۱۳۹۰ فروردین ۲۶, جمعه

مصاحبۀ سعید تاجیک وتخریب آیت الله خامنه ای؛ آیا اویک نفوذی رقیب است؟



1- سعید تاجیک حزب اللهی فحاش به خانم فائزۀ هاشمی درمصاحبه ای منحصر بفرد -هم ازنظرانجام آن با یک رسانۀ غیرخودی وضدانقلاب خارج ازکشور، هم از جهت طولانی بودن وهم ازجنبۀ چالشی بودن مصاحبه؛ آن هم به هدایت مصاحبه شونده ونه مصاحبه کننده- دقیقاً همۀ ارکان واجزاء جمهوری اسلامی اعم ازانتصابی یا انتخابی، معمم یا مکلا، رییس یا مرئوس، نظامی یا سیاستمدار، مقنن یا مجری و... را به گند کشیده وبا ادبیاتی بسیارفراترازبی ادبی عادی بسیجیان ومداحان همه راخائن وضد انقلاب اسلامی ورهبر آن آیت الله خامنه ای معرفی کرده است. سعید تاجیک با قرار دادن آیت الله خامنه ای درمسقط الراس خودش ودردفاع ازایشان همۀ عوامل درجه یک جمهوری اسلامی را درغیرخط وراه مورد نظروخواست رهبرجمهوری اسلامی نشان داده است. او حتی وقتی به منصوب آیت الله دررأس قوۀ قضائیه رسیده است ادبیات کثیف ترو تندتری هم بکار برده است. ضمن اینکه فرماندهان گماشتۀ آیت الله بر قوای نظامی و انتظامی را بی نصیب از تحقیر وکاره ای نیستند نگذاشته است.


2- ازآنجائیکه افکارعمومی مردم ایران بدرستی عادت کرده است که هرگفته ای از وابستگان به قدرت درجمهوری اسلامی را وارونه وآنگاه باورمی کنند -مثلاً زندانی را آزاده، پاکدست را دزد، مظلوم را ظالم، مجرم را بی گناه و... می دانند ومی فهمند- لذا گفته های سعید تاجیک را قبل ازاینکه قاتق نانی برای آیت الله خامنه ای بشود قاتل جان اوخواهند ارزیابی کرد. به این معنای دقیق که وقتی تاجیک همۀ آن دیگران بغیرازرهبررا درخط هاشمی رفسنجانی خائن ودودمان فاسدش معرفی می کند. نتیجه گیری بدیهی شنونده این خواهد بود که هرآنچه ازجنایت وکشتاروتبعید و زندان واعدام و... بویژه دردوسال گذشته ودرجریان جنبش سبز اتفاق افتاده است جز به همت مضاعف رهبرنبوده است. که باخون دل ومرارتی وصف ناپذیر توانسته همۀ ارکان واجزاء قضایی امنیتی، اطلاعاتی، نظامی، انتظامی واجرایی را راضی و وادار به مشارکت دراین جنایت ها بکند. چه بگفتۀ سعیدتاجیک هیچ کدام ازعناصر 
 زیردست تمایلی به این جنایت های انقلابی نداشته اند چون مسامحه می کنند.


3- پدیدۀ نیروهای سرکوب غیررسمی که درحکومت های انقلابی وفاشیستی کمتر سازمان یافته وتحت عناوینی چون توده های خودجوش مردم ودرحکومت های توتالیتر بشدت سازمان یافته تحت عنوان پلیس مخفی نامیده می شوند ازچند جهت غیرممکن است. ازنظرفلسفۀ سیاسی اگرچنین نیروی سرکوب وخارج ازمناسبات قانونی حذف شود به این معنا خواهد بود که انقلاب تمام شده است وکشوروارد دورۀ حکومت (قانون) شده است. که خودواردشدن به دورۀ حکومت پی آمد بدیهی وطبیعی اش مسئولیت پذیری حاکمان وپاسخگویی آنان است. وچون پاسخگویی درتوان حاکمان انقلابی نیست لذا حذف نیروی حافظ وضع انقلابی هم خواست آنان نخواهد بود. از جنبۀ سیاسی هم بوِیژه در جمهوری اسلامی حذف نیروی موسوم به خودسر و خود جوش، پیاده نظام پایگاه طبقاتی حاکمان را بمحاق خواهد برد ودرنتیجه الیگارشی روحانیت نخواهند توانست در مقابل نیروهای مدرن که قدرت فکرو تولید اندیشه دارند مقاومت کنند.


4- درجمهوری اسلامی بعد ازریاست جمهوری احمدی نژاد سختی حذف عناصر خود سردیگر محال ممکن قطعی هم شده است. زیرا که رییس جمهور خودش یکی ازاین عناصر درسال های گذشته بوده ودرمیان آنان رشد کرده است واینک نیز پایگاه مهمی دارد. وچون بدلیل درهم آمیختگی غیرقابل تفکیک این عناصرازهمدیگر اینک مشخص نمی توان کرد که کدام یک ازاین حزب اللهی های خودسردرجبهۀ واقعی احمدی نژادهستند یا دراردوی آیت الله خامنه ای. لذا اگر آیت الله تصمیم هم داشته باشد تا عناصرخائن حزب اللهی بخودش را تصفیه کند کاری محال خواهد بود. زیرا کوچکترین اشتباهی درتمایز گذاری؛ بلافاصله به عکس العمل خودسرهای وفادار به رهبر خواهد انجامید. که حداقل خسارتش این خواهد بود که دیگرحاضربه خودسری نخواهند شد.


5- دراینجاست که مصاحبۀ منحصربفرد واستثنایی سعید تاجیک علائم بشدت مشکوک خود را بروز می دهد. چون که همانطورکه گفتم مصاحبۀ تاجیک با هرمترومعیاری بضرر آیت الله خامنه ای ودرنتیجه بنفع احمدی نژاد تمام شده است. زیرا که اونشان می دهد که سرنخ همۀ سرکوب ها وجنایت ها زیرسرآیت الله خامنه ایست ودیگران که بطورتصریح وتلویح خائن به ولایت فقیه وصف می شوند دراین تصفیه ها وپاکسازی های پس ازانتخابات نقش نه تنها تصمیم گیر بلکه حتی نقش همراه وموافق هم نداشته اند. لذا اگرتاجیک شخصاً چنین خودسری را درانجام مصاحبه ای ممنوع؛ کرده باشد باید برای رهبری نظام دل سوزاند که درچه حضیضی گرفتارشده است که حتی فرزندان وفادارش هم ناخواسته درپی تخریبش هستند واو یارای جلوگیری ندارد.


6- احتمال قوی بعدی اما این است که سعید تاجیک عامل نفوذی تیم احمدی نژاد و مشایی باشد که براهنمایی آن ها این مصاحبه را انجام داده تادر قالب ظاهرالصلاح و همیشگی دفاع از "حضرت آقا" آخرین میخ تابوت مرگ سیاسی آیت الله را قبل از مرگ طبیعی اش بزند. واینجاست که من بدون اعتراض به این قبیل بازیهای سیاسی حذف رقیب که درسیاست وقدرت طبیعی است؛ می خواهم ازآیت الله خامنه ای دفاع بکنم.


7-  من ناچاردراینجا و بطورموردی اخلاق سیاسی را وارد می دانم وبه ترتیب دهندگان این مصاحبۀ مؤثردرآیندۀ رقابت های درون قدرت جمهوری اسلامی می گویم: درست است که آیت الله خامنه ای هم ازجهت قدرت قانونی وایدئولوژیک وهم اختیارات فراقانونی پرقدرت ترین مقام مختار جمهوری اسلامی است. وقاعدتاً بدون موافقت او هیچ سرکوبی نمی تواند ونباید اتفاق افتاده باشد. ولی این هم نامردی محض است که مسئولیت مشترک یک هیئت حاکمه درجنایت وکشتاررا بدوش تنها یک نفر هموار و دیگران را تبرئه کرد. آن هم درگیرودار از اصل افتادگی آیت الله که نه مکانی به مسجد دارد ونه رویی به خانه ! حق این است که آیت الله خامنه ای بدلیل زایل شدن دواصل عدالت وتدبیردراوبصورت قانونی عزل شود وتحت محاکمۀ شفاف وعلنی وعادلانه قراربگیرد. نه اینکه پیاده نظام دیروزخودش را برعلیه اش تجهیز و واداربه مصاحبه کنیم وآیت الله را ازاسب هم بیندازیم. این شرط مروت نیست. یا...هو

۲ نظر:

Dalghak.Irani گفت...

دلقک
سلام
می بینم که بدجوری کف کردی که این پست یک کامنت هم نگرفت بعد ازبیست وچهارساعت. آخردلقک پیروازکارافتاده ما نه خودت.
خودت را بگذارجای ما. تاپریروز که سبزبودی وگاهی به نعل وگاهی به میخ می زدی وما تحمل می کردیم. ازدیروزیک دفعه تغییرفازدادی ورفتی توی کوک مموتی وشدی یک دل نه صد دل عاشق این سیاستمدار نابغه! وکاریزماتیک-ها ها ها- وآسمان را بزمین دوختی که الاّ وبلاّ ناجی کبیرهمین ا.ن است ویالله زودباشیدسرازپانشناخته بدامن کاپشن اش بیاویزید اگرطالب فیض هستید. هنوزداشتیم کاریزمای این تحفه را هضم می کردیم که یکباره امروزدیدیم که نه خیر این قصۀ رنگ برنگی دلقک تمامی ندارد ودارد دعا می کند برای سلامتی "حضرت ماه" که خودش قبلاً گفته بود که هرچه فریاد دارید سر الیگارشی روحایت بکشید که دررأس آن ولایت فقیه آیت الله خامنه ای است. خب انتظارداری ما به کدام سازتو دلقک برقصیم! تازه انتظارکامنت هم داری! یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

سلام دلقک جان.
راستش درست گفتی وچقدرممنونم که این کامنت نازنین را دادی تا این پست سعیدخان تاجیک هم ازغربت دربیاید وکامنت دارشود. که گفته اند هرکامنت برهرنوشته ای صواب هزارمقاله دارد درنزدوبلاگ نویس.
ودرست هم می گویی که دلقکی به متلون الموضعی من نوبراست چون نسل این قبیل موجودات با همان دایناسورهای پارک ژوراسیک اسپیلبرگ منقرض شده اند وروبات های فیلم را هم کسی جدی نمی گیرد. اما!
واین اما...... بعله که مهم است!
انتظاردارم که نوشته هایم را یکبار برای همینجوری بخوانید. باردوم با لحنی که من نوشته ام بخوانید. دفعۀ سوم طنز های پنهان درهمۀ نوشته هایم را کشف کنید. بار چهارم بعنوان مخالف رژیم بخوانید. وبالاخره دربارپنجم بعنوان موافق رژیم ویکی ازهواداران خامنه ای بخوانید. حالا ببینید درهرکدام ازاین خوانش ها چه سؤال ها ودغدغه های جدیدی پیدا می کنید. مثلاً اگرموافق رژیم وآیت الله خامنه ای باشید قلقلک تان نمی آید که: اِه اینجوری هم می شود ماجرا رادید. بدهم استدلال نکرده دلقک. اگربه چنین جایی رسید حتی یک نفر تنها چاره اش این نیست که راه بیفتد برای پی کردن شتر سعید تاجیک؟
خب مگر مکروفریب واختلافات را بیشتردامن زدن یکی ازتاکتیک های مؤثردرجنگهای نرم نیست. مگرآقا نگفته ما همه افسران خط مقدم جبهۀ جنگ نرم هستیم!
وادارم کردی که لایه های پنهان نوشته هایم را ومخاطبان احتمالی آن ها را لوبدهم. ولی انتظارنداشته باشند خواننده ها که من نامۀ سرگشاده بنویسم به حسین شریعتمداری؟ یا...هو
وجملۀ نهایی اینکه: "هرکس بتواند زمین بازی را او تعیین کند برندۀ نهایی است. ومن هم درتلاشم بخشی ازتعیین زمین بازی را بعهده بکیرم. اولش خیلی پرسروصدا نیست مثل اسم ورسم دارها ولی می دانم که رسوب می کند ته ذهن ها وبموقع چاشنی می خورد."