۱۳۹۰ فروردین ۲۴, چهارشنبه

سیاست نه؛ فلسفۀ سیاسی گرفتاری ماست! اخطاربه روشنفکران مستقل.

A slender white pole supporting three red, fan-like metal structures all on the same plane but twisted at different angles.

Gift of the Wind


درکامنت های پست قبلی(عصبانی نشوید...) بحث های نسبتاً مفصل ومادری مطرح شد که طبق معمول دراینجا پست می کنم. که اولاً راحت ترخوانده شود، ثانیاً خوانندگانی که ازطریق گوگل ریدریا سایرجاها مطالب را تعقیب می کنند ببینند در صورت علاقه وثالثاً مهم بودن حاشیه ها برمتن را دراغلب امورزندگی بشربنمایانم و از جمله به کامنت های مهمترازمتن وبلاگ خودم متوجه تان بکنم. ما 150 سال افتخار شکست داریم. بخدا دیگربس مان است وبیایید بیشتروعمیق ترفکر کنیم.


Ali گفت:
حالا همین که این اوهام و احلام را به حساب رویا گذاشتی و توهم نزول وحی نکردی باز جای شکرش باقی است. موید اینکه میر حسین یک بار از اختلافات داخلی میان مشایی و مخالفانش به جنگ زرگری تعبیر کرد این نقل از رهبری است که جایی خواندم گفته بوده ما درون خودمان باید یک جناح چپ داشته باشیم
 

 Dalghak گفت:
من انسانی مدرن هستم وجزبه نتیجه ها کاری به انگیزه ها ندارم البته که مهندس موسوی بعنوان یک انسان سنت گرا ورقیب سیاسی باید سعی درتخریب حریف بکند. من دقیقاً ادعای ایشان را رد می کنم. زیرا شواهد همه گویای این است که یک اتفاق واقعی ونه شو بدون عمل وکوتاه آمدن های مرسوم قبل ازاحمدی نژاد افتاده است و هر روز پررنگ ترمی شود. من بعنوان کسی که ایران را دوست دارم با نوشتن  و استقبالم ازتغییرات حتی کم هم رییس جمهوررا تشجیع می کنم که اگرکماکان بر مواضع عقلانی وبویژه عقب راندن الیگارشی روحانی ادامه بدهد لشکری آماده چون مارا هم درخدمت خواهد داشت به پشتوانه تا اگرنیت اصلاح دارد دلگرم شود. وازآن سو به ایل وتبار 28 سالۀ جمهوری اسلامی پیام می فرستم که بازندۀ نهایی هستند اگر موضع مشخصی نداشته باشند درمقابل آخوند های ضد زندگی یا همان علمای اعلام ومراجع بزرگوار مهندس موسوی. من خودم هوادار مهدی کروبی بودم وهنوز هم دوستش دارم ولی دلیل ندارد که اگر احمدی نژاد درقدرت گزینۀ بهتری بود تغییر موضع وجایگاه ندهم. اینجا بحث مردش وحرفش وعاطفه ونامردی ونازنی و خود خواهی اینکه چون ازروزاول گفتم مموتی ا.ن مرغم یک پا دارد نیست وباید برسر همان اشتباهی که این همه هزینه روی دست همه گذاشته وبهترین فرزندان این کشور شهید وزندانی وآواره شده اند بمانم چون من Ali نباید ازحرفم برگردم. خدا هم بارها اشتباه کرده وحرفش را پس گرفته ماهم باید برمبنای منافع توده های مردممان مشق بکنیم. اگرهم سند می دادی برگفتۀ رهبر بازهم تفاوتی نمی کرد که اوچه زری زده است. برای من عملی که انجام می شود مهم است. دیوانه ام نکنید یکی دوتا مزیت بشمارید حداقل که ایکس-بحرمت شما گفتم ایکس- داردواحمدی نژاد ندارد. طوری حرف می زنید که گویی بین خدا وشیطان دارید بسمت شیطان رانده می شوید با سفارش من جهت بازی دقیق بنفع ایران ونه این چهره وآن چهره. هنوزهم معتقدم که مهندس موسوی تغییرکرده دردوسال گذشته وکمی لیبرال شده بازهم ده ها برابر بیشتر از احمدی نژاد ایدئولوزیک واسلامی فکرمی کند. ده ها بار نوشته ام که تاج زاده بعنوان عنصر خودانتحاری طیف اصلاح طلبان مذهبی تازه همین دوماه پیش بود که با ده هزار احتیاط ودرنامه اش به مطهری راجع به حجاب پرسش کرد وخاتمی که می گفت این آزادیهای لیبرال "ولنگاری" است که ترجمۀ خفیفش می شود هرزگی. یک بار ازدهان احمدی نژاد چنین حرفی راجع به خانم ها وجوانان درآمده است. چرا قبول نمی کنیم که بازی خوردیم ومن همه اش تأسف هزینه هایی را می خورم که بچه های مستقل مثل زیدآبادی وباقی وسحرخیز می دهند والا رجبعلی مزروعی که پیش ماست. بخدا هیچ اشکالی ندارد آدم اشتباه بکند مهم این است که همان اشتباه را تکرا نکند. از من گفتن وازشما رفتن دنبال اینکه رهبرچه گفته. این خط این نشان. خدایا شاهد باش که من گفتم بیایید سیاست بخرج بدهیم واینقدر برموضعی که امروز معلوم شده غلط راهنمایی شدیم اصرار نکنیم. پاینده باشی. یا....هو

ناشناس گفت:
سلام دلقک عزیز. خداییش مرحبا. تو این بلبشوی عجیب نقطه نوری واسه من! حرفات رو می خونم و فیض می برم اساسی. اما با این مردم ، با این ایرانی های عجیب که واقعن دارن گوشت هم رو می بلعن امیدی هم به دموکراسی هست؟ آیا توجه و عقل تو اکثریت مردم ما نمرده؟ از کوچک ترین رفتارها می شه این رو فهمید. راه رفتن تو خیابون، رانندگی، تحصیل، حرف زدن و ... . ادبیات احمدی نژادی ادبیات مردم ایران نیست حقیقتن؟

Dalghak گفت:
خیلی ممنون ازکامنت تان. البته تا اندازه ای قبول دارم فرمایشتان را که بدلیل خیلی خیلی زیاد طولانی شدن قدرت امنیتی وسیاسی این حاکمان متحجر ملت ما هم حتی در قشرهای تحصیلکرده هرروز بیش ازروزپیش ازفرهنگ نجیب خودشان دورشده اند و فرهنگ معقول جوامع پیشرفته را هم اخذ نکرده اند چون الگوی رفتاری حاکمان الگویی عصبی کهنه وبدلیل تاریخ مصرف گذشتگی ازریخت افتاده بوده واست. لذا مردم ما ازآنچه که خود داشت کنده است وبه آنچه می باید می رسید محروم شده است لذا رفتارهای امروز ما نه شبیه کبک است ونه مثل کلاغ. ومن همین جاست که آسیب اصلی بلاتکلیفی را سراغ می گیرم ومیخواهم نشان بدهم که انسان پادرهوا چه وضعیت رقت انگیزی دارد. البته که امید واریم با اولین نتیجه ای که درپس راندن این سم خطرناک چیرگی هژمونی دین رسمی و آخوند های سیاسی این وارونگی فرهنگی هم با سرعت قابل انتظاری روبه بهبود وتعادل برود. حرف زیاد است درمورد فرمایشتان ودموکراسی و... تابعد انشاءالله البته درقبل هم نوشته ام به اندازۀ کافی. یا...هو

بسیجی سبزاندیش گفت:
دلقک جان سلام
خوشحالم از اینکه یک پست کاملت را به امثال بنده اختصاص داده ای .خداکند خوابت به واقعیت تعبیر شود و در نهایت به نفع مردم علیه روحانیت سنتی مدرن ستیز.
اما بعد
اصل اختلاف نظر بنده با شما در این نکته است :
(نقل از خواب شما) : " بسیجی سبز اندیش گفت که ما فکرمی کنیم با توجه به دوسال ونیمی که ازدورۀ ریاست جمهوری احمدی نژاد مانده واورسماً رییس جمهوراست دست الیگارشی روحانیت برای برکناری او بعد ازاتفاقاتی که درسال 88 و89 افتاد به هیچ جا بند نیست."
ببین عزیز جان طیف تندروی هوادار آقا براش فرقی نمیکنه موسوی باشه یا هاشمی یا احمدی نژاد به محض اینکه متوجه بشه طرف مقابل داره پاشو از گلیمش دراز میکنه قیچی اش میکنه (به صحبتهای اخیر مصباح یزدی که اونو پدرخونده معنوی احمدی نژاد میدونند نگاه کن ، و یا سایتهای الف و جهان نیوز که چجوری دارند برای محمود خط و نشان میکشن)
در واقع به نظر من شما بیش از اندازه داری احمدی نژاد رو بزرگ میکنی مطمئن باش حاکمیت حاضره حتی با کسی که نظراتش به رهبری نزدیکه در صورتیکه ببینه کوچکترین رودررویی انجام میشه با هر دوز و کلکی باشه او را کنار میزنند/. نگران هواداری توده های مردم هم نیستند اینو قبول کن که بسیاری از طرفداران حزب اللهی احمدی نژاد فقط به واسطه حمایت آقا پشت او ایستادند. توده و عوام مردم هم با جنگ رسانه ای و تبلیغاتی به حذف احمدی نژاد راضی می کنند.
احمدی نژاد از نظر حمایت مردمی بالاتر از منتظری دهه شصت که نیست.
پی نوشت :
خیلی دوست دارم تو خواب هم که شده دلقک رو ببینمو با همدیگه فقط شاد باشیم و بخندیم. خدانگهدار تابعد



Dalghak گفت:
درست می فرمائید البته نه درمورد قوت وزوررهبر والیگارشی روحانی. بلکه دراین مورد که ما دونفر با دومبنای کاملاً متفاوت وحتی می شود گفت متظاد وارد ماجرا می شویم وبدیهی است که به دونتیجه گیری کاملاً متنافرهم برسیم که می رسیم.
من مشکلات ایران را نه درحوزۀ سیاست بمعنای خاص وعامه فهم آن که درحوزۀ فلسفۀ سیاسی حاکم برجمهوری اسلامی می بینم. وصغری کبرا های خودم را براین شالوده پایه می گذارم وبیان ونتیجه می گیرم. درحالیکه شما ایران را یک حکومت مثل همۀ حکومت های دیکتاتوری وگروه سالاری ویکه سالاری و... می دانید وراه برون رفت ازوضع حاضررا درسیاست بمعنای خاص آن جستجو می کنید.
دقیقاً مثل همان وضعیتی که درهنگام انتخابات 88 گرفتار ورودررو بودیم. ما هواداران کروبی بیشتر فلسفی نگاه می کردیم به ماجرا وشما هواداران موسوی بیشتر سیاسی می دیدید انتخابات را. اصل برای ما برنامه های مطالبه محور منجربه دگرگونی های عمیق پی آمد آن بود که کروبی مرتب می نوشت ومنتشر می کرد و می گفت درچه حوزه ای دنبال کدام برنامه ها است وچه قول وتعهدی می دهد. در حالی که کمپین مهندس موسوی یا برنامه وتعهدی نمی داد ویا اگرخیلی همت می کرد بخشی ازکهنه ترین قسمت های برنامه های قبلاً منتشرشدۀ کروبی را کپی می کرد و بعنوان برنامه های مهندس موسوی می نمایاند. درعوض همۀ کوشش وتلاش و استدلال شما متمرکزبود براین که نخست وزیر امام رأی آور است وچون شما هدفی بجز شکست شیطان احمدی نژاد نداشتید تنها کسی بدردتان می خورد که پیروزیش تضمین شده باشد بدلیل محبوبیتی که چپ های دهۀ 60 تزریق کرده بودند به جوانان که موسوی است وبس. لذا بحث من وشما چون مبانی مختلف ومتضادی دارد بجایی نخواهد رسید همانطورکه بحث بزرگان ما با بزرگان شما بجایی نرسید وفاجعه اتفاق افتاد. البته که احمدی نژاد آدم مصممی است ونشان داده که بازی سیاست را خیلی خوب می داند ومهارتش هرروز بیشتر می شود. لذا انشاء الله محتمل است که بر خلاف نظر شما بازی را ازروحانیت خواهد برد بدون حمایت ما بلاتکلیف های مضاعف وجدید هم. ترس من درآنجایی است که بازی بجای حساس که رسید من وشما هم درجبهه ای بازی بخوریم که پشت روحانیت ورودررویی با احمدی نژاد باشد. چون بی طرفی دراموراجتماعی خیلی شدنی نیست. هیجانات که بالا گرفت بخواهی یا نخواهی دراردوی یکی ازدوقطب خواهی بود. احمدی نژاد را جنسی ازروشنفکران واصلاح طلبان مذهبی که بزرگترین الگوهایشان سه سیاست مدار شکست خوردۀ تاریخ ایران یعنی امیرکبیرومصدق وخاتمی است بحساب نیاور. من تا حالا کلمۀ شکست را اززبان احمدی نژاد جز درمصرف برای دشمنان ومخالفان نشنیده ام. ویکی ازراز های موفقیتش هم همین بوده. هرغری بوده به خواص می زند ولی جلو ملت حتی تزلزلی درپلک هایش هم نشان نمی دهد چه رسد درگفتارورفتارش. همۀ حرف های تلویزیونیش خطاب به مردم را اگرآنالیز کنی جز بشارت خوب است وداریم موفق می شویم وما می توانیم وازاین قبیل نیست. وادارم می کنید چنان گرم لخت شوم ووارد حوزۀ احمدی نژاد بشوم که گویی مجنونی لیلی یافته. درصورتیکه همۀ خواستۀ من ازایرانیان فرهنگی وفرهیخته این است که فعلاً وبا صدای بلند ازمواضع ملی ولیبرال دولت درمورد آزادی های اجتماعی حمایت لفظی بکند. رادیو وتلویزیون هم که گفتی فقط ابزاری است برای بزرگ کردن ونه ابزاری برای فکرساختن. بارها و بارها گفته ام سخنان بزرگان حوزۀ مدیا ورسانه را که رسانه هیچ نوع افکارعمومی را نمی تواند بسازد یا شکل بدهد. بلکه رسانه می تواند سوار برموجی که درواقعیت جامعه بوجودآمده شود وآنرا تبلیغ وبزرگنمایی کند. طولانی شد ببخشید. من وشما بجایی نمی رسیم. چون مبنا وسطح دیدمان متفاوت است. مرسی که قهرمان قصه ام شدی. ولی آنطوریکه توآرزو کرده بودی که دوست داری مرا ببینی وباهم بخندیم. من دوست ندارم. چون تو قبلاً با اطمینان به دلقکی من سهم قهقهه هایت را هم مشخص کرده ای. آنوقت من چگونه به یک بسیجی که سبز است وتا اینجا دوچماق دستش دارد یکی برای بسیجی ودیگری برای سبزجرأت خندیدن خواهم داشت. نه داداش بهتراست که ملاقات مان درهمان کافی شاپ خیابان آزادی خواب من باشد. یا....هو


Ali گفت:

آخر شما هم در عمل یک مورد را نشان دهید که احمدی نژاد و همفکرانش چنان عمل میکنند که تصور میکنید . اینکه همه اش حرف است . لا اقل این حرفها در زندگی شخصی اشان باید نمودی داشته باشد . گفتی تاجزاده و حجاب ، خواستم بگویم همین تاجزاده که در مورد حجاب دست به عصا راه میرود - از بس ایران و اسلام و قدرت مرجعیت را میشناسد - عکسهای همسر و دخترانش را و حجاب شان را مقایسه کن با عکسهای همسر احمدی نژاد .همسر میر حسین را و مسیری را که از قبل از انقلاب طی کرده تا به اینجا رسیده ، مقایسه کن با خانم اعظم فیرحی فرست لیدی ایران . اگر در عمل - نه حرف و جو سازی و موج سواری ، شلوغ بازی های این گروه - یک مورد را پیدا کردی من اولین کسی خواهم بود که ایمان می آورم . عزت زیاد


Dalghak گفت:
من هرچه آدرس می دهم شما عنایت نمی کنید وبازهم ازمن آدرس می خواهید. درست است من با اکثریت خواننده های وبلاگم که کامنت می دهند والبته غالب روشنفکران موزع  هم اختلاف مشرب دارم درنگاه فلسفی ونه سیاسی به مسائل ایران.

موضع گیری های احمدی نژاد ضدایدئولوژیک وساختارشکن وبهمین دلیل ماندگار و دایمی است. درحالیکه موضع گیری های اصلاح طلبان مذهبی تلطیف کننده وموقت است بدون اینکه درنفی ایدئولوژی کمترین حرکتی بکنند. البته آن هم راهی است که ما اززمان سیدجمال الدین اسد آبادی مشق کرده ایم وحاصلش شده روشنفکرانی که روی مبل های غربی تاخرخره فرومی روند ودرحالیکه پیپ دود می کنند وجرعه ای تلخی هم به اعماق خرخره شان می ریزند ازمستی؛ فکور وکون عالم پاره کن ازتاریخ پرافتخارشکست های 150 سالۀ ایران چنان باد درغبغب شان می افتد که یادشان می رود دیگرحتی اسمشان حسن ومهرداد نیست بلکه ویلیام وجان وجک است. دست روی دلم نگذار. بخدا می ترکد ازاین همه نکبت.
این گفته ات چون خنجری توی قلبم فرومی رود: " - از بس ایران و اسلام و قدرت مرجعیت را میشناسد -"
جوان؛ اگرچنین شناختی داشتند که جامعه مچاله شان نمی کرد تف کندشان به حاشیه تا مجبورشوندانقلاب رنگی راه بیاندازند برای بازگشت به میزها.
اسلام یک دین است وشناختنی نیست. دین فقط رفتارکردنی است. پس اسلام بغیر از ذهنیات تاریخی جمع شده درذهن تک تک ما چیزی برای شناختن ندارد. که این ذهنیت تاریخی هم درتلفیق با خصوصیات ذاتی واعتباری متفاوت هرکدام ازما دینی منحصربه شخص خودمان است. وبه تعداد نفوس هردین دردنیا برداشت های متفاوتی ازدین است این ها کدام اسلام را می شناسند! اسلام قدرت خودشان را یا اسلام مهربان مادربزرگ مرحوم مرا یا اسلام آش نذری خانم دکتر ایکس درلندن را. مرجعیت را هم نمی شناسند که اگرمی شناختند درهمان سال 76 باید می دانستند که مناسبات در جامعه مناسبات سال 57 نیست ومرجعیت نه تنها ازاسب افتاده بلکه درحوزۀ حکومت و سیاست ازاصل هم افتاده. اگرمرجعیت را می شناختند ونتوانستند به عرفی گرایی و سکولاریزاسیون حکومت درایران کمکی کنند خائنند واگرنه؛ پس خودشان مرتجعند و مرجعیت را نمی شناختند.

من هم هنوز کاملاً کورنشده همۀ خانم ها وخانواده هایی را که مثال آورده ای رصد می کنم وگزارش شما را ازروی صحنه تأیید می کنم. اما- واین اما خیلی مهم است. بادرود به مردیها- موضع گیری احمدی نژاد یک موضع گیری سکولاراست. اواگربه نحوۀ پوشش خانواده اش باوردارد به انتخاب دخترمن هم احترام می گذارد ونه تنها احترام می گذارد بلکه علناً می گوید که به آن حملۀ فیزیکی وگشت ارشادی هم نمی کند. ومهم اینجاست که با پرزورترین سمبه وهجوم الیگارشی هم ازحرفش برنمی گردد وعقب نشینی نمی کند واین نکتۀ مهمی است.
البته موضوع اینقدرمفصل وحساس است که حداقل من بی سواد می توانم 500 صفحه کتاب بنویسم راجع به آن. ولی خلاطۀ چندجمله ایش این است که احیاگران دینی از ملکم خان تا خاتمی معتقدبوده اند وهستند که آزادی های اجتماعی لیبرال ومدرن باید درفرهنگ جامعه تا آنجا عمومیت پیدا کند وفراگیرشود که نه تنها هیئت حاکمه بلکه مراجع هم چاره ای جزپذیرش ان نداشته باشند. این فرمول 150 سال است پاسخ نگرفته است وتا 500 سال هم پاسخ نخواهدگرفت درجوامع مسلمان. چه اینکه ما می بینیم درجامعه ای مثل ترکیه هم که بنظرمی رسید دوران گذاراتفاق افتاده ودرحال عبور وگذارکامل است بازتمایل بازگشت به پیشامدرن قوی است. لذا پیشنهادۀ لاجرم ما این است که لزومی ندارد فرهنگ جامعه کلاً موافق مناسبات مدرن شود وکافی است که طبقه ای پیش رو با حمایت هیئت حاکمه ای که مخالفت ایدئولوژیک با لیبرالیسم اجتماعی نداشته باشد حمایت شود ودوران گذار تسریع واتفاق بیفتد. اینکه ایدئولوژی حاکم چونان سنگی هوارا مسموم نگهدارد ودرعوض دلخوش به تغییرات کند وتدریجی باشیم، مارا از150 سال تاریخ گذارشکست خورده مان نه تنها نجات نمی دهد حالا دیگربا سیطرۀ دین هم اصلاً ممکن نخواهد بود. اگراحمدی نژاد با خانم بدون حجاب اسپانیایی مصاحبه می کند دیگردنبال توجیه وتفسیرش راه نمی افتد که دل آیت الله صافی گلپایگانی را بدست آورد. مقایسه کنید با یکی ازهمین جوراتهامات دست دادن با زنان به سیدمحمدخاتمی که همۀ توان توجیه شان را بکارمی گیرند که ثابت کنند چنین خیانتی به آرمان های ایدئولوژی متحجرروحانیت اتفاق نیفتاده است. مسألۀ حاکم بیشترازاینکه به نوع زیست شخصی اش ارتباط داشته باشد به نوع دفاعی که اززیست متفاوت مردم می کند مربوط است. احمدی نژاد برنامۀ موسیقی حافظیه اش را نه تنها حذف نمی کند بلکه بعدازترک مجلس بنشانۀ اعتراض چهارروحانی ارشد شیرازهم کمترین اهمیتی نمی دهد وبرنامه اش را ادامه می دهد وهمین روحانیون بخاطر همین عمل ننگین موردتشویق وقدردانی مراجعی قرار می گیرند که موسوی به دامن شان می آویزد که کمکش کنند وبنفع او موضع بگیرند.
متأسفانه تا با مباحث فلسفۀ سیاسی حاکم برحاکمان یا حکومت ها به اندازۀ کافی آشنایی نداشته باشیم گول همین ظواهر دختراین وهمسرآن را خواهیم خورد درحالیکه مشکل جوانان ما نوع پوشش زن احمدی نژاد وخاتمی ومیرحسین نیست بلکه آنان می خواهند به نوع پوشش خودشان کسی گیرندهد. واین هنگامی میسراست که حاکمان تنوع زیستی درجامعۀ مدرن را پذیرفته باشند. وتا اینجای کارفقط دولت احمدی نژاد بوده است که آنرا پذیرفته است حتی اگراین پذیرش به مقدار حداکثری مورد انتظارمن سکولار-لیبرال نباشد. یا...هو

۴ نظر:

الف. گفت...

دوست بزرگوار
مدتی است تحلیل های شما را می خوانم و البته در این برهوت تحلیل در نزد ما ایرانیان - ولو روشفنکر و دگراندیش - این خود غنمیتی است.
دلیل شما برای طرفداری از احمدی نژاد را درک می کنم، چرا که به قول خودتان عمل مهم است نه اینکه فلانی چه حرفی زده است. این مبنا را برای درک نوشته های شما (تا پیش از خواندن نوشته تان در مورد Ali عزیز) مناسب یافته بودم و اکنون هم به گمانم همان وضعیت است اما نگاهی به چند سطر از پاسخ تان بیفکنید:
«اگرهم سند می دادی برگفتۀ رهبر بازهم تفاوتی نمی کرد که اوچه زری زده است. برای من عملی که انجام می شود مهم است.»
و این سطور را هم بخوانید:
«ده ها بار نوشته ام که تاج زاده بعنوان عنصر خودانتحاری طیف اصلاح طلبان مذهبی تازه همین دوماه پیش بود که با ده هزار احتیاط ودرنامه اش به مطهری راجع به حجاب پرسش کرد وخاتمی که می گفت این آزادیهای لیبرال "ولنگاری" است که ترجمۀ خفیفش می شود هرزگی. یک بار ازدهان احمدی نژاد چنین حرفی راجع به خانم ها وجوانان درآمده است.»
می خواهم بنا به استدلال خودتان بگویم (البته صرفاً در مورد این مثال حجاب) مبنای من حرف هایی نیست که احمدی نژاد در مورد حجاب زد، بلکه گشت ارشادش بود و آن همه بگیر و ببند.
مجدد تأکید می کنم که قصد ندارم کل مبنای تحلیل شما را نادرست بخوانم، و قصدم فقط اشاره به همین مثال بود.
اما نکته ای که مدتهاست ذهنم را به خود مشغول کرده این است که تلاش های پراکنده فردی چون احمدی نژاد برای کنار زدن سلطه روانی (یا به قول شما الیگارشی) روحانیت بر تمام ارکان حیات فردی و اجتماعی ایران گرچه امیدوارکننده است، اما درد چندانی دوا نمی کند. شاید شما باور داشته باشید که احمدی نژاد اکنون مثل سیاستمدار پخته ای عمل می کند، اما من هنوز نمی توانم رفتارهای نامعقولانه پیشین او را از سر پختگی سیاسی بدانم، البته که باب گفتگو و مناقشه در این میان باز است.
موفق باشید.

Dalghak.Irani گفت...

سلام وممنون باکمی شتاب هم:
راجع به گشت ارشاد وبگیرببند های تاکنون دردولت های احمدی نژاد این چند تکه را کنارهم بچینید بعد قضاوت کنید.
1-این ناحکومت یک سیستم اسلامی سی ودوساله است با قدرت مطلق روحانیان. لذا کسی اگربخواهد کاری انجام دهد لاجرم باید خیلی تابلونباشد ازهمان ابتدا که راهش را ببندند.
2- نیروی انتظامی وامنیتی دربست دراختیاررهبراست واگرهم تفویضی صورت بگیرد مشروط به اجرای دستورات رهبراست ونه فقط رییس جمهور. ولی احمدی نژاد هیچگاه تاکنون گشت ارشاد را نه راه انداخته ونه تأیید کرده است. والان اگرنیروی انتظامی ورادان نمی توانند آن حرکات سادیستیک را انجام دهند شک نکنید که ازترس وابهت مصمم احمدی نژاد است. والا با این همه چس ناله های مراجع وروحانیان مجلس وغیره اگرمانع محکم احمدی نژاد نبود تا حالا آتش سوزانده بود رادان! بویژه.
3- درمورد قدرت احمدی نژاد برای تغییر من دچارتوهم وبزرگنمایی نیستم بلکه دست هایم را وقتی ازشوق بهم می مالم که روحانیان کاروزندگی شان را ول کرده اند ورنگ پریده التماس می کنند که یکی جلواین مشایی را بگیرد. ازآخرین فرمایش حضرت مستطاب جناب فیلسوف فقیه اصولی متکلم قطب روحانیت مرتجع -ولی واقعی وباسواد- آیت الله محمدتقی مصباح یزدی درهمین امروز ازخبرانلاین کپی پیست میکنم:

آیت‌الله مصباح یزدی با هشدار به مسئولان گفت: امروزه در دورن جامعه ما تشکیلاتی فراماسونری در حال شکل گرفتن است، و همان‌طور که در دوران مشروطه، فراماسونری با شعار قرآن و اسلام پیش آمد، امروز نیز فراماسونری با شعارهای انقلاب و اسلام جلوه می‌کند و تحت پوشش آن حرف خود را بیان می‌کند، یعنی قالب را حفظ و محتوا را عوض می‌کند.

اگر تنبلی کنیم می‌بینیم همان کسانی فتنه را آغاز کرده‌اند که خود پرورش داده‌ایم
وی ادامه داد: چگونه کسی که در عمرش با عالمی ارتباط نداشته و علاوه بر آن هر روز ضربه‌ای به اسلام می‌زند، می‌تواند برای اسلام مفید باشد، و معلوم نیست چه شده که برخی نیز به آن‌ها دل بسته‌اند!

استاد اخلاق حوزه علمیه قم گفت: اگر تنبلی کنیم زمانی از خواب غفلت بیدار می‌شویم که تیرگی فتنه همه جا را فراگرفته است و می‌بینیم همان کسانی فتنه را آغاز کرده‌اند که خود پرورش داده‌ایم. این عزل و نصب‌ها از کجا در می‌آید؟ این حرف‌های ملی‌گرایانه و مکتب ایرانی، آن هم در زمانی که نهضت اسلامی در جهان اسلام در حال شکل‌گیری است، برای چیست؟ ملی گرایی و دم زدن از مکتب ایرانی با چه انگیزه‌ای می‌تواند صورت بگیرد؟ پایان نقل قول

واین جای خندیدن وتبلیغ ندارد؟ داردبخدا اگربه اندازۀ همۀ خنده هایی که سی سال فروخورده ایم خوشحال باشیم ازاین جزع فزع مصباح (طالب مسجل) بازهم تکافونمی کند.
واحمدی نژاد بدون روشنفکرونخبگان شهری هم پیروزاین نزاع مبارک است. من فقط این وسط را گرفتم که فردا درلشکرهاشمی وخاتمی وخامنه ای ومصباح و...-همه دریک صفندبیبروبرگرد- ثبت ناممان نکنند تا دنیا را که ازدست داده ایم به لعنت مادام العمر هم مزین بشویم!. والا احمدی نژاد اگرمعطل مابود الان که رییس جمهورنبود. وداشت جزوه های اقتصادی رجب مزروعی را مرتب می کرد و...یا...هو

ادوارد البی دوم گفت...

*پیام خصوصی*

سلام

نگرانم از بازخوردهای منفی وبلاگت خسته شوی و ول کنی. ولی باید بدانی راهت درست است. باید به این‌ دوستان فهماند امروز جایگزین بهتری وجود ندارد. باید عملگرا و واقع‌بین بود.

گمانم بتوانی با نوشتن متنی پیرامون دمکراسی و بیان اینکه "بی‌شک دمکراسی بهترین نوع حکومت نیست، اما عملی‌ترین است"، قضیه را روشن‌تر کنی. اینطوری یک مورد دیگر را هم یادشان داده‌ای.

همیشه باید دید چه چیزی عملی است و همان را انتخاب کرد، نه اینکه آرزو کرد کاش فلانطوری بشود و عملا هم نشود.

شاد باشی

*پیام خصوصی*

الف. گفت...

از پاسختان ممنون، گرچه به هر حال قانع شدن فرآیندی را می طلبد مستلزم کشاکش درونی بسیار.
جسارتاً می خواستم یک نکته دیگر را هم اضافه کنم که در یادداشت قبل فراموشم شد، قضاوت شما در مورد «حرف های» خاتمی مبنی بر ولنگاری با همان به اصطلاح هرزگی را هم از منظر خودتان باید تحلیل کرد، مهم نیست که او چه حرفی زده، مهم این است که چنین رفتارهایی مستقیم یا غیر مستقیم در زمان او صورت می گرفت، چه دست دادنش با برخی زنان و چه موجی از طرفدارانش که به این شکل پوشش و سلوک معتقد بودند. منظورم ضدیت یا طرفداری از چنین رأیی نیست، می خواهم بگویم گاهی احساس می کنم وقتی در مخالفت با افرادی دست به قلم می برید، معیار واحدی را برای نقد عرضه نمی کنید.
به هر حال موفق باشید.