۱۳۸۹ مرداد ۲۱, پنجشنبه

مکتب ایرانی اسلام!



1- بااینکه برای خوانندگان وبینندگانی که یا از 7 ماه پیش که من این وبلاگ راشروع کردم بامن همراه شدند ویا کسانی که درنیمه راه بجمع ما پیوستند ولی با مراجعه به آرشیو وبلاگ دلقک ایرانی خودشان را در معرض تحلیل منسجم وجدید وناگفته از سوی دیگری تا آنزمان من قرار دادند؛ اتفاقات اخیرو پشت سرهم صحنۀ سیاسی ایران بویژه دربخش مهم ایدئولوژیک شگفت آور وتعجب برانگیز نیست؛ ولی حجم وعمق ووزن این اتفاقات چنان سنگین وپردامنه نشان می دهد که نیاز به تجزیه وتحلیل چند باره ونوداشته باشد. بعنوان مثال کاررودررویی با آقای رحیم مشایی دیگر درحد شجونی وجامعۀ وعاظ وشریعتمداری کیهان نمانده، وحتی در محدودۀ مهمترین وقدرت مندترین تشکل های روحانی ازابتدای انقلاب تاکنون یعنی یکم: جامعۀ روحانیت مبارزتهران(حجت الاسلام ها سالک واکرمی واعلان مخالفت صریح وخشن) ودوم:جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم(بریاست آیت الله یزدی مخالفت صریح ) نیز آرام نگرفته است.


2- طیف مخالفت با مشایی ِاحمدی نژاد اینک یک سرش به مهمترین متفکر ایدئولوژی شیعۀ غالی آیت الله مصباح یزدی تکیه داده است ودرسوی دیگر به 200 کیلو!* سرلشکربسیجی فیروزآبادیی که همۀ نیروهای مسلح چهل تکۀ جمهوری اسلامی را تحت پوشش عرض وطول برابر!خوددارد؛ واین یعنی جنگ "کدام اسلام" بپای دیوار ولایت فقیه رسیده است. بنابراین انتظار طبیعی این است که من هم که بشارت این اختلاف راخیلی پیش ترازاین داده بودم؛ تحلیل جدید وبروز خودم را دراختیارشما قرار بدهم.


3- اگر بخواهم واردجزئیات کلی هم بشوم قصۀ یک وبلاگ ووقت وزمان شما پذیرایم نخواهد شد، لذا ازکمر این طور شروع کنیم که یادتان هست یا درتاریخ دیده اید که داستان اختلاف ما وکشورهای عربی منطقه داستان دنباله داری است که نزدیک ترین شناسنامۀ قابل تعقیبش برمی گردد به اختلاف قدرت وسیاست منجربه امتیاز مذهب در امپراطوری های صفوی وعثمانی؛ که درزمان حکومت آخرین پادشاه درایران این اختلاف به ترس ازقدرت ایران جهت دعاوی ارضی برای احیاء امپراطوری ساسانی تبدیل شده بود.


4- ویادتان هست که اخیراً ومجدداً درمطلب "جنگ کثیف" یاد آورده بودم که اختلاف امروز ایران واعراب اختلافی ازجنس "هویت" است، واعراب بسردستگی عربستان ازمصادرۀ هویت عربی وحتی حضرت محمد عرب توسط ایران بشدت عصبانی ودشمنند. پس خلاصه ای که نیازاست برای تغیین شرایط امروزاین شد که: اختلاف ایران و اعراب قبل ازانقلاب ازجنس قدرت مادی(سیاسی، اقتصادی ونظامی)بود که بعدازانقلاب تغییر ماهیت داد به اختلاف معنوی(تاریخ وهویت ومذهب)- کمی صبر می کنم تا این یک تکه تاریخ را مجدداً بخوانید وتمرکز کنید وپازل را همان طورکه نوشته ام بچینید تا بگویم چه اتفاقی دارد می افتد وآیا خوب است یابد.-


5- بنظرم می رسد که به دلایل کاملاً موجه وقابل فهمی تئوریسین های پیدا وپنهان دولت احمدی نژاد ودررأس همه اسفندیاررحیم مشایی هم به نتیجه رسیده اند وهم تصمیم گرفته اند که با تلفیقی از اختلاف دوپارۀ ایران واعراب می توانند از پتانسیل های ملیت ومذهب همزمان بهره بگیرند ویکپارچگی قدرت سیاسی خودشان را بسط بدهند. ضمن اینکه ازسویۀ مخالفت هویتی اعراب- که بمراتب ترسناک تراز ترس اعراب ازقدرت مادی ایران است- بکاهند.


6- شکل وروش کار از مکتب ایرانی اسلام وسایرعملکردهای آقای مشایی چنین معلوم می کند که قراراست کوروش وآرش وداریوش کمی جلوتربیاینددرتاریخ ودرملاقات با حضرت محمد کمی عقب رفته درتاریخ بایکدیگربده بستان بکنند. اسلام کمی بیشتر خودش را با ادبیات شاهنامه ای ایران وفق دهد ومعرفی کند وایران هم بهمان نسبت خودش را با هویت دین جدیدی که اگرچه سرمنشاء عربی دارد ولی پالودۀ صافی های ایرانی است منطبق نشان بدهد. چنین است که می خواهند حضرت ابوالفضل را همانقدربه آرش نزدیک کنند که کوروش را بحضرت محمد. وچراکه نه! بنظر من فکر هوشیارانه ایست وشدنی؛ که اگر اجزاء دیگرش مثل رابطه با امریکا وآشتی با دنیا هم پیش برود، می تواند حساسیت های هویتی اعراب راکم وترس های ازقدرت ایران را مجدداً احیاءکند. که همانطور که دربالا هم گفتم درمجموع کم خطرترازاختلاف هویتی درحال حاضر است.


7- البته که این پروژه درصورت موفقیت به یک دیکتاتوری فردی وغیرقابل پیش بینی ازنوع رژیم قذافی منجرخواهد شد که دربرابر ادامۀ اوضاع بی ثبات وبلاتکلیف جمهوری اسلامی هردوجناح( اصولگرای معتدل! واصلاح طلب رادیکال!)امتیاز مثبت دارد وضمن راضی کننده بودن برای طبقات فرودست معیشت محور وطبقات انگل مقداری لیبرالیسم اجتماعی مورددرخواست طبقۀ متوسط راهم فراهم خواهد کرد.


- این راهم توی پرانتز اضافه کنم که حرکات اخیر احمدی نژاددرمورد تعیین نمایندۀ رییس جمهوربجای سفیر های جمهوری اسلامی کاملاً گرته برداری شده از تغییر اسم های وزارت وسفارت به القابی مثل نمایندگان خلق و...دراوایل قدرت گیری مطلقۀ قذافی درلیبی مرسوم شد را تداعی می کند.-


8- ونکتۀ آخراینکه اگراحمدی نژادومشایی این موج سنگین راه افتادۀ اخیرراهم بتوانند مثل همیشه با موفقیت پشت سربگذارند، خواهند توانست با یارگیری خارجی درمذاکرات عنقریب ایران وغرب؛ برای اولین بار از سلاح موافقت با غرب بجای اسلحۀ ضدیت باغرب استفاده کنند.


9- اعلان صریح دکتر ولایتی درمورد آمادگی ایران برای مذاکره با امریکا که برای اولین بار است که اتفاق افتاده وسکوت آیت الله خامنه ای درسال 89 ودررابطه با پروندۀ هسته ای، همه حکایت ازدست بالای احمدی نژاددارد درحوزه ای که رؤسای جمهورقبل از او حتی ازکنارش هم نمی توانستند ردبشوند تاچه رسد به دخالت درسیاست خارجی. یا...هو


* فقط بدلیل اینکه معمولاً نظامیان باید تراشیده وچابک وقبراق باشند. والا هیچ گاه به طبیعت افراد شوخی ومتلک نمی گویم.


۴ نظر:

ابراهيم سالك گفت...

يك اختلاف اصلي شبكه سنتي ديني موجود در ايران با ليبي، در ريشه دار بودن و تا واحد محله و ده كوره پيش رفته بودن منبرِ حوزهِ علميه است.

بيش از صد سال مدرنيسم در اين مملكت بيل زد اما نتوانست رقيبي براي «منبر» روحاني دست و پا كند.

دست بالا را داشتن احمدي نژاد در مقابل حوزه سنتي- براي محرومان- در ريشخند كردن همه چيز بود- از جمله ايمان-. اگر قرار باشد كه پاي رسالتي نو و رستاخيزي جديد وسط باشد و كارها با ايمان پيش برود، دوباره بر مي گرديم سرِ قصه قديمي رقابت با منبر- گمان كنم-.

در ضمن حتما خبر داريد كه حضرت عسگر اولادي چندي است مراوداتي با سيد حسن آقاي خميني پيدا كرده اند- البته خيلي رسانه اي نيست و بيشتر در مجلات به آن مي پردازند-.

ناشناس گفت...

I have been reading your blog for a month now, and really like your posts. Thank you very much

Dalghak.Irani گفت...

GREAT! YOU ARE WELCOME AND THANK YOU SO MUCH.

ناشناس گفت...

خیلی استفاده کردم از این تحلیل زیبا. مرسی
اما اینکه میفرمایید ایشان به درد نظامیگری نمیخورند،موافق نیستم. تصور کنید یک عملیات انتحاری وسط یک لشگر دشمن!
خیر پیش