۱۳۸۹ آذر ۱۸, پنجشنبه

غزل خداحافظی!

File:Portrait of Angel Fernandez de Soto.jpeg
  





حاصل کارگه کون ومکان اینهمه نیست
باده پیش آرکه اسباب جهان اینهمه نیست
پنج روزی که دراین مرحله مهلت داری
خوش بیاسای زمانی که زمان اینهمه نیست
ازدل وجان شرف ِصحبت جانان غرضست
غرض اینست وگرنه دل وجان اینهمه نبست
منت سدره وطوبا زپی ِ سایه مکش
که چه خوش بنگری ای سرو ِ رَوان اینهمه نیست
دولت آنست که بی خون دل آید بکنار
ورنه با سعی وعمل باغ جنان اینهمه نیست
برلب ِ بحرفنا منتظریم ای ساقی
فرصتی دان که زلب تابدهان اینهمه نیست
زاهد ایمن مشوازبازی غیرت زنهار
که ره ازصومعه تا دیرمغان اینهمه نیست
دردمندیّ ِ من ِ سوخته و زار و نزار
ظاهراً حاجت تقریروبیان اینهمه نیست
نام ِ حافظ رقم ِ نیک پذیرفت ولی
پیش رندان رقم سود وزیان اینهمه نیست
*************
دوستتان دارم
دلقک ایرانی
یا...هو

۵ نظر:

سعید گفت...

(سایین دلقک
ضرورتی برای جواب دادن به آن فرد محترم را نمیبینم.اصلا من با ایشان کاری ندارم چون قبلا هم گفته ام آنها قاعده بازی را رعایت نکرده اند، نمی کنند و نخواهند کرد اینو مطمئن باش و ایمان داشته باش.بخدا در طول تاریخ هیچ خیری از آنها ندیده ایم ولی نیک میدانید که ملت و حکومتهای ترکی چه در سر قدرت و چه در ته قدرت چه خدماتی برای زبان فرهنگ دانش و کشور آنها کرده اندو میکنند!!حتی هنوز هم دوستانی دارم که کاسه داغتر از آش هستند اگر بخواهی تمام اشعار حافظ و سعدی و فردوسی و یغمایی و امین پور و ... را برایت از حفظ میخوانند یا کل تاریخ ساسانی رو برایت نقالی کنند اما اگر از خودشان یا شعرایشان یا تاریخشان بپرسی لالمونی میگیرن.در فقر مطلق بیسوادی نسبت به خود و تاریخشان هستند.حتی بعضی از ترکان انقدر مسخ شده اند که خود را آریایی دانسته و بدان افتخار میکنند استاد. درد من اینه استاد.اما این مقاله را برای شما میفرستم.شما دردشناسید شما مجربید شما میتوانید مرا درک کنید استاد برای همین این مقاله را نه به نام(برای) آن ناشناس که به نام شما برایتان میفرستم. در پایین لینک مقاله را گذاشته ام)

برگزیده های از داخل مقاله:
چرا بجای بابک مانوی، بابک مزدکی، بابک زرتشتی و بابک مسلمان شیعه بابک خرمدین نوشته اند؟ آیا خرمی یا خرمدین معنی کدامیک از اینهاست؟ قدرمسلم این است که خرمی یا خرمدین به معنی هیچیک از ادیان فوق نیست چرا که اگر باورهای بابک به یکی از این ادیان محدود و محصور میشد دیگر نیازی به اختراع صفت دیگری برای وی نبود.

دراصل اسم ترکی و بای بَک BAY-BƏK هست که به مرور زمان در ترکی آذربایجانی ساده تر شده و بابک گفته میشود. این اسم امروز هم مانند شکل قدیمی خود دربین ترکهای آلتای و توا و غیره وجود دارد و بای بَک نوشته و خوانده میشود. بای بک BAY-BƏK نه تنها اسمش آریائی نیست بلکه رسمش هم نفی رسوم آریائی و عین رسوم ترکان می باشد.

متأسفانه در رابطه با بابک و حرکات خرمی محققين يکی از سه امپراطوری مهم را که تأثير عميق در منطقه چه ازنظر نظامی، جغرافیایی و عقيدتی داشتند بکلی فراموش کرده اند. يعنی امپراتوری خزران که از طرف محققين مساوی با امپراتوری روم و عرب ارزيابی شده است. اگر در مطالعه تاريخ آذربايجان، ايران، ارمنستان، بيزانس، روس و غيره امپراتوری خزران تورک و تأثيرات آن به اين دولتها و ملل مورد مطالعه و تحقيق قرار نگيرد، آن مطالعه ناقص است و نتيجه حاصل از آن نيز ناقص خواهد بود.

دقيقاً به همين خاطر برای شناختن بابک و خرمی ها ابتدا بايد خزرها را شناخت، چرا که به خاطر همزبانی، هم دينی و همجواری تأثيرات بسيار عميق در آذربايجان و نهايتاً در حرکات خرمی ها چه ازنظر سياسی و چه فرهنگی داشته و عنصر تعيين کننده در سياست منطقه بوده است. لذا برای شناختن دقيق تأثيرات خزران در آذربايجانيهای همزبان خود ابتدا بايد به تاريخ حضور ترکان قبل و بعد از آريائيان در آذربايجان اشاره ای هرچند کوتاه بکنيم.
(تیتر و سرفصلهای مقاله:)
مراحل مهاجرت و سکونت ترکان در آذربايجان
ترکهای خزر
باورهای مذهبی خزران
سیستم دولتی خزرها
جایگاه زن در خزران
موقعیت بین المللی
خرمی ها و استیلای عرب
روایات مختلف دررابطه با باورهای مذهبی بابک
فرهنگ آریائی و بابک
اسم بابک
رهبریت در خرمی ها
حقوق زن در خرمدینان
زن درفرهنگ آریائی
مقایسه حقوق زن در بین خرمدینان و خزرها
باورهای مذهبی و آزادیهای مذهبی در خرمی ها
استبداد مذهبی در ساسانیان
آزادیهای مذهبی و سیاسی در خزریه
منشاءترکی باورهای مذهبی خرمدینان
لغت «خرم» و منشأ آن
بابک و آئین مزدک

http://baybek-az.blogspot.com/2004/07/babk-xorrmdin-ya-bay-bk-amanist_08.html

ناشناس گفت...

مرسی سعید عزیز, مقاله جالبی بود. من هم یکی از آن حباب ها هستم اما نه آنکه از شما خواسته بود برایش در باره بابک بنویسید.میدانم که دلتان پر است اما فکر کنم همین شعری که دلقک گذاشته پاسخی برای همه ما هم هست. اما در باره خدمت ترکها به فارسها هم مقالات بسیاری هست اگر دوست دارید در سایت همبستگی ایرانی گفتگویی در باره زبان فارسی و اینکه چگونه حکومتهای ترک از زبان فارسی به جای ترکی برای کار های دیوانی استفاده میکردند هست. این گفتگو بین آقای مهری و امینی بر گذار شده و لینکش هم این است:http://www.hambastegi-iran.org/spip.php?article371
حباب

Dalghak.Irani گفت...

آخرین سلام دراین باب به سعیدو شایدسلامی دیگردرباب بهتر وقتی دیگر.
1- فکرش را بکن اگر بمن قول نمی داد خداوند که دردنیایی که دارم بدنیایت می آورم استاد "سهراب سپهری" واستاد "بهرام بیضائی" هم خواهند بود مگر من دیوانه بودم که بخدا اجازه بدهم مرابزایاند دراین خراب آبد.
2-سعید من پنچ نفرخواهروبرادردارم که یک تیره ازکاشان فارس دارند وخودشان تهرانی اند.والبته یک سنندجی سنی بسیار بسیار بسیار خان وشیرین درنزدیک خواهرکوچکم ومذهبی دیگردرنزدیک دیگر وترکمنی درقلبم وبلوچ های زیادی درجوانی ام وقلمی به شیرینی فارسی دردستم.
3- البته که سعید ادیب فارسی وآگاه ترکی وهوشیار وزیرک مثل اغلب ما ترک ها می داند که کامنت هایش را درارتباط موضوعی اگربنویسد درآرشیو مدفون می شوند وکامنت روزش را درمطلب روز وجاری بی ربط وباربط رها می کند که البته برای من نوش است فقط خواستم دهای ترک هارا عموماً وسعیدرا خصوصاً بنمایانم.
4-نگاه فلسفی ام را گفتم. وضعیت عینی ام را هم شرح دادم واینجا شمه ای ازوابستگی های فامیلی ام را هم گفتم.ومن مسطوره هستم ازتمام ایران.
5- هنگامی که اگر ادیبان فارس زبان اصالتاً ترک راازادبیات زبان فارسی کم کنیم حقیقتاً چیزی بنام تاریخ وادبیات فارس برجای نخواهد ماند این چه خطایی است که ما اصراربکنیم این یک گرایش اجباری بوده درحالی که فاکتورهای تام وتمام یک جذب اختیاری را دارد.
6- من همیشه گفته ام که مبنای تفکرم برحس توده است ونه عقل نخبه. لذا اگرحس تودۀ نخبگان ترک زبان فارسی راانتخاب و به بالندگی امروزش رسانده بی معرفتی است که حالا نه به دار ونه به بار فوت کنیم توی رگ گردن همدیگر.
7- وآن ناشناسی که درپست مربوط به زبان کامنت گذاشته بود وازبس کامنتش حرف دل وحرف تمام بود که من حیفم آمد با پاسخ خودم تلأ لوء نظرش رابگیرم بخاطر بیاور وببین چقدر عاشقانه ولطیف وافتخارآمیز ویکدلانه است ومثل من نمی خواهد متعلق بزبان ونژاد وقومی بشود که شاملو وکسروی وشهریار وساعدی وستار نداشته باشد.
8- خوبی وجالبی قضیه این است که ما همه خودمان ترک هستیم وبحثی به این زیبایی درگفتار را پیش آورده ایم وپیش برده ایم.
9- یک حرف کمی نتراشیده ونخراشیدۀ سعیدراهم بیاورم وتمام: "حباب". سعیدجان اگر به حباب بودن شان معتقدی پس فقط یک دندان دیگرلازم داری برای روی جگرت تا ترکیدن بزودی "جباب!" یا...هو

سعید گفت...

گوز اوسته استاد
میه من بیر گونی کوره لی یم کی اعتراض ایله بویوموش اولام.اعتراض سیز بو کونونو قاپاقلادیق،داشلادیق سونرایا
اصلن سن ده سعید اولسون.اولرم واللاه
چوغ ساغ اول

ناشناس گفت...

راستی که شرم بر من که ترکی نمیدانم که نوشته سعید را بخوانم.به هر حال من همان حباب کامنت بالا هستم و همان که بدون شاملو و ساعدی و کسروی زندگی را دوست ندارد .پیش از این هالو خوانده میشدم به انتخاب خودم اما در آن کامنت پس از سخن حافظ شرمم آمد که هالورا اضافه کنم.اما امروز فکر میکردم که حباب نام قشنگ و پر معنایی هم هست . من اصلا نمی رنجم که حباب خوانده شوم. مگر چیست حباب ؟آمیزش لحظ ای آب و هوا , که خود ریشه زندگی اند مگر نه؟تصور زندگی بدون هوا , بدون آب ممکن است؟ فکر نکنم در زمین ما باشد.اما از سوی دیگر هم زندگی من و ما در گذرگاه زمانهایی که در این گوشه کوچک از زمین رفته و میرود خود حبابی بیشتر است؟ فکر نکنم. پس به میل و خوشی به نام حباب خود را مفتخر میکنم و سپاسگزارم از سعید برای این نام پر معنا ,کوتاه, گویا ,و زیبا.
حباب