۱۳۹۰ خرداد ۸, یکشنبه

هاشمی وخامنه ای وروحانیت ارشد قم درمصاف جمهوری اسلامی درسراشیب!



1- با صحبت های پریروزهاشمی رفسنجانی درمورد مدیریت مبتنی بردروغ ورشوه و فریب احمدی نژادازسویی وحرف های امروزباهنر که گفته است رهبری می خواهند که احمدی نژاد بتواند دورۀ ریاستش را به پایان ببردازجانب دوم. وهمین طورجدیدترین حرف های مصباح یزدی ومحمد علی جعفری ونقدی ازطرف سوم چنین معلوم است که ضمن جبهه گیری همگان برعلیه دولت احمدی نژاد؛ خود گروه های مزبور هم با اولویت های مجزا ازهم به این جنگ قدرت نگاه می کنند. وانتظار دارند که ماهی درشت تر را گروه ودستۀ آنان صید کند درپایان ماجرا:

الف- هاشمی رفسنجانی وطیف اصلاح طلبان مذهبی: اینان مخالفت خود با دولت احمدی نژاد را متمرکز کرده اند اولاً برروی شخص رییس جمهور وثانیاً با تکیه برناکارآمد معرفی کردن دولت او. لذا نه درصحبت های هاشمی ونه درحرف های خاتمی و اصلاح طلبان صاحب اعتبارنقد ایدئولوژیک مثل مکتب ایرانی یا لیبرالیسم اجتماعی احمدی نژادی پررنگ نیست. بیشترین تکیۀ اینان درمخالفت با احمدی نژاد مختص است به مدیریت فله ای وغیرعلمی وناکارآی ایشان. طبیعی هم است زیرا که اینان خودشان بهترازهمه می دانند که طبقۀ حمایتگرآنان درقشرمتوسط فرهنگی و شهری ودانشگاهی بیشترین خواهندگان آزادی های فردی واجتماعی هستند وبیشتر ازهمه ملی و ایرانی می اندیشند. بنابراین اگرمجبور نباشند وبه اکراه؛ حاضرنمی شوند وارد این مقولات مورد حساسیت هوادارانشان بشوند. اینان طرفدارپروپا قرص بنی صدریزه کردن احمدی نژاد هستند ومعتقدند که نه تنها با خلع احمدی نژاد اتفاقی منفی نمی افتد بلکه اقشار متوسط شهری به میدان می آیند وهرگونه حرکت ایذایی حاشیه نشینان طرفداراحمدی نژاد را خنثی می کنند.

ب- آیت الله خامنه ای وطیف هوادران روحانی ومجلسی احمدی نژاد درقبل از ماجرا های اخیربعلاوۀ سپاه وبسیج وحزب الله وفادار به رهبر: اینان که درعین نگرانی از حرکات اخیردولت احمدی نژاد با طیف هاشمی واصلاح طلبان مذهبی نیز دشمنی خونی ودیرینه ای دارند؛ مخالفت خود با دولت را ایدئولوژیک معرفی می کنند ولی با دو مشخصۀ کاملاً بارز. اول اینکه شخص احمدی نژاد را مورد هجوم مستقیم قرارنمی دهند وهمۀ حملاتشان متوجه رحیم مشایی وجریان انحرافی است. ودوم اینکه اگراحمدی نژاد حاضربشود که ازرحیم مشایی جدا شده وخودش را درطول رهبری آیت الله خامنه ای بازتعریف کرده وبویژه دست ازتبلیغ ایرانی گری برداشته وسیاست خارجی دشمنانۀ رهبررا احیاء کند حاضرند به مقدارزیادی ازاباحه گری های او در حوزه های اجتماعی چشم بپوشند. زیرا که سقوط دولت احمدی نژاد را دارای تبعات سنگینی برای آیت الله خامنه ای می دانند. اینکه جریان فتنه را بسیار خطرناک و پر رنگ معرفی می کنند ودرعین حال به کارآمدی یگانۀ دولت احمدی نژاد هم پا می فشارند از این استراتژی سر چشمه می گیرد. علاوه برنقل قول باهنرازرهبر که دربالا ذکرکردم؛ سرمقالۀ بسیارتند شریعتمداری درکیهان امروز برعلیه صحبت های هاشمی و اصلاح طلبان ازسویی و یادداشت ویژه وتند او بلافاصله در زیراین مقاله برعلیه دولت و رفتن احتمالی وزیر خارجه به عربستان نشانۀ پررنگی ازاین رویکرد است. اینان حتی حاضرند سهم معقولی ازمجلس آینده را به احمدی نژاد بدهند اگراوحاضربشود ازمشایی دست بشوید. حتی اگررییس جمهوربه تسلیم محض هم راضی نشود همین قدرکه قول بدهد سرکشی نکند آماده اند اورا تحمل بکنند. زیرا که بازهم تأکید می کنم سقوط احمدی نژاد هم موقعیت آیت الله خامنه ای را بشدت تضعیف می کند وبدترازآن هم موجب تقویت بسیارزیاد دشمن شماره یک این طیف (هاشمی رفسنجانی و...) بشود.

پ- گروه سوم اما روحانیان مرجع وارشد وکمترسیاسی قم هستند. این گروه هم مثل دستۀ اول واصلاح طلبان مخالف شدید خوداحمدی نژاد هستند وتفکیکی بین او و رحیم مشایی قایل نیستند. منتها مخالفت اینان با احمدی نژاد برعکس گروه اول برسر کار آمدی نیست چون آن ها خودشان را مسئول سیاست نمی دانند و بیشتر به جایگاه دین سنتی می اندیشند. بلکه مخالفت اینان نیز ایدئولوژیک است. با این تفاوت که وجه پر رنگ مخالفت ایدئولوژیک دستۀ دوم ثقلش رابرروی آزادی های اجتماعی و مسایل زنان و حجاب و موسیقی قرار می دهد وخیلی روی مکتب ایران وازاین قبیل مانور نمی دهد. اینان بیشتر به اجرای احکام شرعی بها می دهند وکمتربه بخش های سیاسی اختلافات ایدئولوژیک گروه دوم (مصباح ونظامیان) تمایل نشان می دهند.

ت- اما این وسط یک گروه چهارمی هم هستند که بنوعی گیجی وسردرگمی دچارند و هرروز با رصد کردن صحنه با یکی ازگروه های سه گانۀ فوق نزدیک یا دورمی شوند. اینان تمام کسانی هستند که می شود ازآن ها بعنوان ابن الوقت ها وریزه خواران جناح راست سنتی نام برد که تمام فراکسیون اصولگرایان مجلس وهمۀ احزاب و دستجات چندنفرۀ جبهۀ پیروان خط امام ورهبری را شامل می شود وروحانیان امام جمعه وجماعات هم بغیرازچند نفرمعروف وشاخص شان جزواین گروه هستند. و مجموعۀ این ها را هم می توان بعنوان گروه طفیلی نامید که تنها هنرشان بدست آوردن فرصت نشخواررانت های سی ساله شان است وخیلی وارد معقولات نمی شوند و مترصدند که بتوانند بادست برنده بازی کنند. ودرآخرین طیف هم مهدوی کنی وبرخی روحانیان ارشد عضو خبرگان هستند که بدنبال مصالحۀ همۀ گروه های بالا بوده وبه وحدت حد اکثری مصرند. بهمین خاطرهم است که مهدوی کنی تنها کسی است که این روزها ازمشارکت دادن همۀ آنانی که قانون اساسی را قبول دارند صحبت کرده است.

2- جمع بندی نهایی: هاشمی رفسنجانی واصلاح طلبان وروحانیان غیرسیاسی مخالف خود احمدی نژاد هستند. اولی با حربۀ ناکارآمدی ودومی با حربۀ شرعی. آیت الله خامنه ای ومصباح ونظامیان وروحانیان سیاسی؛ مخالف مشایی هستند بخاطر ترس از سقوط همزمان رهبربارییس جمهوروروی کارآمدن طیف اصلاح طلبان که بطور قطع بازی را از دست اینان خارج خواهند کرد.

3- ونهایتاً می رسیم به دولت واحمدی نژاد که صحنه را رصد می کنند وکماکان در حال پیش بردن پروژه های خود هستند که خطرناک ترین نشانه هایش هم مربوط به سیاست خارجی وآشتی با دشمن ترین دشمنان ایدئولوژیک ایران درمنطقه یعنی عربستان سعودی وبحرین است. با کویت هم که خیلی سریع سفیرمبادله کردند. البته جدیداً بازهم تک جمله های وحشتناک مشایی شروع به بمباران متحجران کرده؛ آنجایی که به مصباح می گوید: "پس شما این همه سال واین همه درس چه خوانده اید که یکنفرتان هم پیدا نمی شود بتواند سحرمن بی سواد ونفهم از نظرشما را باطل کند و احمدی نژاد را نجات دهد. البته قصد داشتم راجع به مشایی پست مستقلی بنویسم که انشاء الله بزودی خواهم نوشت. یا...هو

۳ نظر:

اديب خوانساري گفت...

سلام
از استدلال شما تعجب مي كنم كه چطور مهمترين عامل در جهت گيريها يعني باورهاي ذهني يا منتال مدلها را ناديده مي گيريد! اگر هاشمي بر ناكارامدي پافشاري مي كند، يعني اين عامل برايش اهميت ويژه دارد و اگر متعرض ليبراليسم فرهنگي احمدي نژاد (بقول علي مطهري) نمي شود يعني خودش هم به آن باور دارد يا آن را در جمهوري اسلامي عامل مهمي نمي شمارد. همينطور مي توان موضع گيري بقيه گروهها را توجيه كرد.
نتيجه اينكه به نظر من مي توان به هاشمي و اصلاح طلبان مذهبي تكيه كرد در رسيدن به حكومت سكولار و چرا قائل به تغيير فكري آنها نباشيم وقتي كه معتقديم احمدي نژاد تغيير كرده است، احمدي نژادي كه شاگرد خاص آقاي خوشوقت است. آقاي خوشوقت را كه مي شناسيد همان كه در قتلهاي زنجيره اي از او هم ذكر خيري به ميان آمد!
اديب خوانساري

nik گفت...

آقا من درخواست داشتم این قضیهٔ مشایی را بیشتر بشکافید اگر ممکنه. منظورم اینه که واقعاً چقدر این آدم مگه قدرت و اختیار داره؟ بر فرض هم که احمدی‌نژاد از کار بر کنارش کرد، خوب مگه میتوانند بگویند اصلا دیگه حق نداری با اسی بازی کنی‌؟ یعنی‌ اینا یه طوری قضیهٔ را مطرح و گنده میکنند که من اصلا نمیفهمم. کلّ انتقاد‌ها و گیر دادن اشون یه جور بچه گانه و لج و لج بازی به نظر میاد. البته قدما می‌گویند که این تاکتیک آدم‌های جمهوری اسلامی است. ولی‌ حقیقتاً با عقلم جور در نمیاد. مگر چیز‌هایی‌ باشد که ما نمی‌دونیم و گفته نمی‌شود.

ناشناس گفت...

منتظر پست جامع و مانع حضرتعالی درباره نایب الامام مشایی هستم.