۱۳۹۰ مهر ۲۲, جمعه

دستور کار نهایی: نابودی ایران در قاب جمهوری اسلامی! کمی ژرف تر بیندیشیم.

Characters and Caricaturas



1- اوباما گفته است: "بچه ای مگه! ما تا اطمینان نداشتیم از طرح ترور سفیر عربستان در خاک امریکا توسط حکومت ایران؛ می آمدیم در این سطح عالی ادعایی مشکوک را توی بوق بکنیم و فردا که نتوانستیم ثابت کنیم آبروی خودمان را ببریم!". 

2-آیت الله خامنه ای اما گفته است: "اوباما زر می زند و این نقشۀ ابلهانۀ جدید ش برای ایران هراسی هم شکست خواهد خورد و امریکا گرفتار باتلاق سیاست های غلط خودش شده است."

3- موافقان بی شرف و مخالفان شرافتمند آیت الله خامنه ای اما؛ می گویند: آیت الله خامنه ای درست می گوید و جمهوری اسلامی اینقدر احمق نیست که چنین سناریویی هالیوودی را طراحی کند آن هم با بازیگرانی ناشی مثل منصور ارباب سیار! بی فایده ای تاکتیکی و استراتژیک برای منافع ایدئولوژی آیت الله و رژیم او.

4- من اما گفته ام و هنوز سر حرفم هستم که آیت الله خامنه ای هم بلحاظ شخصیت امنیتی نظامی توطئه گرش و هم مهمتر از آن بدلیل در موقعیت ضعف قرارداشتن اش از جهت نفوذ هژمونیک جمهوری اسلامی در بین مسلمانان منطقه؛ احساس باخت عنقریب می کند. و دست به حرکت های انتحاری زدن از چنین موجود درمانده ای بعید که نیست بلکه حتمی هم است.

5- اما مخالفان شرافتمند آیت الله خامنه ای بمن معترض هستند که اشتباهت در همین جاست. و آیت الله خامنه ای نه تنها در موقعیت ضعف هژمونیک منطقه ای قرار ندارد بلکه در اوج این هژمونی هم است. و مثال می آورند تحولات بهار عربی را در بین مسلمانان و آنرا شاهدی بر "بیداری اسلامی" ادعایی آیت الله می دانند و به کنفرانس پشتیبانی از انتفاضۀ فلسطین در تهران هم استناد می کنند. 

6-در مقابل من هر چه قسم آیه می آورم از منطقه که دست اسلام سکولار ترک ها افتاده و حماس که همین دیروز با اسرائیل توافقاتی کرده یا دُوری که محمود عباس گرفته در هدایت کشور مستقل فلسطینی و موضوع سوریه و ده ها شاهد و مثال و قرینۀ دیگر؛ مخالفان شرافتمند آیت الله خامنه ای اصرار دارند بر شرافت شان و اینکه: درست است که ما مخالف آیت الله و جمهوری اسلامی هستیم. ولی این دلیل نمی شود که از زیاده خواهی ها و پریشان گویی های اوباما حمایت کنیم و بگوییم راست می گوید.

7- می بینم بحث در این زمینۀ "افول یا صعود هژمونی جمهوری اسلامی دربین اعراب مسلمان و کشورهایشان بعد از بهار عربی" بی فایده است، و وقت مان را تلف و فرصت هایمان را نابود می کند. لذا پیشنهاد می کنم به مخالفان باشرف آیت الله که بیایید از علت ها عبور کنیم و در بارۀ معلول بحث کنیم و چه باید کرد! دوستان توافق می کنند و من ادامه می دهم. سؤال: "منظور امریکا از طرح چنین سناریویی درست یا غلط چیست؟"

8- دوستان متفق هستند و می گویند که منظور امریکا و غرب از ساختن و انتشار این سناریو ایجاد زمینۀ لازم و مناسب برای اولاً تشدید تحریم های ایران و در صورت عدم تسلیم جمهوری اسلامی در یک بازۀ زمانی مشخص؛ حملۀ نظامی به ایران و برچیدن بساط فاندامنتالیسم شیعی در خاورمیانه است." من می گویم قربان آدم چیز فهم. من هم همین نظر را دارم حالا چه فرقی می کند که تحلیل من درست باشد در علت یا تحلیل شما به راستی نزدیک تر باشد. زیرا که نتیجه همانی خواهد شد که غرب به تصمیم نهایی اش رسیده: "جمهوری اسلامی به تعریف و سرکشی کنونی باید پایان یابد چه با رغبت چه با زور."

9- در این جاست که موافقان بی شرف آیت الله به مخالفان با شرف آیت الله نزدیک می شوند و می گویند: "برادران هیهات من الذله. و بیایید با ما نابود شوید و زیر بار این توطئۀ امریکایی نروید. چون شما مخالف خامنه ای هستید مخالف ایران که نیستید".

10- در این جاست که دسته ای از مخالفان جوان و احساساتی خامنه ای می گویند: موافقان آیت الله راست می گویند و همراه آنان می شوند که برگردند وزیر بمب ها و موشک های از راه دور غرب دراز بکشند. و من ناچار عصیانی می شوم و سر مخالفان باشرف فریاد می زنم:

11- "کجا ابله ها! جنگی در کار نخواهد بود. آنچه در پیش است فقط یک نابودی تراژیک است. نابودی ایران در قاب جمهوری اسلامی. جنگی هم اگر دربگیرد در روی زمین؛ جنگ با بیگانه نخواهد بود. بلکه جنگ داخلی خواهد بود با خودمان در داخل سرزمین خودمان! پس احساسات مقدس میهن دوستی تان را مهار بکنید و همراه موافقان بی شرف تظاهرات نکنید که خامنه ای بتواند با نشان دادن مشروعیت خود ایران مان را بکام نابودی بفرستد. چشم هایتان را بشویید و خوب به صحنه نگاه کنید: "موافقان بی شرف در راه بستن چمدان های طلا و دلارشان هستند برای الفرار با گرومب اولین بمب. چرا اینقدر ساده باشیم من وتو!" یا...هو

۵ نظر:

موافق بی شرف گفت...

سلام بر دلقک با شرف دانا:
بنده به عنوان یکی از موافقان بی شرف ابله و هرچه شما بگویید، که جایی را ندارم بروم همانند حضرتعالی، مجبورم بمانم و اگر مجبورم بمانم مجبورم از وطنم دفاع کنم و اگر مجبور شوم از وطنم دفاع کنم همسنگر هر ایرانی بی شرف یا باشرفی خواهم شد که نمی توانند ببینند مملکت خود را زیر چکمه سربازان آمریکایی. اگر هم جنگی در کار نباشد که باز به نفع ما در وطن مانده هاست.

پویا گفت...

من کاری به شرف این و آن ندارم, اما میگویم چنین نقشه ای کار خودشان است که آنچه میخواهند به سر ایران بیاورند شاید تقسیم ایران. یادتان نرفته آن دروغ بزرگ را که وزیر دفاع بوش با چند تا عکس در سازمان ملل از کامیونهایی در بیابان های عراق مثلا مدرک محکم آورد که عراق وسایل کشتار جمعی دارد و بزن بریم حمله! چند صد هزار جوان را از اینجا کشاندند به آنجاو تا توانستند کشتند. البته اباما بوش نیست امااین روشها به شخص بستگی ندارد وقتی میخواهند یک غلطی بکنند اباما را هم مجاب میکنند و مردمان ساده که جای خود دارند .حالا شما که عاقل به نظر میرسیدید و میرسید چرااینقدر ذوق زده شده اید ؟ نمیدانم والا. این لینک را هم نگاهی بکنید شاید کمی شعله داغ کردن پیاز را کم کنید. اینرا هم بگویم که من نه از طرفداران خامنه ای نه آن مخالفانی که شما نام بردید ام آدمی ام که تنها ایران برایم مهم است و مردمانش که باید تاوان چنین نقشه هایی رااز هر سو که باشد بپردازند و الان هم دارند میپردازند. http://consortiumnews.com/2011/10/13/petraeuss-cia-fuels-iran-murder-plot/

پویا گفت...

با پوزش پاول آن زمان وزیر خارجه بود نه وزیر دفاع که آن عکسها را در سازمان ملل روکرد! البته خودش هم بعد گفت که عجب غلطی کردم.

Dalghak.Irani گفت...

موافق با شرف سلام.
ساعت 4 صبح چشمت را باز نکرده با این کامنت عصبانی و متلک شما روبرو بشوی. چه حال زاری به آدم دست می دهد. دارد گریه ام می گیرد وقتی ارتباط برقرار نمی شود. خواهش می کنم یک کم هم شما تلاش کنید در ارتباط ظریف تر و ادبی تر با متن هایی که به نثر من است.

1- با شرف و بی شرف بکار برده ام در متن یک آرایۀ ادبی است برای کوتاه کردن متن که نشان دهندۀ داوری ام هم باشد. و خواندن آن در قاب خالی باشرف و بی شرف خارج از متن بی انصافی است. اگر بخواهم مطالب را با نثر معمولی و خشک بنویسم فقط نیم صفحه نوشته می خواهد برای توضیح همین دو کلمه که بقرینه بکار برده ام. لذا اولین خطای شما این است که بی شرف را توهین به همۀ نه تنها هواداران جمهوری اسلامی که به ایرانیان ضد جنگ علیه وطن عزیزشان فهمیده ای. در حالیکه خود من یکی از متعصبان ضد جنگ بر علیه کشورم هستم.

2- وقتی نوشته ام موافقان بی شرف. مفهوم بلافاصله اش این می تواند خوانده شود که موافقان باشرف هم هستند و گروه مقابل بی شرف ها را تشکیل می دهند. منظور دقیقم از موافقان بی شرف جمهوری اسلامی آن دسته از مزدوران و لاشخوران و جلادان حافظ جمهوری اسلامی هستند که نه به خدا و نه به دین ونه به میهن دلبستگی ندارند و در روز واقعه اولین گروهی هستند که با چمدان های دزدی و غارت شان ایران را تنها خواهند گذاشت. و الا من گه می خورم حتی به حزب اللهی های مؤمن و کج سلیقه یا حتی مخالف تفکر خودم اهانتی به این کثیفی بکنم.

3- و اما در مورد جنگ هم دقت نکرده ای. من گفته ام که جنگ از راه دور وبصورت بمباران زیرساخت ها و آبادانی های تکنولوژیک صد سال اخیر ایران خواهد بود و سرباز بیگانه ای در ایران پیاده نخواهد شد که من و شما در سنگر وطن از کشور دفاع کنیم. و گفته ام که جنگ زمینی و نفر بنفر یک جنگ داخلی خواهد بود در میان ایرانیان مختلف السلیقه و عقیده و قوم وزبان و مذهب مثل عراق و افغانستان. و درخواست کرده ام که به آخوند ها نشان بدهیم که ما با نابودی کشورمان موافق نیستیم حالا که بیگانه می تواند زور بگوید. پس سیاست بخرج بدهند و از ویران شدن ایران جلو بگیرند با کمی سیاست مثل همۀ کشورهای دیگر. مثل ترکیه. مثل کره و... یا...هو

آرسین گفت...

سلام دلقک جان
تعجب می کنم از دلقکی با این فهم و شعور که به این امور سطحی می پردازد و البته در این کوتاه زمان فریادی می کشد برای کسانی که اصلا گوش ندارند چه برسد به شنیدن!
چه فرقی می کند که چه بگویی؟ به فرض جنگ آنقدر اوضاع نابسامان خواهد شد که کسی با فکر عملی نخواهد کرد و متاسفانه اتفاقات جنگ ها بسیار عجیب، قابل پیش بینی نیستند، بگذریم برای صحبت دیگری آمدم.
آن هم این است که ای دلقک دانا، شما که در خطه دانایان جا می گیرید این حرکات جذاب سیاسی و روزمره و وبلاگی را رها کنید و چند لحظه ای به بعد از حکومت خامنه ای و جمهوری اسلامی فکر کنید. مهم نیست که خامنه ای چگونه وارو می شود، داخلی یا خارجی.
مهم این است که دنیای بعد از جمهوری اسلامی فضای زیستنی حداقل بهتر از موجود را فراهم کند. حال اگر بگویید با حمله غرب این امکان دموکراسی فراهم می شود، شخصا با نظرتان مخالفم، نه از بابت ملا کردن خرانی که زبان نمی فهمند بلکه باید دقت کرد که دموکراسی تنها ظرفی است که مظروف خود را نشان می دهد. اگر مظروف ظرفیت استفاده از ظرف را نداشته باشد -مثلا جامد باشد- همچنان به شکل دیکتاتوری سابق می ماند یا حتی به آن شکل باز می گردد.
مگر با انقلاب 57 دیکتاتوری از بین نرفت؟ چرا دموکراسی ایجاد نشد؟ ساده است! بدلیل انکه هنوز ظرفیت دموکراسی پیدا نشده است. هنوز در ایران کم نیستند کسانی که دنبال امام خمینی یا رضا شاه کبیر خود می گردند. یا عقیده دارند که اگر آنها زنده بودند الان وضعمان اینطور نبود!!

به عقیده من جنین دموکراسی هنوز برای تولد بلوغ پیدا نکرده و نه تنها پیدا نکرده بلکه با شرایط کنونی دارد از آن بلوغ فاصله می گیرد. و سزارین نظامی، تنها فرزند مرده به دنیا خواهد آورد.
امروزه مردم متهوع از سیاست و حکومت و ایدئولوژی خصوصا در زندگی خصوصی اند. هرکس یا سیستمی که زندگی بدون دغدغه روزمره معیشتی شان، همراه با امنیت را تامین کند می پرستند. این دقیقا زمینه ایجاد دیکتاتوری است.

دلقک جان، اعتقاد دارم در این برهه تنها باید دو مورد را مد نظر داشت:
مورد اول را چندان مطمئن نیستم که خوب باشد و آن هم یکپارچگی ایران است. تا دلتان بخواهد هم دلیل و شاهد دارم که به محض از بین رفتن قدرت حکومت مرکزی، اقوام مانند فنر دررفته اعلام استقلال می کنند.(حتی اگر بعد از سالها دوباره یکپارچه شوند.)
و دوم فردای حکومت ایران است، که حداقل به قول شما در بازه یک هفته بعد از سقوط حکومت قبلی نمانیم.
و این بر عهده من و شماست که درحد توان، مردمی را از پایه و درونی آگاه کنیم جهت باور به توان جمعی و اهمیت فردی و جدایی سیاست از هرچیز خصوصا دین.(سکولاریسم) چرا که تاکنون بهترین نوع حکومت شناخته شده بشر، دموکراسی است.
وگرنه تا دنیا دنیاست سیستم حکومتی در ایران -جدای از نامها- برهمین پایه می چرخد. و بچه هایمان نیز مانند من و شما همیشه آواره و پشت نقاب بازیگریشان هستند.