۱۳۸۹ آذر ۱۵, دوشنبه

نظرقربانی!

The Scapegoat
مقاله ام را پاک کردم چون نتوانستم با قلم مقدار ارادتم را تصویر کنم.


عمادالدین باقی، مهدی کروبی ومحمدنوریزاد.
خدا پشت وپناهتان باشد.
دوستتان دارم.
دلقک
*****************
پی نویس:

واقعیت قضیه اینست که اصل این پست مربوط به تجلیل از عمادباقی بود که دیروز مجدداً زندانش کردند. ارادت من به این مرد موحد ومؤمن وقتی بکمال رسید که ایشان پس از اولین باری که دراواخر دهۀ 70 اززندان سیاسی وبخاطر مقالاتش درمورد قتل های زنجیره ای ومخالفتش با مجازات اعدام آزاد شد؛ وهنوزبمنزل نرسیده "انجمن دفاع اززندانیان" را بنیانگذاری کرد که کاری بسیار پرزحمت، مدنی خالص، بدون تبلیغات وبزرگنمایی های سیاسی و...ودرعین حال فوق العاده مورد نیاز بود. اوکه دردهۀ 60 یک انقلابی صالح بود ودردهۀ 70 یک فعال سیاسی وروزنامه نگار متعهد به آرمان های انسانی؛ درشروع دهۀ 80 زیبایی های وجودی خودش را بکمال رساند وجامۀ یک فعال مدنی بدون حاشیه را پوشید. واین البته درجهان سوم کم اتفاق می افتد وبرای همین هم است که کسانی مثل عمادباقی یا نیستند ویا درمیانۀ راه بریده اند ویا بین ماندن دروطن وسکوت یا خروج از وطن وافول یکی را انتخاب کرده اند و توانسته اند "سهم زندگی"شخصی شان را هم نجات بدهند وهم ارتقاء کمّی بدهند. 

وعماد هم یگانه وهم دردانه؛ تنها وتنها فعالی ازاین سنخ است که زندانش تمام می شود بدفترمسئولیتش برمی گردد ومنتظر تلفن بعدی دژخیم برای زندان بعدیش می ماند ودراین زنگ تنفس به خانوادۀ چندین زندانی بی نام وبی سیاست وبی پول وبی شهرت وبی کس کمک می رساند. دیشب نوشته ام به "عمادالدین باقی بمثابه یک قدیس" پایان گرفته بود. لذا حذفش کردم که ممکن است پروپاگاندا حساب شود ومرا احساساتی ومبالغه گر بنامید وباقی که قطعاً راضی به این نوع چاپلوسی های دلقکانه نیست. ولی حالا که دونفر ازخوانندگان متن کوتاهی را هم ترجیح می دادند دراین آرزوی بلاگردانی برای عزیزان درخطرمان؛ ناگزیر این چندخط را نوشتم. یا...هو

۴ نظر:

Tea گفت...

ای بابا. نکن اینکارا رو دلقک جون. زدی شب یکشنبمون خراب کری. یاد باشه یه پست بدهکار شدی.
Tea

کیمیا گفت...

غیر قابل پیش بینی بودن یعنی بعد از 12-13 ساعت انتظار برای خوندن مطلب جدید و بعد از 12-13 بار سر زدن ببینی که پاکش کرده ان .اونم چه مطلبی!؟
امیدها وشادیهای باقیمونده برای این سرزمین ...

محمد گفت...

سلام بر دلقک!
درباره حرفي که در جواب من دادي فقط خواستم بگويم ان يک شوخي بود و من از ابتدا همچين ظني درباره شما نداشتم که به دنبال منافع سياسي هستيد...همين!

کیمیا گفت...

به سهم خودم ممنونم.هم از شما ،هم از آقای باقی.