۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۵, پنجشنبه

دردفاع ازحیدرمصلحی؛ وخواهش ازآیت الله خامنه ای!

Portrait of a Young Bride



1- بارها ومکررگفته ام وهمۀ نطریۀ ودکترین خودم دراین وبلاگ را برمبنای آن سامان داده ام که جمهوری اسلامی یک حکومت نیست بلکه حداکثریک گروگان گیری است که بخش امنیتی آن دردستان آیت الله خامنه ای متمرکزاست به دومنظور: اول بخاطرجلوگیری ازفرارگروگان ها ازحصارهای محدودۀ بازی تعیین شده برای خورد وخواب وپرسه های تنفسی بقصد زنده ماندن. ودوم برای محافظت ازفیزیک بدون روح گروگان ها با این هدف بدیهی که چه گروگان ها فرارکنند وچه بمیرند موضوع گروگان گیری هم بی محمل شده وتمام می شود. ودرغیراین حوزۀ امنیتی؛ جمهوری اسلامی یک هیئت مذهبی یا یک آنارشی حکومتی یا یک هرج ومرج دولتی است که سگ صاحبش را نمی شناسد وهرکسی صبح زودترو پر زورتر از خواب بیدار بشود حاکم روزاست!

2- می خواهم این را بگویم که اختلاف آرای کنونی پیدا شده دربین رهبرورییس جمهور درمورد وزیراطلاعات چیزکمیاب ودیریاب واولینی نبوده ونیست ونخواهد بود. وچنین دوگانگی هایی ذاتی یک ناسیستم است و32 سال است امان یک ملت را بریده است. فرق مسئله وجدید بودن موردفعلی به این دلیل بدیهی است که اولاً روشده است وثانیاً دربالاترین سطح ممکن با ریاست مادام العمروشرعی الیگارشی گروگان گیراتفاق افتاده است. والا هرکدام ازآحاد این کشور وبویژه اگردردیوان حکومتی خدمت کرده باشد بارها وبارها درگیراین موش وگربه بازی های رییس وجانشین واز این قبیل بوده اند ورنج ها درسینه دارند؛ این هوا!

3- من خودم درسطوح مدیریت میانی جمهوری اسلامی کارکرده ام وبارها بعنوان "توپ عربی" رؤسای چندگانه ومختلف العقیده ومنافع پاسکاری شده ام. اولی می گفته بکن. دومی می گفته نکن. تاسومی ازراه می رسید ودستورهردو اولی ودومی را وتو می کرد. ودراین بین این من کارمند ومدیررده میانی بودم که انسانیتم وشخصیتم را به یغما رفته وله شده می دیدم. چه اگردستورهرکدام را اجرا می کردم با تلافی وانتقام دیگری مواجه می شدم.

4- این روزها که حیدرمصلحی فارغ ازلباس ومقام وشأن وهرچسبندگی اعتباری دیگریک انسان است وایرانی؛ بارها مرا ازخواب پرانده است که بیچاره مصلحی! سروهمسرفرزندش چه می کشند. درمقابله بازیردستانش چه حالی دارد. به رفیق رفقایش چه می گوید. به زخم زبان های دشمنانش چه پاسخی باید بدهد. البته که وزارت درکشوری مهم بعظمت ایران حتی تحت نام کوچک جمهوری اسلامی پست درجه یک وبسیارمهم ومفتخری است. والبته که هیچ روحانی بی دانش جدید و تخصص نخوانده ای حق اشغال وزارتی هرچند نامهم را ندارد. وایضاً که درکارها همیشه گره هایی می افتد دربهترین سیستم ها هم وباید صبوری کرد. اما؛ همۀ این نباید ها درمورد حیدرمصلحی نمی تواند ونباید توجیه کنندۀ رفتاری باشد که با یک انسان بماهوانسان می شود.

5- اینکه آیت الله خامنه ای دستوربدهد به حیدرمصلحی که ازبعد ازنمازصبح برود بزخوکند پشت سالن تشکیل کابینه تا بمحض بازشدن درب ها بپرد روی صندلی اش و جنب نخورد. واینکه ساعاتی بعد احمدی نژاد واردبشود واورا چونان دستمال توالت مصرف شده ودربین همکاران وهمقطاران ونگهبان وآبدارچی وراننده بیاندازد بیرون شرط انصاف ومروت نیست. من قطعی می دانم که حیدرمصلحی هرنوع تفکری داشته باشد، وهراندازه نالایق وبی کفایت باشد، وهرچقدرجزو تیرۀ انسان های دنده پهن باشد و... به این خفت وخواری راضی نیست. چون او هم یک انسان است.

6- دراین بین البته مسئولیت آیت الله خامنه ای هم بزرگتراست به جایگاهی که دارد وهم بیشتراست بدلیل کارغیرقانونیش که باعث این نزاع شده است. ومهمتراز هر دو شأن مشترک روحانی بودن هردوآقایان است. چه اگرله کردن یک عضوالیگارشی در برابر سایراعضاء برای حفاظت ازفروپاشی الیگارشی هم باشد اولاً له شدن شخصی شخصیت انسانی مصلحی را جوابگو نیست. وثانیاً سایراعضای الیگارشی را بوحشت می اندازد ازعاقبتی که درانتظارشان است مثل رفیقشان مصلحی. بنابراین شایسته است که این جنگ باشمشیر ِ له کردن شخصیت انسانی مصلحی را هرچه زودترپایان بدهید وابزارمخفی تروکم هزینه تری را پیدا کنید برای بازی کثیف سیاسی تان!

7- ویک تذکرمشفقانه هم بدهم به آیت الله خامنه ای که: سعی کن با عقب نشینی کامل هم شده احمدی نژاد را راضی کنی ودعوای این مرحله را جمع کنی. چون اوضاع درداخل الیگارشی بسیاروخیم وشکننده است ودرصورت مقاومت احمدی نژاد بدون برو بر گرد بازنده نهایی تو خواهی بود. اینکه چرا می گویم اوضاع شما بدجوری ناجوراست هم به این سبب است که: الیگارشی روحانی واذنابش چنان انحصارطلب واقتدارگرا بودید که حتی بخودتان هم رحم نکردید واجازه ندادید دوسه نفرآخوندجوان وخوش آتیه هم بتوانند درسلسله مراتب الیگارشی رشدکنند تا دریک چنین روزی که به یک فوت محکم رییس جمهورمحبوب خودتان دچارآمده اید سینه سپرکنند وازشما مواظبت کنند. یک نگاهی به دور وبرخودت وتمام مراکزتصمیم سازی وتوطئه سازی بیانداز. خدا وکیلی خود تو جوانترین وقبراق ترین روحانی بین کلیۀ الیگارشی هستی وبقیه همه یا مرده اند وروی صندلی اند ویا دارند دعای احتضاررا تسبیح می کنند. ودرست درجهت مقابل فقط مراجع تقلید قم جوان تروباسمه ای ترودستوری ترشده اند نسبت به نسل مراجع بزرگ امثال امام خمینی وآیت الله ها شریعتمداری وگلپایگانی و نجفی مرعشی و...این اواخرمنتظری. وشما بهترمی دانی که مرجع هرچقدرکهنه تر باشد مثل شراب مقبول تراست. وبعبارت پایانی این نتیجۀ محتوم عملکرد خود شماست که گریبانت را گرفته است. پس به سنت لایتغیرطبیعت گردن بگذار یا...هو

۱۱ نظر:

Eric Calabros گفت...

این گذاشتن عکس یک نقاشی هنری کلاسیک در بالای هر پست، ایده جالب و بکری بود که اولین بار است می بینم.آفرین
این آخوند مصلحی، از وضع اسف بار زندان های ایران خبر ندارد؟ اگر دارد و کاری نمی کند، به نظرم شایسته نیست به عنوان یک انسان برایش دل سوزاند. کمی تحقیر شدن خیلی کم است در برابر زجری که خیلی ها به خاطر حکمی که به خواست وزارتخانه متبوعش برایشان بریده شده در زندان ها تحمل می کنند

ناشناس فرعی گفت...

سلام. چیزی که برایم جالب است سبک نوشته های شماست. از سیاست کثیف طرفین به دلسوزی برای آنها و نصیحتشان میرسید.
صحنه اینگونه است که شما نشسته اید بالای اتاق و تکیه داده اید به مخده یک قلیان هم جلوی شماست. نگاهتان به روبروست معلوم نیست کجا. احمدی نژاد سمت راست شما و نزدیک تر است به طوری که گاهی میتواند آهسته چیزهایی به شما بگوید و شما در جوابش سری تکان دهید. طرف چپتان کمی دورتر البته خامنه ای نشسته و چپقش را دارد چاق میکند و زیرچشمی گاهی نگاهتان میکند. مصلحی همان طرف چپ اما پایین تر هوش و حواسش به خامنه ای است و گاهی ناخنهایش را میجود. بعد از چند لحظه سکوت بالاخره شما پکی به قلیان میزنید و رو به خامنه ای میکنید. خامنه ای سعی میکند سرش را بالا بگیرد و دود چپقش را در فضا پخش کند که یعنی پیرمرد خیلی هم به تو توجه ای ندارم. شما بی توجه به این اداهای خامنه ای شروع به نصیحتش میکنید که راه و رسم حکومت داری چنین است و چنان....
احمدی دارد زیر لب ریسه میرود.
مصلحی هنوز مشغول ناخنهایش است.

Dalghak.Irani گفت...

Eric Calabros سلام
خیلی ممنون بخاطر تعریفت. ودرمورد نقدت هم نمی خواهم همۀ لایه های نوشته ام را بازکنم. که اگرقصدش را داشتم با نثرمستقیم می نوشتم. آن قسمت هم که مربوط به دفاع ازمصلحی است اشراف به هویت انسانی وشخصیت حقیقی آدم هاست. البته که درموردشخصیت حقوقی ادم ها ابتدا باید قاضی داوری کند ومن قاضی نیستم. مرسی. یا...هو

ناشناس گفت...

عجیب است که آنکه در این اوضاع قمر در عقرب توجهتان را جلب کرده است خورد شدن شخصیتِ حیدر مصلحی ‌ست. اشاره کردید که با مصلحی به عنوانِ یک انسان بد برخورد میشود. خوب بشود به درک! شخصی‌ از برخورد حیوانی جمهوری اسلامی با مخالفان، معترضان و منتقدان خبر داشته و تا کنون خودش استعفا نداده انسان نیست که حیوان است. حتّی حیوان هم نیست، شیطان است. سیامک پور زند در ۸۰ سالگی خودکشی‌ می‌کند راجع به رفتار غیر انسانی‌ که مدافع حقوق انسانها را به پایه خودکشی‌ می‌رساند نظری ندارید؟ تازه او که نام و نشان دارد و سعی‌ میکنند دردش را در دنیا پخش کنند، آن بی‌ نام و نشان‌ها که حیدر مصلحی و امثالش زندگیشان را فلج کردند چطور؟ با آنها به عنوان انسان بد برخورد نمی‌شود؟ برای آنها بنویسید رئیس، رئیس جمهور، رهبر و وزیر اطلاعات آنها را بیشتر از حیدر مصلحی کوبیده اند و زندگی‌‌شان بیشتر از زندگی‌ حیدر مصلحی به باد رفته است.

ناشناس گفت...

عجیب است که آنچه در این اوضاع قمر در عقرب توجهتان را جلب کرده است خورد شدن شخصیتِ حیدر مصلحی ‌ست. اشاره کردید که با مصلحی به عنوانِ یک انسان بد برخورد میشود. خوب بشود به درک! شخصی‌ از برخورد حیوانی جمهوری اسلامی با مخالفان، معترضان و منتقدان خبر داشته و تا کنون خودش استعفا نداده انسان نیست که حیوان است. حتّی حیوان هم نیست، شیطان است. سیامک پور زند در ۸۰ سالگی خودکشی‌ می‌کند راجع به رفتار غیر انسانی‌ که مدافع حقوق انسانها به پای خودکشی‌ می‌رساند نظری ندارید؟ تازه او که نام و نشان دارد و سعی‌ میکنند دردش را در دنیا پخش کنند، آن بی‌ نام و نشان‌ها که حیدر مصلحی و امثالش زندگیشان را فلج کردند چطور؟ با آنها به عنوان انسان بد برخورد نمی‌شود؟ برای آنها بنویسید رئیس، رئیس جمهور، رهبر و وزیر اطلاعات آنها را بیشتر از حیدر مصلحی کوبیده اند و زندگی‌‌شان بیشتر از زندگی‌ حیدر مصلحی به باد رفته است.

Dalghak.Irani گفت...

ناشناس عزیز که عجله داری وهرنیم ساعت کامنتت را تجدید می کنی. سرم را می زنم بدیوار بالاخره ازدست شماها وخلاص. عزیزمن وفتی بهردلیل نمی توانی با یک متن ارتباط برقرارکنی. لزومی ندارد که برداری قصۀ حسین کرد بنویسی .ازمن هم بخواهی که بین مصلحی قاتل وسیامک عزیز یکی را برگزینم. آخرپدرجان گوزچه ارتباطی به شقیقه دارد. یک تیترطنزسیاه را خوانده ای وحداقل تلاش نکرده ای که متن را هم بخوانی بعد بدلیل پایین بودن دز ادبی سوادت ازبغل دستی ات بپرسی که این چه منظوری دارد ومی خواهد چه بگوید با این متن و...بخدا خستگی برکلید های کیبوردم می ماسد ازاین همه قضاوت های ناشیانه وبی معرفت. آخرشما هفتصد نهصد ورقی که هرروزبمن سرمی زنید چرا یکی تان بکمکم نمی آیید که بابا یاروتجلیل نمی کند وتحلیل هایش را بزبانی می نویسد که دوست را بفکرخوشحال ودشمن را بفکرتأمل بیاندازد. مگرمن روبروی خامنه ای ومصلحی هستم آخر. من به خامنه ای تکثیرشده می گویم که ارباب ازنظر انسانی هم با رفقایش خوب تا نمی کند. ها. تا بلکه آن هارا مسأله دارکنم که فکرکنند: بلکه هم راست می گوید این دلقک. رهبرما حتی آبروی مهره هایش را هم درنظرنمی گیرد وقتی قدرت خودش درمیان است. خوب می خواهید یک جلد هم کتاب بزبان ساده بنویسم پست کنم محضرتان تا مرا عفوبفرمائید. پوزش می خواهم ولی ظرفیتم بیشترازاین نیست. تازه من حرمت بدیگری را وعدم خشونت را وزشت حرف نزدن به دشمن را وهزاران مکارم اخلاقی دیگررا ازحنبش سبز یاد گرفتم والا من وبزرگداشت دشمن. قبلاً خشتک همه را جرمی دادم وچقدرباید همۀ ما شاکرباشیم که جنبش سبز هرچه که نداشت بعوضش این اخلاقیات را درما نهادینه کرد. واین کم چیزی نیست. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

ناشناس اصلی را جواب دادم که ناشناس فرعی هم حالشو ببرد. سلام.
آره یک جورایی بدهم تخیل نمی کنی. آری من یک تحلیل گرکلاسیک وباسواد که نیستم. من حسم هرجا گیرکند ومغزم لینک کند می نویسم ومعمولاً هم شلخته وبدون قالب واینجوری. فقط تلخی را هم دلم می خواهدشیرین بنویسم که باعث ناراحتی واشمئزاز خواننده چه موافق وچه مخالف نشوم. این را هم تازه ازخودم درآوردم والا واقعاً من خودم هم نمی دانم چه چیزی چگونه اتفاق می افتد. مرسی یا...هو

دوست گفت...

حرف شما را درک میکنم اما این دو همانطور که خامنه ای گفت نظرشان بسیار به هم نزدیک است در لجبازی , پررویی,بی احترامی به انسان, قانون نظم و بالاتر از همه فکر نکردن پیش از حرف زدن وعمل کردن. این دو فقط بند وبست میدانند وجنگ روزانه و توطئه شبانه .انسان ,دوست , رفیق برایشان معنانشده است هنوز. اینان نوکر و آقا میشناسندو دیگر هیچ . مصلحی هم انسان است و ممکن است رنجیده و خورد شده باشد ولی نه اینطور که شما میگوییداصلا توی باغ شما نیست و اگر هم نوشته شمارا بخواند کلی خواهد خندید به شما که برای یک جریان بسیار عادی که هر روزه دور وبرش اتفاق میافتد اینهمه دل سوزانیده اید تازه خودش هم بار ها اینکار را کرده و اگر جای احمدی بود میکرد شاید هم تا حالا تلافی اش را سر راننده یا پیشکار یا معاونش در آورده باشد سیامک پورزند که نیست که خودش را از ساختمان 4 طبقه به زیر اندازد و زید آبادی که نیست که شکنجه گرش را هم ببخشد و با او مهربان باشد و جایزه اش را هم به مادر سهراب ببخشد..خلاصه نظر اولترا بشردوستانه شما قابل احترام است ولی از بس دور از انتظار همه است خنده دار شده برای گروهی و خشم آور برای گروهی دیگر وبرای من هم مویی از خرس در این بلبشوی حقوق انسان ورفتار و کردارگرگ وار آدمیان.

Dalghak.Irani گفت...

دوست عزیز
سلام
خیلی ممنون. پیام نوشتۀ من معرفت ولوطی گری بود دررؤسا نسبت به کارگزاران ومی خواستم به هوادارن حضرت ماه بگویم که آقا اندازۀ لوطی زیرگذرلوطی صالح هم وجودندارد دراحساس رفاقت بشما نوکرهایش. وازآنجا ضعف های جبهۀ رهبرراهم نشانه بروم. اما-این اما مهم است-
فارغ ازاین موضوع که خنده دارشده یا گریه دار من قطعاًنگاه صرفاً سیاسی ندارم به آدم ها ویک جامعه گرا واومانیست هستم. وانسان هارا ترکیبی ازتضاد های خیروشرمی دانم که بسته بموقعیتی که قرارمی گیرند وطرفیتی که دارند این ویژگی های خوب وبدشان تقویت یا تضعیف می شود.
من روشنفکران را درصندلی مقابل سیاستمداران می دانم که باتکیه برنرم افزارقدرتمند قلم دربرابر سیاستمدارانی که با تکیه برسخت افزارسلاح گرم هستند صف آرایی دارند. بویژه درجهان سوم اینان ممکن است دربین زندان واعدام و... بین صندلی قدرت نرم وصندلی قدرت سخت مرتب درحال جابجایی باشند وهستند واینطورنیست که یکی ظالم مطلق ودیگری مظلوم مطلق باشند. خودشان نوع بازی را می دانند ودانسته انتخاب می کنند. چه بسیارسیاستمداران ظالمی که اززندانیان مطلوم بیرون امده اند وبرعکس. ذهن شما چون سیاسی است ودرحال مبارزه با رقیب هستید همۀ نیکی هارا به دوست وهمۀ بدیهارا بدشمن می دهد ولی درعالم واقع چنین تقسیم بندی مطلقی وجود ندارد. البته که درایران بدلیل متحجربودن وکهنه بودن سیاستمدار کمی فضا مغشوش وبدون قانون است ولی درهمین جا هم خیرمطلق وشرمطلقی وجود ندارد وهرکدام حصه ای ازخوبی وبدی را توأمان دارند. موضوعاتی مثل جوایز وبخشش وازاین قبیل هم بیش ازآنکه بارعاطفی وانسانی وخیرداشته باشد یک جورمناسک روشنفکری است که انجام می شود وخوب هم است وبه مبارزان انگیزه می دهد ولی همین خامنه ای ورفسنجانی هم اززندان برازجان وکمیته مشترک شاه به این صندلی تغییر موقعیت داده اند. لذا هرانسانی وقبل ازداوری یک قاضی بی طرف وثبات جرم ومجازاتش می تواند ازحقوقی برابر با هرانسان دیگری درطرف مقابل برخوردارباشد. یک بارنوشتم بهترازاین بود ولی هنگام فرستادن پاک شد واین کامنت را مجدداً نوشتم که دیگرحوصله ووقت توضیح بیشترندارم. مسلم است که من ازیک نگاه انسان محور این را می گویم وجسارتی به شخص خاص بویژه شرف اهل قلم زیدآبادی یا شوهرمرحوم خانم کارندارم. وبازتأکید می کنم که ما انسان سیاه وسفید مطلق نداریم انسانها همه ابلقند مثل گورخر. یکی خط سفیدش بیشترازدیگری است وممکن است درآینده سیاهی اش بیشترشود مثل خامنه ای. یا...هو

تلخک گفت...

دلقک جان! لذت می برم از این همه دفاعت از زندگی. از وقتی نوشته هات رو می خونم روحم شادتر و امیدوارتر می شم. می بینم یک نفر هست که واقعا هنر زندگی کردن رو دریافته و داره تبلیغ می کنه. من نقاشم و تو کلاس هایی که تو دانشگاه داشتم گاهی پوچی و بد سلیقگی هنرجوها اذیتم می کرد اما از وقتی با تو آشنا شدم دیگه جز زندگی و هنر و هنر زندگی تو کلاس ها به هنرجوها نمی گم. با شادی خط کشیدن رو تدریس می کنم و بعضی وقت ها از این که مردم از خیلی از هنرها و زیبایی ها غافل اند غصه ام می گیره. دیگه حرص نمی خورم از این که چرا مردم ما اینقدر نمی فهمند. تازه دارم درک می کنم چقدر لازمه که به مردم بفهمونیم که چقدر می فهمند! ازت تشکر می کنم و امیدوارم این فلسفه تو رو به تدریج بتونن درک کنن. من از مریدی و مرادی نفرت دارم و فقط می خوام بگم طرف دار این فلسفه قشنگت هستم. به قول خودت یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

تلخک جان
کامنت زیبایت را درپست بعدی پاسخ ناقص دادم وبا توزندگی می کنم. مرسی که هستی. ومرسی که می گویی نوشته هایم تغییرات خوب درآن زیرزیرها وریزریزها ایجاد کرده ومی کند. وچه فوق العاده. مرس عزیزم. یا...هو