۱۳۸۹ آبان ۲۵, سه‌شنبه

*عیدسعیدقربان مبارک باد. بایاددکترپوراندرجانی.

The Storm


1- پارسال همین روزها وقتی سروان وظیفه پزشک رامین پوراندرجانی کشته شد و نامش درلابلای هیجان ناشی از "ناهاردرخارج شام درداخل کشور" دفن شد؛ با خودم گفتم چه بهتر! باعدم رسانه ای شدن وسکوت خبری محافل رسانه ای وروشنفکری و اپوزیسیونی وحقوق بشری و"هرکسی دنبال دوست وآشنا ورفیق وهم صنف وهم حزبی و...خودش بودن"؛ رژیم هم حساسیت نشان نمی دهد وسناریوی دروغش را کامل نمی کند وما بعداز التهاب اولیه ووقتی ازدهان خودپزشک قانونی رژیم به قتل رسیدن رامین عزیزمان را مستند کردیم چنان بلایی برسررژیم خواهیم آورد که آن سرش ناپیدا.


2-البته که پربی ربط هم نبود این رویای من درکابوس کشتاراین جوان. زیرا که من متوجه شده بودم که با انحصاررسانه ای رژیم درداخل وشلختگی بی حدوحصررسانه ای درخارج اتفاقی که افتاده این است: "خارج ازکشور مطالب ضد ونقیض تولید می کند وداخل کشور ازاین مطالب متناقض سناریوهای لوث وهجو وفکاهه می سازد و اغلب چنان تبلیغاتی از سناریوهای ساخته اش را راه می اندازد که حتی بی طرف ترین شخصیت هااعم ازحقیقی وحقوقی یا داخلی وخارجی هم شک می کنند که واقعاً کدام روایت صحیح است. مثل کاری که باسمبل جنبش سبز ندا آقاسلطان کرد وهنوز هم ادامه می دهد.


3- من چنین می اندیشیدم که با کشته شدن رامین پوراندرجانی ما نمونه ای ازجنایت سیاسی رژیم را دراختیارداریم که می توانیم با تمرکز بر همین یک نمونه وبسرانجام رساندن آن درمجامع بین المللی؛ جمهوری اسلامی را ناک اوت کنیم تا جایی که هیچ کدام از مقامات جمهوری اسلامی تابالاترین مقام(رییس جمهور) بدون اینکه درمقابل سؤال ازکشتن رامین قراربگیرند نتوانند پا ازایران به بیرون بگذارند اولاً ومهمتراز آن اینکه با متقاعدشدن مجامع حقوق بشری دنیا رژیم ایران تحت فشار مستند و مشخصی قراربگیرد ثانیاً که پاسخ سیاسی نداشته باشد.


4- ماچه بخواهیم یانه؛ باید بپذیریم که دنیا وبویژه افکارعمومی مبارزه ومنازعه بر سرقدرت وسیاست را جدی نمی گیرد وهنوزهم اگر نقض حقوق بشر بریک مبارز سیاسی یا مرتبط با سیاست ویا حتی مدافعان حقوقی از متهمان سیاسی اتفاق بیفتد؛ ضمن واکنش های کلیشه ای وازسر وظیفۀ اداری، کارپیگیر ومتضمنی را انجام نمی دهند. ورژیم حاکم برایران توانسته بود وتوانسته است همۀ کشته شدگان بعدازانتخابات را مرتبط با سیاست معرفی وجا بیندازد چون که توانسته مستنداتی از بودن ان ها در تظاهرات واعتراضات ودرگیری ها وراهپیمایی ها ونوشته ها وگفته ها و... ارائه کند...

رامین پوراندرجانی تنها وتنها نمونۀ منحصربفردی بود واست که هیچ گزکی که رژیم بتواند اورا درگیرباسیاست معرفی کند نداشته است وندارد.


5- به قول دلقک ایرانی درکامنت وبلاگ مسعودبهنود:
حالا من بیانیۀ معاندان ، مخالفان ومنتقدان را که در تهیۀ آن ائتلاف کرده اند قرائت می کنم:
" ما معاندان، مخالفان ومنتقدان هیئت حاکمۀ بالفعل جمهوری اسلامی ایران با ابراز پشیمانی از همۀ توطئه ها، اتهامات، دروغ پراکنی هاو صدها و هزارها بدخواهی ها وبدنویسی ها ی خویش که متأثر از خوی شیطانی و نوکری اجنبی وبدفهمی های تا امروزمان بوده است ازحاکمان استغفار طلبیده و خواستار عفو ورأفت اسلامی از سوی نایب بر حق امام عصر ارواحنا فدا هستیم. ما حاضر هستیم در هرزمان ومکان که هیئت حاکمۀ بالفعل جمهوری اسلامی ایران تعیین بکند حاضر شده واین توبه نامه را با خون خود ممهور نماییم. در مقابل تنها خواستمان ازشما برادران ایمانی این است که هر کدام به تنهایی یک قدم جلوآمده ونسبت به کشته شدن شادروان شهید" ستوان پزشک وظیفه رامین پوراندرجانی" پزشک بازداشتگاه کهریزک موضع گیری واقدام نمایید. ما ائتلاف کنندگان پشیمان ا زاین جهت چنین خواسته ای را باطل السحر همۀ معاندت ها، مخالفت ها وانتقاد های خود پذیرفته ایم که این سرباز وظیفۀ 26 ساله هیچ کدام از مخلوط کننده های حق وباطل ودرست ونادرست را با خود حمل نمی کرده است:
او سیاسی نبود. او زن نبود. او موسیقی تحصیل نمی کرد. او فلسفه وجامعه شناسی و انواع حقوق نخوانده بود. اودانشجو نبود. اوفراری نبود. او پناهندگی از کشورهای بیگانه نخواسته بود. اوسابقه دار نبود.او معتاد نبود. اوبا هیچ رسانۀ داخلی وخارجی مصاحبه نکرده بود. او فامیل هاشمی رفسنجانی نبود. اومخالف حسین شریعتمداری نبود. او سرمایه دار نبود. او در هیچ تظاهراتی شرکت نکرده بود. اونویسنده نبود. او روزنامه نگار نبود. اووبلاگ نویس نبود. اوجدایی خواه نبود. و... او معصوم بود و آمده بود خدمت سربازیش را انحام بدهد. او حتی هیچ گونه تحصیل شنگول نکرده بود. چرا که پزشکی جزو رشته های عبوس است بعد از انرژی هسته ای و..."

6- سوگوارانه وبا نا امیدی عرض می کنم که "شهادت مظلومانه وبسیاربسیار سودمند دکتررامین پوراندرجانی" نه تنها درابتدای وقوع مورد توجه رسانه ای وشخصیت های مدعی ومؤثر واقع نشد بلکه بعداً هم ازلابلای اخباردست چندم وبی ارزش رها نشد ودرحالی که عطسۀ کسانی که اسم ورسم ودوست وآشنا ولفت ولیسی داشتند و دارند همۀ توان خدمتگزاران مدعی درخارج ازکشوررا گرفته است محمد جواد لاریجانی بنمایندگی از رژیم ایران درنیویورک هل من مبارز حقوق بشری طلب می کندو حتی یک نفر- بلی فقط یک نفر- نیست که سؤال کند: "سروان وظیفۀ پزشک رامین پوراندرجانی را چرا کشتید؟!" یا...هو 
...............................................................
*تیتراولی این پست:
قطعاً موفق نمی شویم برای نجات وطن!............     (با خارج نشینان هستم نگران نشوید)

۲ نظر:

ابراهيم سالك گفت...

تیز بینی‌ شما قابل توجه است، و غلطی که از عصبیت‌های منجر به تولید حرف بی‌ ربط- توسط اپزیسیون- می‌‌گیرید هم بسیار درست است.
اما باید توجه داشت که اولا تمامی سرمایه ی ادبیات سی‌ و دو ساله ی اپزیسیون ما اصولاً ظرفیت چنین ظرافتی را ندارد و ثانیا فرهنگ اعتراضی بالفعل ایرانی‌ هم چنان مملو از نفرت است که در هر فرصت بروز و ظهور، عکس العملی به جز واکنشی زمخت را نمی‌توان انتظار داشت.
به قول بعضی‌ ها- که خیلی‌ هم غریبه نیستند-، این جور ظرافت‌های مدرن بماند واسه بعد از پیروزی!

از طرف دیگر و در صورت کشف این گوهر توسط خودآگاه اپزیسیون، دستان رژیم هم خالی‌ نیست و می تواند مثل جریان سعید امامی و این بار با بازیگری سعید از نوع مرتضوی، مچ گیران را سر جایشان بنشاند.

Dalghak.Irani گفت...

سلام سالک عزیز
حوب شد همین ابتدا آمدی تا من هم یک بار دیگر وبیشتر وصریحتر به منظوراصلی ام پابفشارم وبگویم وازهمه نیز خواهش کنم که این خواسته را نزد آنانی که حسن نیت دارند ودنبال ایران هستند مکرر وموأکد کنند. وآن این است که:
"ماباید با همۀ توش وتوان ونیرویی که داریم ومی توانیم درسطح ملی وبین المللی بسیج کنیم به ضعیف ترین حلقه های رژیم چنان فشار عمیق ومدام وسمج وپی گیر بیاوریم که بتوانیم ابتدا بایجادیک منفذ کوچک نفوذ کنیم وسپس خودمان را گسترش بدهیم. اینکه پراکنده وهر ازگاهی وبخاطر دوست وآشنا ورفیقی یک چس ناله ای بکنیم وبعدهم برویم حاجی حاجی مکه نمی شود. یا...هو
البته بخش اول حذفت را کاملاً می پذیرم وقبول دارم.