۱۳۹۰ خرداد ۲۰, جمعه

سردارمدحی پروژه ای هردوسرباخت: جاسوس یا بریده!



1- لابد هم منتظرید وهم تعجب کرده اید که چطوراست راجع به داغ ترین و بروزترین رویداد سیاسی روی میزکه ماجراهای مربوط  به سردارمدحی معروف است حرفی نمی زنم وچیزی نمی نویسم. اما واقعیت این است که چون من راه حل مشکلات ایران با رژیم ماقبل تاریخش را بیشتر "اجتماعی-فرهنگی" می دانم ونه "سیاسی-نظامی" لذا نه علاقه ونه وقت رفتن بدنبال بیهودگی ها ازنگاه فلسفی خودم را ندارم. وبهمین خاطرهم تا قبل ازاین جاسوس-ضدانقلاب معرفی شدن مدحی و پخش اظهارات تلویزیونی ایشان، فقط درحد یک اسمی که شنیده باشم با این مأمور اطلاعاتی رژیم آشنا بودم. اینک نیز صرف وقت برروی این موضوع را اتلاف انرژی بیهوده می دانم. اما برای اینکه نشان بدهم چرا ایران ازراه پروژه های براندازی سیاسی-نظامی قابل تغییررژیم نیست نگاهی می کنم به وقایع اتفاق افتاده درکشورهای عربی تا نشان بدهم که فقط رژیم های مسئول وپاسخگو و"حکومت تمام" هستند که قابل تغییرازراه های جنبش های سیاسی هستند. وحکومت های مبتنی برانقلاب مدام وبی ثبات سیاسی وغیرپاسخگوقابل براندازی راحت نیستند وتلاش دراین جهت حد اکثربه جنگ داخلی منجرمی شود.

2- دربین رژیم های عربی که هدف نخستین نا آرامی های اقتصادی شدند وبلافاصله این نارضایتی اقتصادی به پروژه های سیاسی تغییرحاکمان سیاسی ارتقاء پیدا کرد. تنها سه رژیم غیرانقلابی و"حکومت تمام" ومسئول بودند که اولی تونس بن علی بود ودومی مصرمبارک وسومی بحرین آل خلیفه. که دورژیم تونس ومصرخیلی زود سقوط کردند ورژیم بحرین هم فقط بدلیل ارادۀ امریکا وعربستان سعودی بود که از سقوط نجات پیدا کرد.

3- بقیۀ هرسه رژیمی که درمعرض انقلاب قرارگرفتند. یعنی لیبی وسوریه ویمن هنوز هیچ کدام سقوط قطعی نکرده اند وپرواضح است که سقوط بعد ازاین هرکدام ازاین حکومت های انقلابی-فاشیستی نیز به تغییر رژیمی همانند آنچه که درمصر و تونس اتفاق افتاد منجرنخواهد شد. بلکه سقوط اسد وقذافی وصالح پی آمدی گسترده تا محدود جنگ های داخلی را بهمراه خواهد داشت. این هرسه رژیم هرکدام بدرجاتی متفاوت کمتریا بیشتردارای رژیم هایی بودند وهستند که حکومت هایشان را برپایه های یک انقلاب قرارداده اند. درلیبی ویمن که قذافی وصالح خودشان بنیانگذاررژیم فعلی برروی یک کودتا-انقلاب هستند ودرسوریه اسد پسرادامه دهندۀ انقلاب کودتای پدرش حافظ اسد بوده واست.

4- بنظرم می رسد که وجه عمدۀ اختلاف بین رژیم های مصروتونس وبحرین با حکومت های انقلابی لیبی وسوریه ویمن دراین است که سه رژیم اول یک استبداد سیستماتیک تعریف شده را اعمال می کردند ومخالفان تاحدود زیادی می دانستند که برعلیه چه سازوکاری مبارزه می کنند. درحالیکه دررژیم های انقلابی یک دیکتاتوری فردی وسیال بدون یک سیستم معلوم وتعریف شده حکومت می کرد ومی کند (عدم وحدت رویۀ با ثبات درحکومت) ومخالفان تعریف مشخصی ازدشمن درقدرت ندارند وهرکدام طبق تفسیروشناخت خویش موضع گیری له یا علیه می کنند. وشناخت دقیقی ازخواستۀ خود ندارند (عدم وحدت برداشت درمخالفان ازحکومت سیال). البته که من علت تامه را می گویم مثل همیشه. ومعلوم است که اولاً سه رژیم انقلابی لیبی وسوریه ویمن هم خودشان بدرجاتی ازهم متمایزند وهم جوامع تحت حکومت شان بدرجاتی متفاوت ازقبیله گرایی وقومیت گرایی وفقرورفاه اقتصادی دچارهستند که تمایزات فرعی این ها با رژیم های سقوط کردۀ دستۀ اول است. بعنوان مثال رژیم قذافی فاشیست ترین وبا درآمد خوب نفتی است. درحالیکه رژیم صالح دریمن نزدیک به حکومت های مصر وتونس ولی بشدت فقیروقبیله گراست. وسوریه هم که تا حدودی ازهمجواری با دشمنی بنام اسرائیل تأثیر می پذیرد.

5- یک نشانۀ میدانی دیگردرمورد رژیم های انقلابی با رژیم های با ثبات ومستقراین است که دررژیم های با ثبات نوع اول یا اعتراضات رأساً ازپایتخت کشورآغازمی شود ویا اگرآغازشورش ازشهرهای غیرپایتخت باشد بلافاصله به پایتخت منتقل وتلاش اصلی درپایتخت متمرکزمی شود. درحالیکه دررژیم های بی ثبات وانقلابی شورش ها قطعاً دربیرون ازپایتخت ودرشهرهای کوچک وبزرگ دیگرآغازمی شود وشده است و تا مدت ها ازسرایت آن به مقرحکومت وپایتخت جلوگیری می شود. زیرا که رهبر انقلاب ویا کودتاچی می داند که حفظ قدرتش درنهایت به پایتخت کشوربستگی خواهد داشت. لذا هم به لحاظ استراتژیک وهم بلحاظ تاکتیک سعی می کند پایتخت را متفرق وسردرگم نگهدارد.

6- درمورد ایران وضعیت پیچیده تر ومتفاوت نیز است. زیرا که علاوه بر سیالیت بیشتر رژیم تهران درتعریف ازخود وحکومتش. حکومت ایران برروی یک انقلاب توده ای ونزدیک هم بنا شده است. واین به حاکمان کمک می کند که مشروعیت خودشان را با انقلاب توده ای که هنوزمردم خاطرات عینی ازآن را درذهن دارند تعریف وبه توده ها بباورانند ومهمتر اینکه توده های انقلاب کرده به دلیل ضرردیدن ازانقلابی که باعث تغییررژیم قبلی شده نه پتانسیل ونه رغبتی به انقلاب وتغییریکبارۀ رژیم نداشته باشند وندارند. بعبارت دیگرگزارۀ "یک نسل دوبارانقلاب نمی کند" نتیجه گیری درستی است ازذهنیات مردمی که تغییرناگهانی حاکمان را تجربه ای کاملاً منفی به عینیت رسیده اند. اینان که انقلاب قبلی خود را واجد هیچ دست آورد مثبتی برای آرزوهایی که داشتند می بینند. این ذهنیت بدیهی را پیدا می کنند وکرده اند که هرحاکم بدی که با شورش برود حاکمی بدترازآن جایگزینش خواهد شد.

7- بنابراین است که حکومت ایران قابل براندازی دفعی نیست. نه با شورش وانقلاب توده ای. ونه با هجوم وایلغارنظامی. وکسانی که بغلط تصورمی کنند می توانند رژیم انقلابی ایران را چه توسط سازماندهی سیاسی-نظامی داخلی وچه با استفاده ازحمله وکمک خارجی تغییربدهند اشتباهی مبنایی واستراتژیک می کنند وبیشترازاینکه حسن نیت داشته باشند یا دچارفقر اندیشه هستند ویا برای کسب حمایت مالی دولت های خارجی برای زیست بهترخودشان بازی سیاسی می کنند. 

8- این نوشته درحد تیترنویسی خلاصه است ویک باردیگرتأکید می کنم که گفتن ازیک علت تامه نافی دلایل تأثیرگذارفرعی نیست. ولی آن دلایل فرعی چون باید این علت اصلی را که مانع عمده است ازمیان بردارد ومعمولاً این اتفاق قابل حصول نیست؛ لذا نتیجه ای مثبت بدست نمی آید. وشکافتن اینکه چرا درحاکمیت های انقلابی مردم متفرق وسازمان نا یافته هستند مجالی فراخ ترمی طلبد که حوصلۀ این مقاله آن را تأمین نمی کند. ولی اصلی ترین دلیل این است که توده های حاکمیت های بی ثبات وانقلابی اتمیزه وغیرمتشکل نگاه داشته می شوند ودارای کمترین فرصت برای تشکیل نهاد های واسطه مثل حزب وngo های مستقل پیدا نمی کنند. یا...هو

تکمله:
می خواهم بگویم که نه شکارمدحی درآن روزجشن وپایکوبی برای اپوزیسیون سیاسی جای ازخود بی خود شدن داشت ونه ازدست رفتنش اکنون باید ِیأس ونامیدی وانفعال را بدنبال داشته باشد. چون پروژه ای درکارنمی توانست باشد که حالا شکست خورده باشد. حاکمیت ایران هم مطمئن است که چیزی بنام جنبش فعال مخالف وجود خارجی ندارد. واگرالان ازمدحی رونمایی کرده است بیشترازجهت منحرف کردن نگاه ها ازجریان اختلافات روحانیت با دولت است. والبته این خطرناک ترین جریانی است که تا کنون حاکمان اسلامی را بچالش گرفته است.

۵ نظر:

nik گفت...

خوب به نظرتون از اول نفوذی بوده یا تو مایه‌های شهرام امیری؟

Dalghak.Irani گفت...

بنظرم اگردرابتدا هم نفوذی نبوده باشد. بعد ازنفوذ توسط ایران دوباره خریداری شده است. آنچه که مسلم است نشان ازضعف شدید دستگاه های اطلاعاتی غرب است وضعف سرخوشانه وگیج کنندۀ رهبران اپوزیسیون سیاسی خارج ازکشور. یا...هو

nik گفت...

حیدر مصلحی چه حالی‌ داره میکنه الان با این نمایش اقتدار. یک هیچ به نفع کی‌؟

تلخک گفت...

خیلی خوشمان آمد دلقک جان. ما خواننده هر روزه شماییم. اینکه کامنت نمیذاریم از سر یه خورده تنبلیمانه. اما خداییش دیگه از تفاسیر سازگارا و نوریزاده خسته بودم. بهتر که این اتفاق افتاد. این همه توهم و سرشکستگی گردن این ها هم هست. اصلن شاید خودشون هم...! استغفرا...

Dalghak.Irani گفت...

خیلی ممنون تلخک نازنین.
واگربدانی نفس وبلاگ نویس هم به همین تک زنگ های شماهاست. گاهی تنبلی را کم می کردید. پاینده باشی. البته درخواندن وبلاگ من! یا...هو