۱۳۸۹ شهریور ۲۸, یکشنبه

آشتی ایران وامریکا؛ یا (صلح پایداردرجهان!)



من از سیاست مداران چپ وازروشنفکران راست خوشم نمی آید. چرا که سیاستمدار چپ بیشتراندیشه می ورزد بجای سیاست ورزیدن؛ وروشنفکر راست بیشترسیاست می ورزد بجای اندیشه ورزیدن. والبته معتقدم که فیلسوفان فراترازروشنفکرند.
وطبق این فرمول نه هوادار انتخاب شدن اوباما بودم درانتخابات دوسال پیش امریکا ونه اکنون امیدی به سیاست هایش دارم. مگراینکه کلینتون های راست درلباس چپ بکمک اش بیایند. 


این روزها مطلب زیاد است برای پرداختن دلم می خواست یک مطلب طنز "بالا ترینی" بنویسم برای توصیۀ اخیر آیت الله خامنه ای به روحانیان مجلس خبرگان برای فیلم نامه نویسی درواکنش وپاسخ به قرآن سوزی. چون حس می کنم که بتعدادی از کسانی که برای پست "سؤال سکسی! / مصباح یزدی" آمدند به وبلاگم بدهکارم وباید یک "سکس"پروپیمان بنویسم برای خنده های تلخ- می نویسم قول می دهم- بهر حال چون پست "FORCEPS" را گذاشته ام برای دلتنگی هایم وهنر؛ لاجرم مطلب اصلی این پست را هم سیاسی انتخاب کردم از نوشته ای که 4 نوامبر 2009 نوشته ام در پاسخ  نگاه بهنود عزیز به رابطۀ ایران وامریکا. واتفاقاً با اکنون زمانه هم منطبق است چون که رییس جمهوراسلامی ایران هم درنیویورک است وهمین امروز هم به کریستیان امانپور گفته است حاضر بمذاکره است.

این لید مصاحبه ای است که مارینا فورتی روزنامه نگار خوب ایتالیائی با مسعود بهنود دربحبوهۀ جنبش سبزانجام داده و همان موقع نیز درایل مانیفستو چاپ شده است. متن مصاحبه دراینجا(+)

مسعود بهنود، روزنامه نگار و نویسنده در تبعید ایراني معتقد است که گفتگوی مستقیم با رییس دولت ایران در شرایط امروز، آنطور که دولت آمریکا قصدش را دارد، به معناي مشروعیت بخشیدن به محمود احمدي نژاد و ایجاد حلقه های تازه ای به دور جنبش آزادی خواهانه سبز و فشار بیش تر بر معترضان به انتخابات و هواداران کاندیداهاي اصلاح طلب خواهد بود.
 
واین پاسخ مخالف ومختصرمن به همین مصاحبه است:

1- با نظر شما موافق نیستم.

2- نظر شما برمبنای دوقطبی جنبش سبز سیاسی ودیکتاتوری همبستۀ سیاسی آیت الله خامنه ای واحمدی نژاد پایه گذاری شده است. درحالیکه من جنبش سبز را با وجه اجتماعی می شناسم ومی دانم ولذا دو قطبی من ازجنبش سبز اجنماعی در برابرمرگ اندیشی روحانیان سنت گراوسیاسی نشأت می گیرد.

3- من اعتقاد واعتمادی به پرزیدنت اوباما ندارم ولذا نه گمانم او بتواند روابط ایران وامریکا رابه سطح عادی سازی دشمنانه هدایت و به سر انجام برساند ولیکن اگر چنین امر مبارکی قابل اتفاق افتادن باشد فرقی نمی کند بدست وارادۀ کدام شخصیت سیاسی ایرانی انجام شود.

4- ما باید به باشگاه سیاسی جهان برگردیم. واین اولین شرط عبور از وضعیت سیال انقلابی سی ساله به حکومتی مستقر وبا حداقل معیارهای حکومت مدرن است. چون جهان بینی لیبرالیسم نسبت به همۀ سایر جهان بینی های مدعی حکومت(ازجمله مذهب ایدئولوژیک)برتری نرم افزاری قطعی دارد لذا ورود امریکا بعنوان سمبل لیبرالیسم جهانی به مناسبات با ایران باعث عقب نشینی سریعتر وشدیدترتحجر مذهبی می شود. ومن یقین دارم که شاکلۀ جنبش سبز اجتماعی طبقات متجدد ایرانی قبل از هر خواستۀ سیاسی خواستار حداقل آزادی های اجتماعی وتنوع سبک زندگی است.

5- ومن می خواهم مدعی بشوم که احمدی نژاد ویاران استعداد سبز شدنشان بیش از برخی اسم های دیگری است که ما آن ها را سبز معرفی می کنیم ویا گمان داریم که همۀ نامدارهای ضد شادی وموسیقی وهیجان درعرصۀ عمومی وزن وفوتبال و"امر مدرن" اگر فقط با احمدی نژاد مخالف باشند غنیمت است وما می توانیم آنهاراسبزثبت نام کنیم.

6- به اوباما بگویید که با احمدی نژاد مذاکره کند وبداند که فعلاً در ایران احمدی نژاد می تواند تصمیم بگیرد. واگر این فرصت از دست برود بازهم دچار دور باطلی خواهد شد دنیا که با چه کسی در ایران پای میز مذاکره بنشیند. چون تاریخ سی ساله به ما می گوید که تا قبل از احمدی نژاد همۀ سیاستمداران در قدرت خودشان را تصمیم ساز می دانستند ونه تصمیم گیر.

7- روشن فکران ناراحت نشوند که چرا توده ها احمدی نژاد را انتخاب می کنند. بابا ایهالناس بعد از سی سال یکی پیدا شده که"تصمیم" می گیردوهیچ گفته ای را با "ماباید" و"اتاق فکر" و...اف! شروع نمی کند. البته که من هم ترجیح می دهم که ما رهبری، حاکمی، رییس جمهوری، پادشاهی یا چیزی درهمین قواره داشته باشیم که به "تصمیم سازی " هم اهمیت بدهد وتصمیمات مخرب نگیرد. ولی چه کنم که توده ام و"تصمیم گیری" را مقدم می دانم بر "تصمیم سازی" در یک سیاستمدار.

8- من مخالف صریح احمدی نژاد هستم واز اصلاحات او در زمینۀ " من رییس جمهورم وتصمیم می گیرم" حمایت می کنم. یا...هو

۱۱ نظر:

کیمیا گفت...

8)تصمیم هایی که احمدی نژاد می گیره در جهت نابودی بیشتر و سریعتر مملکته.قبول ندارید؟یه نگاه به 4-5سال گذشته اینو ثابت می کنه.یعنی ارتباط با آمریکا همه چی رو حل می کنه؟

kimia گفت...

http://sahamnews.org/?p=8245

solmaz گفت...

"ومن یقین دارم که شاکلۀ جنبش سبز اجتماعی طبقات متجدد ایرانی قبل از هر خواستۀ سیاسی خواستار حداقل آزادی های اجتماعی وتنوع سبک زندگی است."
روزی که مردم باور کنند خواسته شان نه سیاسی، بلکه صرفاً آزادی در تنوع سبک زندگی است، روز مرگ جنبش سبز است. و آغازِ کمای بعدیِ آزادی خواهی

Dalghak.Irani گفت...

کیمیا خانم
قبلاً هم بارها گفته ام سگ زرد برادرشغال است ومن فرق عمده ای درعملکرد دولت های تحت لیسانس جمهوری اسلامی نمی بینم. حرف هایی راهم که رقبای داخلی می زنند بیشتر مصرف "بده بمن بهترخراب کنم ایران را" دارد. والا این اثصلاح طلبان کسانی را بما دیو معرفی می کردند درجناح راست که امروز همان ها را فرشتۀ نجات کشور تبلیغ می کنند. مثل همۀ معروفه های جناح راست منهای تیم احمدی نژاد.
باورنکن که خرابتر از انها بود اگر بهرترفندی هم می توانست رأی بیاورد. حرف زیاد است ووقت تنگ. پاینده باشی. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

واما سولماز! واقعاً سولماز
شما خیلی خوش امدید وخوشتر اینک قابل دانستید وکامنت گذاشتید. سخن شما سخن غالب است بلی. ولی من حرف دیگری می زنم که برایش آجرروآجرفلسفه چیده ام ونوشته پست کرده ام ووبلاگم شده یک "پکیج" که بی مقدمه مؤخره اش هم بدفهمی می آورد. یه بهانۀ کوتاهترین جملۀ درپاسخ شما می شود اینکه:
"اگرسبک زندگی متنوع مخصوص جوامع مدرن مجدداً درایران پذیرفته شود 90 درصد مردم که انسان اجتماعی هستند راضی می شوند وده درصد خواهان زندگی سیاسی هم فرصت خواهند داشت درمحیط با ثبات مدرن علایق شان را دنبال کنند." یا...هو
پی نوشت:
خودم که راضی نشدم ازنوشته ام ولی چون وقت ندارم ودارم می روم منزل همین را می فرستم تا بعد.

محمد گفت...

با سلام دوباره بر جناب دلقک!
قابل توجه جناب دلقک؛ کیهان سخنان کلینتون را تحریف کرد!
در حالیکه کلینتون صراحتاً از رهبران روحانی و مدنی در ایران خواست که در برابر قدرت ‌گیری نظامیان در کشورشان بایستند و برای حفظ قدرت خود بکوشند و گفت که تنها امیدش به چنان رهبرانی‌ست!(و از آنجاکه رهبران مدنی در ایران قدرتی ندارند ـ که در حفظ آن بکوشند! ـ طبیعیست که روی سخن خانم کلینتون را تنها رهبران روحانی (مذهبی) کشور بدانیم)
سؤال اینجاست که چرا کیهان سخنان خانم کلینتون را به‌نحوی ترجمه کرده که معنای دیگری جز آنچه وی در پی بیان آن بوده (و بیان هم کرده) مستفاد شود؟! و چرا می‌کوشد در سخنان خانم کلینتون، چنان تحریفی شکل دهد که مخاطبان اصلی سخنان وی، یعنی رهبران روحانی، جای خود را به مخالفان داخلی بدهند؟!

Dalghak.Irani گفت...

محمد عزیز سلام ازماست
کرکره را کشیده بودم پایین (برق لپ تاپم را جمع کرده بودم) که بروم. کامنت زیبا وسختت مثل همیشه رسید. عجله دارم وفکرمی کنم چرا؟ تافردا مرسی. یا...هو

ابراهيم سالك گفت...

آقا دلقک می‌‌بینم که خونه ی قشنگتان کم کم داره تبدیل می‌‌شه به یک محفل گرم و صمیمی‌ با همراهانی پر و پا قرص و همیشگی‌ و صمیمی‌ تر، مثل خانم‌های همیشه تاج سر، هلن، کیمیا، خانوم آشنا... و آقایان جلال، و- کمی‌ دورتر- مهدی، مهندس معینی و آقای فنی‌ محمد، و جدیداً پژمان مهربان... من که خیلی‌ خیلی‌ خوش حال شدم و از صمیم قلب برای شما و خوانندگان خوش ذوق و سلیقه ی وبلاگتان آرزو‌های خوب دارم. امیدوارم کار و بارتان همیشه و همین طوری سکه باشد و همه خوشحال (راستی‌ آقا برزو ی قدیمی‌ هم اگر هست: سلام!- هر چند شما از آمریکا بدتان می‌‌یاد و راستش من هم خیلی‌ دل خوشی‌ ندارم از کمونیست ها، ولی‌ به حق نون و نمک مجازی‌ای که تو این وبلاگ با هم خوردیم، باز هم: سلام! :)

Dalghak.Irani گفت...

سلام مجدد به محمد آقای نازنین
ببخشید که دیروزنتوانستم پاسخ کامل خدمتتان بدهم.
وچه خوب شد که نتوانستم چون امروز که تکذیبیۀ سخنگوی کاخ سفید را دیدم درتوضیح سخنان کلینتون گفتم حق صددرصد باشما بود حالا اگر من بی خبر گاف می دادم چه آبرویی برده بودم ازخودم. ممنون که میآیید و بدانایی هایمان کمک می کنی. یا...هو

Dalghak.Irani گفت...

واما ابراهیم سالک پررهرو وعزیز
ازلطف وبزرگواری شما ممنونم و ممنونم که دعا وآرزو کردی برای پروپیمانی وبلاگ دلقک ایرانی. امیدوارم که نهایتاً بجایی برسیم که بتوانیم بگوییم این هم نیم قدم ما برای وطنمان. تا آنروز. مرسی و...یا...هو

کیمیا گفت...

من چیزی از سگ زرد نگفته بودم.فقط نوشته بودم چطور میشه به شغال امید بست؟؟؟!!!