۱۳۹۰ خرداد ۲۴, سه‌شنبه

تقسیم ایران برمبنای تمایزات فرهنگی: تنها راه سریع، منصفانه ورهابخش ازفکرهرزۀ حاکمان!

The Gleaners



1- وقتی دیدم که محسنی اژه ای در مقام "داد"ستان کل کشور دهان کثیفش را باز کرد و همان مفاهیم امام جمعه و رییس پلیس خمینی شهر در مورد زنان مورد تجاوز قرار گرفته را تکرار کرد. و اگر هم تکرار نمی کرد از هرزگی فکریش کوچکترین اعشاری کم نمی شد؛ بازهم فیلم یاد هندوستان کرد و به این فکر قدیمی ترم متوجه شدم که بیاییم و یک راه حل عاجل تری را برای جلوگرفتن از فروپاشی جامعه مان پی گیری کنیم.

2- زمانی دورتر به این می اندیشیدم که در زمان های نه چندان دور در روستای خودمان و هنوز هم در خیلی از جاهای ایران با خانه هایی روبرو می شدیم و می شویم که معلوم است که قبلاً یک خانه بزرگ بوده اند و بعداً با دیوار کشی در وسط یا گوشه های آن به دو یا چند خانۀ کوچکتر تقسیم شده اند.

3- ماجرا هم معمولاً اینطور قصه می شد که بعد از فوت یا از کار افتادگی بزرگ خانواده؛ برادران و کوچک ترها نمی توانستند با سازگاری با هم در خانۀ بزرگ پدری زندگی کنند و لذا چاره را در این می دیدند که با کشیدن دیوار در حیاط خانۀ پدری خانه های کوچک تر و مستقلی برای هرکدام شان ایجاد بکنند و می کردند. واقع امر هم این است که مرزها همیشه مقوله ای اعتباری بوده است و برای راحتی جوامع و انسان ها علامت گذاری های اینجا خانۀ من و آن جا خانۀ تو و یا در بعد بزرگ تر اینجا وطن من و آنجا وطن تو فقط جنبۀ سهولت در زیست را هدف نهایی داشتند.

4- این تقسیم بندی های مرزی چه در بین برادران یک خانواده و چه در بین اقوام و قبایل و ملیت ها هم بطور غالب با کشمکش و جنگ و کشتار و خونریزی به تقسیم سرانجام می رسید. این وضع تا همین 60 سال پیش که مرزهای بسیاری در طول جنگ جهانی دوم دچار تغییرشد و نمونه ای مدل مثل کشور اسراییل هم از همین منطق زور فیریکی تبعیت کرد و کشورش را تأسیس کرد معمول و طبیعی بود. حتی می توانم بعد از جنگ دوم هم آدرس بدهم در جنگ کره که کشوری بنام کره به دونیم شمال و جنوب تقسیم و هرکدام سبکی از زندگی سیاسی و اجتماعی معارض با دیگری را سرمشق خود قرارداد.

5- سؤال ساده این است که چرا کاری که بزور و جنگ و کشتار تا همین 50 سال پیش و در کل تاریخ زیست بشر بر روی کرۀ زمین رایج بوده نتواند در این عصر تمدن و علم و منطق و عقلانیت از طریق صلح و مذاکره قابل انجام باشد. امر واقع این است که روحانیان، سی سال پیش در ایران حکومتی تشکیل داده اند ولی موفق نشده اند آنرا مستقر کامل بکنند. علتش هم این بوده است که بخش کوچک و بزرگی از مردم به معیارهای قدیمی و تاریخ مصرف گذشتۀ آنان لبیک نگفته اند. روحانیان هم چاره را در این دیده اند که تا جای ممکن این دگرباشان زیست خواه را از ملک مشاع وطن بیرون کنند و کرده اند. ولی مشکل حل نشده و این دیگرباشان زیستی نظم جامعۀ قدیم را مختل کرده اند. که جدیدترین نمونه اش عدم سازگاری ویلا با کومه در خمینی شهر بوده و جنایتی که اتفاق افتاده و روزانه ده ها و صدها از این مورد حادث می شود.

6- پیشنهادۀ ساده و قابل دسترس سریع من این است که بیاییم ایران را برمبنای فرهنگ جدید و فرهنگ قدیم بنسبت جمعیت هر کدام تقسیم کنیم و به این دور باطل پایان بدهیم. کمی طنز بنظر می رسد ولی واقعاً چرا نه؟ تازه ایران اولین کشور از این دست هم نیست. کشورهای چهارگانه از تجزیۀ یوگوسلاوی سابق، جدا شدن اسلواکی و چک از همدیگر یا سایر تقسیمات در قلمرو شوروی سابق که برخی مثل آذربایجان هیچگونه هویت کشوری مستقل هم نداشت قبل از جدایی از شوروی و..

7- تنها فرق تقسیم ایران که اتفاقاً حسن هم است تقسیم نه برمبنای نژاد و قوم و این جور فاکتورهای خونی که تقسیم بر اساس تفاوت های فرهنگی خواهد بود. اینک ما در حالی که دو برابر جمعیت آوارۀ فلسطین بیشترآواره در گوشه و کنارجهان داریم و کمتر از 1 سال تا 30 سال از آوارگی مان نمی گذرد چطور نباید از حقوق برسمیت شناخته شده آوارگان فلسطینی حتی در حق بازگشت به سرزمین پدری شان که توسط همین روحانیان بام تا شام توی بوق است برخوردار باشیم. مگر آواره با آواره چه تفاوتی دارد.

8- من حتی نمی گویم و اصرار ندارم به تجزیۀ ایران که رگ گردن شوونیست ها بزند بیرون. می شود یک ساز و کار فدرال هم تعریف کرد برای دو گروه سنتی و مدرن. و من از سوی مدرن ها این قول را هم می دهم که حکومت مرکزی و نیروی مسلح هم دست آن ها باشد. و ما مدرن ها فقط حق زیست مورد انتخاب و سامان یاب توسط خودمان را نصیب ببریم. باز هم این پیش شرط را قبول می کنیم که هر استان های مهجور و عقب مانده ای را که روحانیان محترم صلاح دیدند به بخش مدرن بدهند. و باز هم بیشتر، ما قول می دهیم که سهمی از نفت و معدن و انفال هم نخواهیم. حتی بیشتر؛ حاضر خواهیم شد بعنوان نامسلمان یا مسلمانان ذمی خراج سالیانه هم بدهیم و خلاصه ما خودمان شرط نداریم و هر شرطی را که آخوند ها مقرر کردند می پذیریم.

9- فقط با این امید که بتوانیم پاهای خسته مان را در خانۀ خویش بدلخواه دراز کنیم. خواستۀ زیادی نیست و جامعۀ جهانی هم از ما حمایت خواهد کرد. خسته شده اند بخشی از مردمی که زندگی را دوست دارند و می خواهند لذت ببرند از کار و تلاش و زیست خودشان. آن چنان که خودشان تشخیص می دهند و نه آن چنان که آخوند خامنه ای و اژه ای و...  می گویند. زنان و دختران ما چه جرمی مرتکب شده اند که هم مورد تجاوز برادران دینی و غیرتی قرار بگیرند و هم مورد عتاب هرزگی از سوی هرزه ترین مردان در کسوت دین و قاضی و دادستان شهوتران! یا...هو

۱۰ نظر:

خ.آ گفت...

اجازه بدهيد من با افتخار تمام اولين كسي باشم كه موافقت صد در صدي خودم را با اين نظريه بدهم.
فكر كنم همان استان خراسان برايشان كافي باشد و قم البته!!اما اينها بيش از آنچه در ذهن هر كسي بگنجد طماعند....و كثيف و تن پرور اينها فقط عادت به دستور دادن دارند. نه فكر كردن و عمل كردن. آن موقع كي برايشان اين كارها را انجام بدهد؟
راستي شما را بخدا دلگير نشويد اگر برايتان كامنت نميگذارم مطمئن باشيد كه هر روز بديدارتان مي آيم اگر اظهار وجود نميكنم ازباب كوچكي است و آنكه مسدع نشوم.ارادتمند

ناشناس گفت...

کشورهای عرب و اسلامی بخاطر مخالفت و معارضه و تمرد از دستور الهی در مورد قوم برگزیده بنی اسراییل هیچوقت روی سعادت و خوشی نخواهند دید.

nik گفت...

به قول مجید تو سوته دلان مصیبت خودمونیم، گریه کن نداریم! ولی‌ اگر پای پول و منافع در میون نباشه چند نفر حقیقتاً مایل هستند به سبک زندگی‌ ما قبل تاریخ آخوندا "زندگی‌" کنند؟ بسیجیه اگر مواجبش نرسه، چپ و راست صیغه عقدی هارو مکه سوریه نفرسته چقدر احتمال داره باز سنگ اینا رو به سینه بزنه؟ بیش از اونی‌ که فکر می‌کنیم این جماعت تنها و ایزوله هستند. من گاهی وبلاگ‌های این حزبل مزبل هارو می‌خونم، طرف چادریه، ذوب در ولایت هم هست، راه پیمایی هم میره، اون وقت آهنگ گوگوش پست میکنه! حتا تو شب‌های قبل از انتخابات که فضا یه خرده باز شده بود، خیلی‌ وقت‌ها پیش میامد که طرفداران احمدی‌نژاد و موسوی، کروبی تو خیابون با آرامش با هم بحث میکردند یا همدیگرو دست مینداختند و مسخره بازی و هره کره. با دو سر انتهایی طیف فرهنگی‌ (سوپر خشکه مقدس و سوپر مدرن) کار ندارم ولی‌ گنده‌ترین عامل تفرقه انداز تو این ملت همین آخوند‌ها هستند که پول هم دستشونه و عدّه‌ای تنبل و انگل تفنگ به دست هم با دریوزگی دور و برشونند.

nik گفت...

برخی‌ صاحب نظر‌ها البته می‌گویند که اختلاف عمده بین خرده فرهنگ هاست و تا خرده فرهنگ‌ها به آشتی‌ و تفاهم نرسند، صحبت از مدرن کردن و تغییر حکومت کنندگان بی‌ فایده است. به نظرم هر چی‌ زمان جلو آماده تفاوت بین فرهنگ حاکمان و فرهنگ عامه مردم بیشتر شده. از این لحاظ که فرهنگشان از بزرگترین مخرج مشترک جامعه عقب تر است. مثالش هم همین محبوبیت شبکه‌های ماهواره‌ای فارسی زبان، که سریال‌های کلمبیایی با زنان کم لباس با موضوعاتی مثل روابط خارج از ازدواج را تو فسقلی‌ترین شهر فلات ایران هم دنبال میکنند و مسابقه بفرمایید شام که در آن زنان و مردان نه محرم اختلاط میکنند این همه طرفدار تو جنوب شهر داره. اون وقت تو سریال‌های صدا و سیما هنوز به مادرشون می‌گویند خانجون و دختر پسر نا محرم بدون بپا در هیچ صحنه داخلی‌ دیده نمیشوند! یعنی‌ هنوز ساز نشون نمیده تلویزیون، ببین چقدر عقب افتاده

دوست گفت...

دیگر زدی به سیم آخر؟ من چطور از همسایه ام که از بچه 7 ساله من رو میگیرد جدا شوم؟ از این شهر یا من ؟ هردو هم به شهر و دیار مان علاقه و عشق داریم. هردو هم به اندازه هم حق آب و گل در این شهر و این کوی و کوجه داریم . قمی های بد بدبخت هم کم از ما مدرن نیستند و از اینکه خانه شان شده جولانگاه ارازل مذهبی بیشتر از ماساکنان شهرهای دیگر به عذابند بگذارند بروند کجا برایشان کار و خانه و کاشانه درست میکنید شما؟

Dalghak.Irani گفت...

عاشقتان هستم. بیشترکامنت بگذارید ونظربدهید. اگراین پست بیشترین بحث را بربیانگیزد معلوم می شود که تازه درتشخیص صورت مسأله که تقدم "امرفلسفی" به "امرسیاسی" اولاً وازآنجا تقدم "امراجتماعی" بر"امرسیاسی" ثانیاً است یک گام به هدف نزدیک شده ایم. مهم ترین ومنحصربفردترین مشکل ایران امروز: "عدم تطابق فرهنگی حاکمان با فرهنگ غالب جامعه" است. که نه مثل زمان شاه که جلوترورهاترازفرهنگ عامه بود وباعث فروپاشی شادشد بلکه بشدت عقب مانده ترازفرهنگ عامه که باعث افسردگی شده است وجامعۀ ایران را ازتحرک برای پروژه های سیاسی قفل کرده است؛ است. تا با این فهم ساده ازمشکل نرویم وبزرگ نمایی ملی وجهانی نکنیم وکمکان بدنبال مبارزۀ کلاسیک سیاسی وبدنبال جستجوی مرگ بر این حاکم وآن حاکم هستیم گشایش غیرممکن است. تنها شعارکارگربرجوفعلی "زنده باد زندگی" است وبس. بحث کنید با هم من هم شرکت خواهم کرد. رها نکنید این سرنخ تفاوت عمیق فلسفۀ زیست حاکمان با محکومان امروزوطن را. طرح مسأله بیشترسمبلیک است وکاریکاتوریزه کردن اهمیت مشکلات اجتماعی بجای پروژه های سیاسی. یا...هو

ناشناس گفت...

ح.ر.د.ف

"...من حتی نمی گویم واصرارندارم به تجزیۀ ایران که رگ گردن شوونیست ها بزند بیرون. می شود یک سازوکارفدرال هم تعریف کرد برای دوگروه سنتی ومدرن. ومن ازسوی مدرن ها این قول را هم می دهم که حکومت مرکزی ونیروی مسلح هم دست آن ها باشد..."
مشکل تاریخی ایران و ایرانی بغیر از خائنین(که حتی اسکندر نیز نتوانست به آنها درس شرافت بدهد!)وجود احمق هاست که دشمن خود را هم احمق می پندارند!
نمونه های قدیمی اش را بیاد ندارم اما ورژن جدیدش همین طیف "روشنفکران دینی"است....
جای تاسف است که دلقک عزیز ما هم با چه شتابی این مدال افتخار را بر سینه خود میزند؟!

ناشناس گفت...

بله
جای بسی تاسف است

Unknown گفت...

چرا اسم سایت خودتونو نمیگذارید مثلا . بی غیرت ایرانی . دیوث ایرانی . بیشرف ایرانی . فقط خواهشا اون ایرانیشو عوض کن بگذار عربی . پوفیوز ایران شهید داده تا مستقل بمونه . خیلی جاکشی

ناشناس گفت...

با عرض پوزش ببخشید ، شر و ور گفتی ، خواب دیدی بچه ، اگه فک میکنی با این نظراتت خیلی مخی ، باید بگم خیلی پخی ی ی ی ... از فرهنگ و تاریخ و تمدن ، از سیاست و کیاست و مردونگی چیزی میفهمی ، مطمينم نه ، جیره خوار کی هستی ؟ نمک کی رو خوردی که از این حرفا میزنی ... کجا بودی که ملت جون میدادن واسه یه وجب از خاکشون ایران، حالا توی نژاد پرست واسه ما نظریه میدی ، یا نمیفهمی یا خودت رو به نفهمی میزنی ، ایران یعنی همه اقوام ، ترک ، کرد ، فارس ، بلوچ ، گیلک ، بختیاری ، عرب جنوبی ، سیستانی خراسانی آذربایجانی مازندرانی اصفهانی ایلامی کرمانشاهی ... و و و برو جیره خوار نمک نشناس ، برو این نظریبه ها رو به اربابت آمریکا ، انگلیس ، عربستان و نامردای دیگه بده ، روسیه رو تیکه کردند چی شد ، شدند چچنی های تروریست و امثال اونا پس دهنت رو ببند خواهشا"