظامی عربستان قوی تر از ارتش ایران، خب چه ربطی به جوانان ایرانی دارد؟
کجای معادله هستند این مردم نگون بخت؟ چرا سعی دارید حداقل دلخوشی تاریخی آنها را هم کمرنگ و بی اثر جلوه دهید؟(این بالیدن البته بیشتر موضوعی فرهنگی است تا دستاوردی تاریخی)
صحبتی با حکام دارید جدا و به روی چشم. اما این مردم مفلوک روز به روز فقیرتر چه به دست بالا یا کم گرفتن ارتش عربستان؟
بجز این. همان حکومت عربستان را هم در نظر بگیرید-بدون نیروی نظامی آمریکایی در قالب عرب- هیچ حرفی برای گفتن ندارند. مردم عرب هم نه انگیزه لازم برای جنگ با ایران دارند نه تجهیزات حداقلی در مقابل نیروی نظامی ایران.
مردم عربستان اگر بر ضد حکومت خودشان نجنگند بر علیه ایرانیان نخواهند جنگید!
اینکه هر مسول ایرانی نرسیده، شاه عربستان را مورد تهدید قرار می دهد بیهوده نیست.
همین روزها اگر سخنان سفیر عربستان را نیز دقت کنید نمی گوید که "اجازه دهید تا سر مار حکومت ایران را به سنگ بکوبیم" می گوید "لطفا سر مار حکومت ایران را به سنگ بکوبید".
حکومت آل سعود در عربستان دست کمی از سایر حکام عرب منطقه ندارد و این روزها جایگاهی بشدت لرزان دارند و حکومت ایران این را بخوبی درک کرده است.
واقعیت این است که بعد از شکست عربها در جنگ 6روزه با اسراییل سالهاست که اعراب دیگر از نیروی نظامی کارآمد تهی هستند و تنها سردار قادسیه معاصرشان-صدام- نیز مرده است.
دلقک جان در راستای همان فرمایشات شادی افکنانه تان لطف کنید شادی و شوخی جوانان با اعراب را از آنها دریغ نکنید. که این نه از سر غفلت که از فرار از غرور خرد شده ایرانی است.
و لطفا دغدغه های ناسیونالیستی تان را فریاد کنید در گوش حاکمان بی خرد نه مردمی که بار تحقیر انسانی شان را روزانه در خیابان به دوش می کشند.

آرسین گفت...

نکته ای را که فراموش کردم خدمتتان عرض کنم این بود که من هم مانند شما از "سوسمار خوری" و بیابان گردی" و بی تمدنی اعراب عربستان زیاد شنیده بودم و فکر می کردم که بعد از ظهور اسلام و حتما بعد از گذشت 1400 سال از آن داستانها و ارتباط تنگاتنگ با غرب و ورود تکنولوژی و غیره حتما دیگر اثری از آن بی فرهنگی و بی تمدنی و بدوی بودن نبایست به چشم بخورد، اما در سفری که به آنجا داشتم متوجه شدم که معنای بی فرهنگی و بدوی بودن چیست! و آنجا بود که متوجه شدم در عصر کامپیوتر و ارتباطات و فرهنگ جهانی چگونه هنوز اعقاب آن اعراب داستانهای ما در بدویت بسر می برند! که همین بدویت این مردم در عصر معاصر کم از معجزه ندارد!
حداقل به عنوان یک ایرانی به هیچ عنوان از فرهنگ عرب عربستانی دفاع نکنید که قابل دفاع نیست. این مساله برخلاف تفکر شما ربطی به کینه تاریخی ندارد و حتی در جامعه امروز عربستان بسیار مشخص تر از گذشته قابل مشاهده است.
بحث دراز خواهد شد اگر بخواهم دلایلی بر مدعایم بیاورم، اما حقیقتا اگر اسلام نبود،اعراب عربستان(تاکید دارم عربستان زیرا مردم دیگر عرب را نیز دیده ام و به شدت آنها در جهل فرهنگی نبودند)همچنان در همان کسوت پیشینیان خود دیده می شدند، مطابق با توصیفات داستانهای ایرانی.

Dalghak.Irani گفت...

سلام احسان اوغور به خیر!

من اتفاقاً مشکلم این است که دست تنها هستم و نمی توانم داغش کنم. در حالی که به هرجا دست می زنم روی میز دستم تاول می زند از این دوّاری که اوضاع جهان دارد و دارد حسابی پوست می اندازد در همه جا. یا بهتر بگویم دارد پوستش کنده می شود قلفتی. و این تقصیر من نیست که راجع به یک دورۀ زمانی دو سال آینده می نویسم ولی آنقدر مطمئن و مؤثر می نویسم که حداقل شما باور کرده ای که گویا سناریوی ماه آبان سال 1390 را بتصویر کشیده ام. القصه اینکه من با عرایضم هم دنبال تشریح وضعی است که می بینم و هم ایجاد موجی که در مقابل موج دشمن (جمهوری اسلامی حاکم). مرسی. و اگر ادامه بدهم تمامی نخواهد داشت توضیحی که سعی کرده ام همیشه توضیح بدهم. مرسی. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

و اما آرسین کبیر
سلام
پوزش می خواهم که کامنت چند پست جلوتر شما را هم نرسیدم پاسخ بنویسم. حضرت عالی درست می فرمائید و نوع مطالبی که در قبل از سال 2011 می نوشتم هم عمیق تر بود و هم ماندگارتر و ریشه ای تر. و البته شخص خودم را هم بیشتر ارضا می کرد. ولی خوب یا بد من این سیرک را از روز اول بخاطر تماشاگران انبوه باز کردم و نه محفلی برای حال کردن حلقۀ خودی ها در اوقات فراغت. این البته برخلاف شناسنامه ایست که برای وبلاگ تعریف شده: محفلی خصوصی که گروهی کم یا زیاد دورهم جمع شوند و از گفت وشنید و در میان گذاشتن تجربه های شخصی و دانسته های علمی همدیگر حال! کنند. و ازآنجائیکه من برای روشنفکر شدن خیلی پیرم از ابتدا هم قصدم یک خط مبارزاتی جدید و جذاب بود برای تاراندن تاریکی و سم مستولی بر فضای وطنم. و نه "این منم طاووس علیین شده برای دوستان هم ذهنم".
در مورد اعراب و عربستان و این پست خاص هم باید اینرا بگویم که اتفاقاً پیکان تیز حمله ام بسوی جوانان سطحی و پیران کینه ای (مثل خودم) بود در ذهنم و هنگام نوشتن که بدلیل حرصی که دارند از حذف ماقبل اسلام تاریخ کهن ایرانم توسط آخوند ها گمان می کنند که با دمیدن بر آن بخش تاریخ و این بار حذف نه تنها بعد از اسلام ایران که حتی حذف تاریخ معاصر ایران و انکار انقلاب و دگرگونی های سریعی که چهرۀ همه را عوض کرده است در این سی وسه سال گذشته بر میهنم می توانند کون آخوند ها را بسوزانند و هر کون سوزی هم رویش نشود حکومت کند و ایران را ویران. و البته من در پشت همۀ این ذهنیات مستور به صحنه آورده ام قطعاً در صدد القای یک خط مقابله هستم با تبلیغات حاکمان جعلی وطنم. که ایده های ایران برباد ده و پیشاتاریخ شان را سوار موج احساسات ناسیونالیسم مخالفان بالفعل و بالقوه شان می کنند که: آری موش چه است که کله پاچه اش چه باشد. ولی موشی که من می بینم نه تنها خودش موش نیست بلکه مهمتر دایناسورهای پارک ژوراسیک اسپیلبرگ هم در پشتیبان شان هستند. مرسی که می گویی و می شنوی. امید وارم که اوضاع بنفع ایران ما از التهاب بیفتد و من یک اتوبیوگرافی بنویسم در روزهای کم مانده از عمرم. یا...هو

ناشناس گفت...

نام دلقک تا زمانی که تحلیل های نویسنده بر شیفتگی نسبت به احمدی نژاد و مشایی استوار بود، حقیقتا برازنده ایشان بود. اما اکنون برای تحلیل های ایشان ارزش بسیار قائلم و پیشنهاد تغییر نام وبلاگ به تحلیلگر ایرانی را می دهم.

آرسین گفت...

دلقک جان
می دانم که حداقل یک پست روزانه منتشر کردن چه زمان و توانی می خواهد.(شما که اکثرا بیشتر دارید)و از نیرو و توانی که در این راه می گذارید تشکر می کنم. و می دانم تعداد بیننده های وبلاگ عجب انرژی مضاعفی به انسان می دهد برای تلاش بیشتر-خانمان برانداز!-
از طرف دیگر هم درست است که ایران کشوری متلاطم و خبر ساز است. اما اگر کمی آهسته تر و با تفکر بیشتر و به قول شما نغزتر بنویسید گرچه آرامتر اما محکمتر پله های موفقیت را طی می کنید(اگر بتوان به آن نام موفقیت داد!)به قول شاعر "رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود"...
در عوض خیال ما مخاطبان هم راحت است که دلقک در آرامش و سلامتی سالهای سال صحنه وبلاگ را می گرداند و نیازی به غیبت های ترسناک نیست. حال به دلیل خستگی یا فشارهای زندگی واقعی.

لطفا کیفیت را فدای کمیت نکنید که حتی مطلب هفتگی دّر صد شرف دارد به مطلب روزانه شیشه. فرق شما با هزاران وبلاگ دیگر همین کیفیت و تحلیل داستانی محکم و پیوسته است.

من هم امیدوارم چرخ زندگی مردم از دروازه جنگ عبور نکند و نخبگان بتوانند به کمک مردم "سر مار" را به سنگ بکوبند قبل از آنکه اژدهای بیگانه جایگزین شود.

ناشناس گفت...

مطلب خوبی بودکه بر اساس واقع گرایی نوشته شده بود.
اصولا نحوه تحلیلی که از عربستان می کنند آن را یک حکومت ایدئولوژیک مسلمان به حساب می آورند که صحیح نیست. عربستان بصورت قبیله ای اداره می شود و توتالیتر است. یعنی همان شاه خودمان که مجبور باشد مسئولان سیاسی خود را از یک قبیله انتخاب کند و بعد هم چون در عربستان است باید ظاهر اسلامی قبیله ای خود را حفظ کند.بنظر من شاه عربستان اصولا قابل قیاس با خامنه ای و دار و دسته دزدش نیست. منطقه خاورمیانه با آنها زودتر به مدرنیته می رسد ولی با امثال خامنه ای ها دنده عقب خواهد رفت.
در مورد جنگ هم با شما موافقم
اولا سری که درد نمی کند را دستمال نباید بست. دشمن هر چقدر هم که ضعیف باشد نباید دست کم گرفته شود عربستان که جای خود دارد که کشوری نیرومند با امکانات سیاسی و اقتصادی فراوان, روابط بسیار خوب با غرب است. عربستان فقط 12 میلیون جمعیت ندارد. این کشور علمدار کشور های سنی است. لب تر کند مثل مور و ملخ از همه کشورها حتی از اندونزی و پاکستان و آفریقا مثل مور و ملخ به کمکش می ایند و خامنه ای را درسته خواهند خورد! جنگ جویان سنی از جنگ جویان شیعه جنگی تر هستند و وقتی خونی بشوند شمر هم جلودارشان نیست! داعش یک نمونه کوچک آن است . آخوند و سران سپاه, مفتخور و ترسو و در عین حال گنده گوز هستند و بیشتر از کوپونشان خرف می زنند. در ظاهر سر جنگ با همه دنیا دارند و حریف طلبی می کنند ولی در خطر که بیافتند مثل موشی بر سر میز مذاکره با دشمنان خود می نشینند.
نه این هارت و پورت ها کار دست آنها و ملت می دهد.

ماکسیموس دسیموس مریدیوس