۱۳۹۰ مرداد ۲۱, جمعه

یک هفته با خبر های خوب. بهترین حرف: در و پنجرۀ مایلی کهن به فتح الله زاده!

The Blue Boy



 خبرهای خوب و رو به اصلاحات زیر بنای فلسفی جامعه اینقدر زیاد و امید وار کننده است که نمی دانم کدام را در اولویت قرار بدهم که برای شما بنویسم. بنابراین بهتر این دیدم که در این پایان هفته یک طیفی از آن ها را معرفی کنم تا هفتۀ جدید را با شور و شوق بیشتری آغاز کنیم:

1- محمد مایلی کهن عزیز حرف های خوبی زده خطاب به فتح الله زاده مدیر باشگاه استقلال که جملۀ شاهکار و ماندگارش که وصف کاملی است از موجودیت جمهوری اسلامی این است که: "پس چرا از در بیرونت نکرده خودت را از پنجره می چپانی توی ورزش فوتبالی که اهلیت و صلاحیتش را نداری و نداشتی و از روز اول هم با رانت و پارتی وارد این حوزه شده ای". و می دانیم که فتح الله زاده جوان دیپلمۀ نه چندان مستعدی بود که قبل از این که خبرنگار شود امتیاز نشریۀ استقلال جوان را بدست آورد و وارد چرخه ای از مناسبات ریا کارانه شد که امروز ادعا کند دکتر است و به چند میلیارد تومان می گوید پول خرد و...

2- علی دایی برنامه ای طنز را بهانه کرده و حرف جسور ومهمی زده در مورد چرایی عدم جسارت ورود تلویزیون به طنز سیاسی و شخصیت های سیاسی که این هم می تواند نقطۀ عطفی باشد در مورد تقدس زدایی و جسارت پیدا کردن جوانان در عرصۀ عمومی و مقاومت در برابر جو رعب و وحشتی که آنان را از واکنش طبیعی در امور مدنی -جتی در مقابل مأموران دون پایۀ حکومت- خلع سلاح و اراده کرده است و می کند.

3- جامعه با فشار افکار عمومی در رسانه ها و غیره  نیروی انتظامی و قوۀ قضائیه را وادار به  تسریع در رسیدگی به جرایم خشن و دسته جمعی کرده بویژه در مورد حادثۀ خمینی شهر - بدون ورود به حق و ناحق حقوقی احکام صادره و موقت- و قاتلان شادروان روح الله داداشی. که مهمترین بخش دادنامۀ متهمان خمینی شهر آن بخشی است که می گوید متهمان و مجرمان در هنگام ارعاب میهمانان و وادار آنان به اطاعت اولیه از ادبیات  بسیجی و حزب اللهی استفاده کرده اند با صدا کردن و خطاب کردن همدیگر با القابی چون سید و حاجی و برادر و ... که این نشان دهندۀ اعتراف به فروپاشی نظامات نا کار آمد حکومت در بخش امنیت مبتنی بر سرکوب جامعه است.

4- روحانیان سیاسی و از جمله امامان جمعه بمحاق رفته اند و خطابه هایشان همه نشان از یأس و نا امیدی مطلق وبدون آن الدرم بلدرم های آتشین مرسوم دارد تا جاییکه مثلاً آیت الله مظاهری امام جمعه و ارشد ترین روحانی متحجر اصفهان را دیدم در جایی که گفته بود همه چیز فروپاشیده و همۀ اخلاقیات و راستی و صفا از جامعه رخت بر بسته و دروغ و دغل و ریاکاری و افتراء و تهمت و دشنام و... اصلی ترین شاخصۀ جامعۀ اسلامی شده است. و البته مثال های فراوانی از اظهارات و چس ناله های مشابه.

5- در حوزۀ سیاست که یکی از عناصر مهم این نا امیدی روحانیان سیاسی را هم رقم می زند. اختلافات درون سیستم به اوج غیر قابل ترمیمی رسیده است و اگر بروز و ظهور بیرونی کافی ندارد فقط از شدت این اختلافات در محافل و مجالس هرروزه و هرساعته ای است که پشت سر هم تشکیل می شود به بهانه های افطار و از این قبیل؛ ولی راهی به برون رفت از این اختلافات پیدا نمی شود. اوج این اختلاف را هم باید آنجایی دید که مهدوی کنی نالیده خشمناک، از نامۀ مصباح یزدی مؤسس جبهۀ تازه تأسیس پایداری که تند نوشته برای گروه 8+7 و در خواست مشارکت در گروه 7 را داشته است برای نمایدۀ خودش که گروه اصلی نظارت کنندگان بر گروه کم اهمیت تر و مجری 8 است. و آیت الله مهدوی کنی آنرا زیاده خواهی و بی ادبانه معرفی کرده در آخرین جلسۀ گروه وحدت معروف به 8+7.

6- در نقطۀ مقابل اما مردم در حال بیرون آمدن از رخوت بی تفاوتی هستند و بویژه جوانان در زیر پوست شهر ها بحرکت شاد و زندگی ساز خود ادامه می دهند برای تسخیر فضای عمومی کشور با حضور در سینما و تئاتر و ورزشگاه و جشن های کوچک و بزرگ بهر بهانه! بار ها در اینجا از تغییرات کوچک و جزیی دفاع کرده ام با نتایج بزرگ و گفته ام که لازم هم نیست که کسی این اشغال فضای شهر را بجوانان آموزش بدهد. توده با حسی که بیشتر با حس بویایی و ششمش به آن می رسد تا از روی گفته و نوشته و تجزیه تحلیل روشنفکرانه؛ کمترین حرکت مثبت و گشایش فضا را حس می کند و برای تصرف آن ساز و کار تمهید و عمل می کند.

7- هر آنچه نمونه آوردم و بسیاری را که نگفتم و یا حتی اطلاع ندارم بدلیل دوری از ایران؛ شما ساکنان وطن می توانید از نزدیک لمس کنید و با شادی و امید واری به گشودن هر چه بیشتر این فضای مدنی یاری رسانید. مهم این است که نشانه های "چیزی تغییر کرده است" را به جامعه مخابره کنیم. و حرف گستاخ و جسور حاج مایلی در روی آنتن تلویزیون و حرف های همیشه هماورد طلب علی دایی با آن توجهی که جامعۀ جوان جامعه به او دارد این "دارد اتفاقاتی مثبت می افتد" را مخابره می کند و سرمایۀ اجتماعی ما را به "جسارت اعتراض مدنی -ونه سیاسی-" مجهز می کند. و جسارت مدنی در حال حاضر از نان شب برای اصلاحات در ایران واجب تر است.

و نهایتاً اینکه ضمن احترام و شادباش به نیروهای میدانی جنبش سبز فروخفته که فضای جدید قطعاً مقداری از جسارت اش را مدیون آن فداکاریها و تلاش های بی نظیر است. لاجرم باید سهم بزرگی را هم به دولت احمدی نژاد و بویژه به اسفندیار رحیم مشایی و یارانش بدهیم که با ایجاد اختلاف و چه کنم در بین الیگارشی و ریزه خواران سی وسه ساله شان تلاش اصلی آن ها را بسمت چاره اندیشی برای تداوم قدرت انحصاری شان متمرکز کرده تا فضای جامعه از وجود نا مبارک شان تنفسی رو به خورشید بکند. هفته ای سرشار از شادی و امید پیش رو داشته باشید. یا...هو
.........................................
پی نوشت:
تشدید اقدامات ضد شادی و زندگی مثل عملیات کماندویی و مسخرۀ ماهواره زدایی و گشت های شبانۀ بسیج را هم خبر دارم. ولی همین استیصال هم بنظرم جزو خبرهای خوب است. نباید مرعوب شد. پلیس بزودی ذله می شود از این حجم مأموریت بدون حمایت دولت!

۱ نظر:

ناشناس گفت...

http://jahannews.com/images/docs/files/000180/nf00180956-1.mp3
صحبتهای مشایی در جمع امام صادقیها که تازگی منتشر شده.